به تازگی در معاملات الگوریتمی مرحلهای از شفافیت اتفاق افتاده که شفافیت خیلی خوبی است. در رابطه با معاملات الگوریتمی دو نکته وجود دارد نکته ابتدایی اینکه دستورالعمل بازارگردانی مشکل دارد. دستورالعمل بازارگردانی باعث میشود وقتی روی برخی نمادها میزان حجم سفارش انباشت یا تعهد بالا شود، الزام از سمت سیاستگذار به روی بازارگردانها زیاد است و باعث میشود که بازارگردان موظف شود سفارشهای بزرگ را روی تابلو گذاشته و اجرا کند.
برای مثال اکثر اوقات عمده شکایات روی سهمهای بزرگ نیست یعنی کسی شکایت نمیکند که معاملات الگوریتمی باعث شده نماد فولاد مبارکه دو درصد پایین بیاید چون به قدری سفارشها روی این نمادهای بزرگ زیاد است که اصلا نمیتوان تشخیص داد کدام کد با الگوریتم است. ولی این موضوع را میتوان روی سهمهای متوسط و کوچک دید و عمدتا شکایتهایی که میشود در بازار فرابورس است چون این میزان سفارشهای انباشت نسبت به شاخص سرمایهگذارانی که روی این سهم ترید میکنند بالاست. در این صورت سفارشهای انباشتی که توسط بازارگردان در برخی از نمادها گذاشته میشود و حجم روزانه آن نماد به قدری پایین است که در بازارهای رکودی مانند حالا باعث میشود سفارش انباشت در صف فروش عملا فشار وارد کند. به همین دلیل به نظر میرسد این مسئله خیلی پررنگ باشد و زمانی که اهالی بازار به الگوریتم ایراد میگیرند، تبعیض قائل نشوند که خیلی از این موارد به دلیل دستورالعمل اشتباه بازارگردانی است.
به معنای دیگر اکثر اوقات در مسئله بازارگردانی شرکت بورس و فرابورس، ناشر یا سهامدار عمده که طرف قرارداد بازارگردانی است را مواخذه نمیکند بلکه صندوق بازارگردان و کارگزار را مواخذه میکند یعنی اگر ناشری که طرف قرارداد است پول نداشته باشد تا به بازارگردان داده و این سهم صف فروش شود، سیاستگذار الزام میکند که باید صف فروش جمع شود یعنی باید تعهد صف فروش اجرا شود. در این حالت وقتی که صندوق بازارگردان و کارگزاری مجبور میشوند این کار را بکنند طبیعتا به کارگزاری بدهکار میشوند و اعتباری که از کارگزاری گرفته میشود نامتناهی نیست و باید وقتی که در صف خرید شد، برعکس آن اجرا شود که توازن مالی شکل بگیرد یا اینکه سهامدار یا طرف قرارداد بازارگردان همیشه پول تزریق کند که اکثرا طرف قرارداد بازارگردان پول ندارد تا تزریق کند. بنابراین طبیعتا وقتی بازارگردان مجبور میشود با وجود اینکه پول ندارد در صف فروش تعهد خود را اجرا کند، مجبور میشود از طرف دیگر هم در فروش اقدام کرده تا تصویه کند پس دستورالعمل بازارگردانی است که فشار میآورد.
نکته دوم اینکه در خیلی از نمادها، حجم سفارش انباشته تعهدی که باید بازارگردان اجرا کند نسبت به شاخص سهم اصلا منطقی نبوده و خیلی بزرگ است یعنی تاثیر قابل توجهی میگذارد؛ حتی این مسئله در نمادهای بزرگ هم دیده میشود. مثلا در بازار رکودی باید حجم و سفارش انباشت با توجه به شرایط بازار تغییر کند مثلا سهمی مثل بانک صادرات که در یک روز در بازار رکودی حدود ۳۰۰ میلیون برگ حجم میخورد، منطقی نیست که سفارش تعهد بازارگردانی ۱۴۰ میلیون برگ باشد. درواقع وقتی حجم بازار رکودی میشود و حجم معاملات به زیر ۴ هزار میلیارد تومان میرسد، باید تعهد و سفارش انباشت بازارگردانی هم یک پنجم بشود یا وقتی حجم بازار به بالای ۱۵ هزار میلیارد تومان رفت، حجم سفارش انباشت دو برابر شود که این موضوع توازنی است که خیلی ساده باید بر قرار شود.
نکته دیگری که وجود دارد اینکه به نظر میرسد زیرساختهای نرم افزاری OMS ها یکسری کاستیهایی دارد که نمیتوان معاملات الگوریتمی غیرقانونی را شناسایی کرد. با این فرض اگر گفته شود معاملات الگوریتمی غیر قانونی نداریم، این میزان قانونی تاثیری در بازار ندارد و آن قسمت که تاثیرگذار است به دلیل ایراد دستورالعمل بازارگردانی است. در نهایت آنچه آسیبزا بوده دستورالعمل بازارگردانی است.
- روزبه شریعتی - معاون اوراق کارگزاری اقتصاد بیدار
- شماره ۵۱۴ هفته نامه اطلاعات بورس