بسیار قبلتر از این موضوع، بازار همواره به افزایش سرمایههای با درصد بالا به علت رقیق شدن قیمت سهم و پایین آمدن قیمت تک سهم واکنش مثبت نشان میداد. از طرفی تجدید ارزیابیها هم به واسطه اینکه معمولا پتانسیل بالاترین درصدهای افزایش سرمایه را ایجاد میکردند در شرکت سود انباشته به این میزان جمع نمیشود که بتواند تعداد سهام شرکت را چندین برابر کند و متعاقبا قیمت سهمها را چندین برابر کاهش دهد.
اما تجدید ارزیابی به واسطه تورم تاریخی موجود در سالهای طولانی که شرکت ها تجدید ارزیابی انجام نداده بودند در شرکت جمع شده بود، بیشترین درصدهای افزایش سرمایه معمولا به علت تجدید ارزیابی بوده است، این یک نکته است و نکته بعدی در اینجاست که با تجدید ارزیابی معمولا به اخبار و شایعاتی که در مورد ارزش واقعی یک دارایی وجود داشت پایان داده میشود و ارزش واقعی داراییها برای سهامداران خرد مشخص میشد و این موضوع باعث ایجاد یکسری شفافیت و نمایش درستتر داراییها در صورت مالی میشد که قاعدتا همیشه با واکنش مثبت بازار همراه بوده است اما این مثبت بودن رویکرد بازار چیزی نیست که اگر ما از مزایای تجدید ارزیابی نتوانیم به خوبی استفاده کنیم بتواند ادامه دار باشد. البته در اینجا منظور شرایط فعلی نیست و به طور کل از منظر تئوری گفته میشود که پایین آمدن قیمت سهم خیلی مبنای علمی برای افزایش قیمت ندارد اما در کل هرگونه شفافیت دارایی ها میتواند یک موضوع مثبتی باشد که وابسته به تحلیل و ارزشگذاری شرکتها است چرا که معمولا با ابهام در ارزشگذاری امتیاز منفی میدهیم و هر چقدر ابهام برای شرکت بیشتر باشد قاعدتا ارزش کمتری در نظر گرفته میشود و باید با قیمت پایین تر اقدام به خرید کنیم تا توجیه اقتصادی داشته باشد.
اما در کل از ریشه موضوع تجدید ارزیابی، موضوع بالا رفتن یا پایین آمدن قیمت سهم نیست و موضوع دیگر این است که بسیاری با اخبار تجدید ارزیابی یکسری اقدامات انجام دادهاند و به اصطلاح دامن زدهاند و با قیمت سهم بازی کردهاند. در بسیاری از مواقع ابزار سهم پروژه کردن بوده و اتفاقات منفی نیز در این زمینه در گذشته رخ داده است.
برای اینکه پتانسیل این موضوع بتواند از بین برود و افرادی که دارای اخبار نهانی هستند از شرکتها و افرادی که سهامدار بزرگتری هستند نتوانند از اطلاعات نهانی استفاده کنند راهکار این است ک یکبار برای همیشه تمامی شرکت ها از تمامی طبقات دارایی، افزایش سرمایه بدهند و قیمت تمام داراییهای آنها به روز شود و در این زمینه دیگر اطلاعات نهانی وجود نداشته باشد که سوءاستفاده کنند و دارایی شرکت ها همه به روز شده باشد.
اما نکته مهمتری که در این داستان وجود دارد این است که افزایش سرمایه باعث شفافتر شدن صورتهای مالی میشود و این مهمتر از تاثیری است که به صورت مقطعی افزایش سرمایه بر روی قیمت سهام بگذارد.
یکی از صورتهای مالی اساسی ترازنامه است که زمانی که این ترازنامه بر اساس بهای تمام شده تاریخی نوشته میشود، قاعدتا منعکس کننده درست اطلاعات داراییهای شرکت نیست و چون ما کشوری هستیم که داراییهای تورم تاریخی داریم و حتی استاندارد حسابداری بین المللی شماره ۲۹ هم به کشورهایی که تورم حاد دارند توصیه میکند که به جای بهای تمام شده تاریخی از ارزش جاری روز استفاده کنند. برای ثبت داراییها در اروپا و آمریکا هم زمانی که تورم های بالا داشتند بلافاصله و هر زمانی که تورم بالای ۱۰ درصد رفته است سریعا مبنای سقف داراییها را به ارزش جاری تغییر دادهاند و حتی منتظر تجدید ارزیابی نشده اند و زمانی که ارزش روز را نمیتوانستند دقیق و کارشناسی بررسی کنند از ارزش جایگزینی استفاده کردهاند که بتوانند سریعتر صورتهای مالی را به روز و متناسب با شرایط تورمی کنند و زمانی که تورم کاهش پیدا کرد به بهای تمام شده برگشتهاند. باید تمامی شرکتها با تمام طبقات دارایی تجدید ارزیابی کنند و استانداردهای حسابرسی متناسب با شرایط تورمی باشد.
- مهدی سوری - کارشناس بازارسرمایه
- شماره ۵۲۲ هفته نامه اطلاعات بورس