یکی از مباحث روز بازار که یادآور روزهای داغ بازار در اواخر سال ۱۳۹۸ و نیمه اول سال ۱۳۹۹ است، موضوع تجدید ارزیابی داراییهاست. در کشورهای پیشرفته که دارای بازار سرمایه کارا و قدرتمند هستند، یکی از مهمترین موضوعات بحث شفافیت است. شرکتها موظف هستند سهامداران خود را نسبت به ارزش واقعی داراییها، نحوه استفاده، نگهداری و مدیریت به ویژه در شرکتهای سهامی که به نوعی مدیریت از سهامداران جداست و اصطلاحا تضاد منافعی بین مدیران و مالکان ممکن است وجود داشته باشد، مطلع بسازند.
براساس استاندارد شماره ۲۹ حسابداری بینالمللی به نام گزارشگری مالی در شرایط فوق تورمی، گزارشگری مالی بدون تعدیل بها و قیمت بهای تمام شده در صورتهای مالی بدون فایده است.
چون وضعیت و نتیجه عملکرد مالی را به خوبی نشان نمیدهد و در این استاندارد ذکر شده که اگر کاهش قدرت خرید پول را داشته باشیم، در شرایط فوق تورمی همه اقلام ترازنامه مخصوصا داراییهای غیرجاری بر مبنای شاخص عمومی همان قیمتهای شاخص cpi که در کشور ما مرکز آمار بانک مرکزی منتشر میکند، به روز رسانی آن هم در جهت آگاهی و افزایش شفافیت در این مورد باشد.
اما در کشور ما معقوله تجدید ارزیابیها تا پایان سال ۱۳۹۴ طبق برنامه سوم تا پنجم توسعه اقتصادی و قانون رفع موانع تولید با رعایت ضوابط آیین نامههای مالیاتی بود که خیلی از شرکتها از این فرصت استفاده کردند و افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابیها را اعمال کردند و خیلی از شرکتها هم که مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت بودند، در این فهرست قرار میگیرند. از سال ۱۳۹۴ پوشش زیان انباشته هم از محل تجدید ارزیابی به عنوان یک درآمد مشمول مالیات حساب شد، در نهایت دوباره در سال ۱۳۹۸ این ماده قانون مالیاتهای مستقیم بر ترغیب شرکتها و خروج شرکتها از ماده ۱۴۱ با کمترین هزینه اصلاح و معاف شد. در هر صورت باید تبصره این موضوع مشخص و به نوعی تجدید ارزیابیها معاف از مالیات شوند که زمزمههای آن وجود دارد و در بودجه و برنامه توسعه اقتصادی هفتم این مورد دیده میشود.
معیار ارزندگی بازار در ادبیات مالی جریان نقد عملیاتی و پیوسته است که شرکت ایجاد میکند و عموم وزن ارزندگی بر این مبناست که از مدلهای تنظیم جهت نقدی استفاده میکنیم یا از مدلهای نسبی که همان p/e فوروارد یا قیمت به سود آیندهنگر هستند. اگر در شرایط فعلی این خط ارزندگی p/e آیندهنگر را لحاظ کنیم، میبینیم که این p/e آیندهنگر از بازار تقریبا پایینتر از میانگین p/e گذشته بازار است که به نوعی نشان دهنده ارزندگی بازار است اما بازار منتظر تزریق اخبار مثبت است تا حجم نقدینگی به سمت بازار گسیل شود.
در هفتههای گذشته هم بحث مثبتی درمورد تجدید ارزیابی داراییها شد که در اواخر سال ۱۳۹۸ و اوایل سال ۱۳۹۹ به تجدید ارزیابی داراییها خیلی وزن دادند و شرکتها را عموما بر مبنای خلاصه ارزش داراییهای آنها ارزشگذاری میکردند که معیار درستی بر مبنای ارزندگی شرکت در ادبیات مالی نیست و جو روانی مثبتی در آن سالها ایجاد شد که روزهای اخیر هم یادآور آن سالهاست. بنابراین درمورد اینکه تجدید ارزیابی داراییها بر ارزندگی شرکتها تاثیر گذار است یا خیر باید گفت بستگی به این موضوع دارد که شرکت سود اقتصادی داشته باشد چون ممکن است خیلی از شرکتها سود حسابداری داشته باشند و خیلی از ماشین آلاتی که در صورتهای مالی خود ثبت کرده باشند به بهای تمام شدهای که در سالهای قبل خریداری شده، ثبت کرده باشند و این نوع از داراییهای استهلاکپذیر اگر بخواهند به روز رسانی شوند طبیعتا هزینه استهلاک بالا میرود حتی ممکن است سود آنها کاهش پیدا کند.
البته از ارزندگی که صحبت میشود منظور ارزندگی است که روی کاغذ و صورتهای مالی وجود دارد چون چیزی که برای شرکت مهم است، سود اقتصادی است که هزینه فرصت و ارزش واقعی داراییها را لحاظ میکند که صورتهای مالی سود واقعی را گزارش نمیکنند.
مورد بعدی این است که بسیاری از سهامداران از ارزش داراییهای شرکت با خبر نیستند. اگر واقعا شایعات پایان پیدا کند و از ارزش واقعی با خبر شوند میتوانند از روش ارزشگذاری به روش تسویه هم استفاده کنند که در آن صرفا فقط خود داراییها را ارزشگذاری میکند و بر اساس نقدشوندگی آنها وزن میدهد و ارزش تسویه شرکت هم محاسبه میشود.
ارزش تسویه برای شرکتهایی بکار میرود که منحل میشوند و بدترین سناریو است یعنی جریان نقدی نخواهند کرد و رویکرد محافظه کارانه است از این منظر رویکرد محافظهکارانه ارزش تسویه شرکتها میتواند افزایش پیدا کند.
موضوع بعدی که وجود دارد اینکه خیلی از شرکتها ممکن است داراییها به ویژه داراییهای استهلاک ناپذیر که عموما زمین و ساختمانهای مستهلک و یا بعضی از داراییهای یک ریالی هستند، داشته باشند. وقتی قیمتهای این داراییها به روز رسانی شود، سهامداران مطلع میشوند که چقدر دارایی وجود دارد و مدیریت مجبور است که برای بهتر کردن عملکرد خود، بازدهی روی حقوق صاحبان سهام را افزایش دهد.
این داراییها را در راستای بهبود سود عملیاتی خود ممکن است بفروشد و به اصطلاح مولدسازی کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد و از داراییها به این نوع استفاده شود، شرکت میتواند عملکرد مثبتی داشته باشد یا خیلی وقتها از داراییهای مازاد خود میتواند در راستای تامین مالی طرحهای توسعهای خود هم استفاده کند که در آینده میتواند برای شرکت جریان نقدینگی ایجاد کند. پس لزوما تجدید ارزیابیها منجر به افزایش ارزندگی نمیشوند صرفا بیشتر شفافیت را بالا میبرند و عملکرد واقعی مدیران مشخص میشود.
نکته بعدی اینکه با آشکار شدن ارزش روز داراییها مدیران انگیزه پیدا میکنند که داراییهای بدون استفاده را در جهت حوزه عملیاتی شرکتها به کار ببرند و یک مولدسازی از این داراییهای بدون استفاده داشته باشند. اگر این اتفاق بیفتد میتواند در عملکرد شرکت مثبت باشد وگرنه میتوان گفت صرفا جو روانی است.
- ابراهیم سماوی - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۲۲ هفته نامه اطلاعات بورس