در حال حاضر دولت مشکل تامین منابع مالی دارد، البته که همه دولتها مشکل تامین منابع مالی داشتند ولی هر قدر که زمان میگذرد، مشکلات تامین منابع مالی برای دولت هم بیشتر میشود. دلیل هم این است که هزینهها بر پایه تورمهایی که در این پنج سال اخیر تحمیل شده بالا رفته و وقتی هزینههای اداره دولت بالا میرود، طبیعتا کسری منابع مالی هم بیشتر میشود. به دلیل تحریمها هم منابع نفتی ما کاهش پیدا کرده و هم در دسترس نیست و درواقع نفت میفروشیم به صورت غیررسمی و مابهازای آن نفتی که البته با تخفیف میفروشیم، ناچاریم با این منابع ارزی کالا وارد کنیم و عملا این منابع ارزی در اختیار بانک مرکزی به صورت مستقیم قرار نمیگیرد مگر برای واردات کالا از چین و هند که به آنها نفت میفروشیم.
فرسودگی زیرساختها هم هر سال در حال بیشتر شدن است. استهلاک منابع هم بیشتر شده و اینها همه موجب شده که منابع مورد نیاز بیشتر شود. دولت تنگنای منابع مالی دارد و برای تنگنای منابع مالی چند اقدام را دولت شروع کرده که یکی بحث فروش اموال بوده است. ولی فروش اموال کار خیلی سختی است یعنی فروش اموال ابتدا باید متقاضی داشته و همچنین خریدار داشته باشد. در کنار آن چون تجربه منفی هم در واگذاریهای بنگاهها داشتیم که برخی بنگاهها واگذار شدند و بعدها دوباره پس گرفتیم موجب شده که جذابیت و یا تقاضای خرید اموال دولت هم پایین باشد. حال دولت در کنار بحث فروش اموال ناچار است اوراق هم منتشر کند. بدهی دولت به بانکها در حال افزایش است یعنی دولت برای نیازهای خود ناچار شده که به سراغ شبکه بانکی کشور برود. ولی اتفاقی که افتاده این است که بدهی دولت به بانکها هم بیشتر شده است و دولت در حال حاضر ناچار است که بدهی خود را پرداخت کند که در حال حاضر دولت میخواهد با اوراق این را پوشش دهد یعنی به بانکها اوراق بفروشد. حال این اوراق را عملا بانکهای جای بدهی خود خریداری میکنند و دولت به جای بدهی خود و نیازهای مالی خود اوراق به بانک میدهد. البته باید یادمان باشد که این اوراق اصل و سودی هم دارد یعنی دولت باید در آینده این اوراق را تسویه کند. حال وقتی اوراق منتشر میکند یک حسن هم دارد که انتشار اوراق شفافیت دارد ولی زمان تسویه باید اصل و فرع آن را تسویه کند. در ضمن باید این نرخ سود به گونهای باشد که بانکها رغبت کرده و علاقهمند شوند تا این اوراق را بخرنددرواقع باید با نرخهای بالاتری این اتفاق بیفتد چون در حال حاضر تورم عدد بالایی است بنابراین یادمان باشد که این اوراق نرخهای بالایی خواهد داشت و مفهوم آن این است که دولت ناچار است با نرخ بالایی اوراق خود را به سیستم بانکی بفروشد. مفهوم دیگر اینکه در مجموع موجب میشود نرخ بهره یا نرخ سود تمایل به افزایش داشته باشد. برای مثال دولت میخواهد به بانکی اوراق دهد، دولت باید نرخ بالا اعلام کند که علاقهمند شود تا این اوراق را بخرد یعنی به دستور و اجبار نباشد. در جایی هم دولت به روش دستوری اوراق میدهد که صورت خوبی هم ندارد ولی در مکانیسم غیر دستوری باید نرخ را بالا ببرد تا بانک علاقهمند باشد اوراق دولت را بخرد.
در مجموع زمانی که نرخ اوراق بالا میرود، به سایر نرخها هم علامت میدهد مثل نرخ بین بانکی یا نرخ سودها در حوزههای مختلف. البته وقتی نرخ سود بالا میرود تبعات منفی بر بازار بورس دارد. یکی از دلایلی هم که در حال حاضر بازار بورس ما امسال حال و روز خوشی ندارد، همین بالا بودن نرخ سود است. در حال حاضر نرخ سود بالای ۲۳ درصد است و وقتی نرخ سود بانکی ۲۵ درصد باشد p/e آن ۴ میشود پس باید p/e بازار بورس زیر ۳ باشد که برای خریدار جذابیت داشته باشد و این خیلی سخت است برای بازار بورس ما که p/e شرکتها به زیر مثلا ۳ برسد. یکی از دلایل اینکه در بازار بورس در حال حاضر ارزش معاملات پایین آمده و رکود بر آن حاکم است این است که نرخهای سود بالاست و p/e نرخهای سود پایین میآید. اگر میخواهد جذابیت داشته باشد باید p/e شرکتها به زیر ۳ برسد و این خیلی سخت است.
- وحید شقاقی شهری - اقتصاددان
- شماره ۵۲۰ هفته نامه اطلاعات بورس