از بعد عوامل بنیادی معمولا نرخ ارز، نرخ بهره، وضعیت قیمتهای جهانی و چشم انداز صنایع مختلف تعین کننده پارامترهای بنیادی ارزندگی شرکتها هستند.
در خصوص نرخ ارز با توجه به مذاکراتی که اتفاق افتاده است و توافقات در بحث گشایشهای ارزی بخشی از منابع در کره جنوبی و روابطی که در بحث نقل و انتقال پول با امارات مطرح شده است، توانستهاند سیاست تثبیت نرخ ارز را پیاده سازی کنند و پیشبینی میشود با توجه به اخبار جدید در رابطه با آزادسازی منابع بلوکه شده بتوانند سیاست تثبیت نرخ ارز را تا حداقل شش ماه آینده حفظ کنند. از بعد نرخ بهره، دولت عرضه اوراق دولتی و مرابحه عام را برای تامین بودجه در دستور کار خود قرار داده است. طبیعتا اوراق دولتی در حجم زیاد منجر به افزایش نرخ بهره در کوتاه مدت میشود و از این نظر هم بازار تحت فشار است زیرا نرخ بهره با قیمت سهام رابطه عکس دارد و افزایش آن باعث کاهش قیمت سهام میشود.
به لحاظ چشم انداز جهانی و وضعیت قیمتهای صنایع هم در وضعیت استیبل و از طرفی به علت کاهش تورم در چین محرک لازم برای رشد کامودیتیها هم تا حدی در کوتاه مدت با چالش مواجه شده است. بنابراین در افق کوتاه مدت تا میان مدت از بعد رشد قیمتهای جهانی مثل افزایش نرخ ارز یا ثبات و کاهش نرخ بهره منفعتی نمیبریم بنابراین، این عوامل بنیادی باعث شده است با وجود اینکه بازار در سطوح جذاب و ارزنده خود قرار دارد به دلیل چشم انداز کوتاه مدت تا میان مدت، نقدینگی وارد بازار نشود. هر بازاری که نقدینگی در آن جریان نیابد ناخوداگاه محکوم به اصلاح جزئی فرسایشی است همانطور که در بازار سرمایه شاهد هستیم. چون همیشه سمت فروش به دلیل نیاز به نقدینگی افراد یک میزان عرضه مشخصی را در هر نمادی تجربه میکند. اما اگر عوامل محرک و عوامل رشد که معمولا تورم، نرخ ارز، کاهش نرخ بهره یا چشم انداز رشد قیمتهای جهانی است در بازار سرمایه برقرار نباشد طبیعتا این عوامل محرک اگر وضعیت با ثبات یا برعکس تهییج کننده بورس را در خود داشته باشند جذب نقدینگی به بازار مختل میشود. این عدم ورود نقدینگی در سمت تقاضا باعث میشود تا عرضه فرسایشی که در نتیجه احتیاجات روزمره سرمایه گذاران با آن مواجه هستیم نتیجه کاهش جزئی قیمتها و اصلاح فرسایشی بازار سرمایه را داشته باشد.
بازار سرمایه در سطوح جذاب و ارزنده خود قرار دارد اما نیاز به محرکهایی داریم که بتوانیم نقدینگی را وارد بازار کنیم یعنی مشکل بازار ارزش نداشتن داراییها نیست بلکه نبود نقدینگی است. این مورد به دلیل سه عامل بنیادی اصلی است که در کوتاه مدت تا میان مدت به نفع بازار سرمایه رقم نخورده است.
گذر زمان و فشرده شدن فنر بازار به لحاظ قیمتی و زمانی نهایتا بازار را وارد مدار صعودی خواهد کرد اما در کوتاه و میان مدت به دلیل این وضعیت و از طرفی سیاست دولت و رویکردها و دست درازی به سود شرکتها و سایر مسائل ذکر شده طبیعتاً عامل محرکی برای رشد بازار در کوتاه مدت نداریم اما به واسطه چرخش یکی از این عوامل نقدینگی وارد بازار سهام خواهد شد.
- محمد مهدی بحرالعلوم - قائم مقام مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری مدبران
- شماره ۵۰۶ هفته نامه اطلاعات بورس