در همه دنیا بودجه به معنی صورت مالی دولت است و از ستون درآمدها و ستون هزینهها تشکیل میشود. بعضی دولتها هم در کشوری نفتخیز بوده و منابع طبیعی بسیاری برای فروش دارند همچون ایران اما این دلیل نمیشود که افراد در هزینههایی که دولت انجام میدهد سهیم نباشند. در بسیاری از کشورهای اروپایی وقتی میبینند مالیاتها نمیتوانند جوابگو باشند استعفا میدهند.
بنابراین نقش دولت در اقتصاد همان نسبت هزینه دولت به GDP است. دولت باید از خیلی سال قبل به فکر دریافت مالیات بیشتر میافتاد، باید توجه داشت که در کشورمان GDP صد دلار اما مالیاتی که جمع میکنند هشت دلار است یعنی ۸ درصد مالیات دریافت میکنند در نتیجه کشوری نیستیم که مالیات بیشتری بگیریم. در کشورهای دیگر همچون ارمنستان و ترکیه نسبت هزینه دولت به GDP بالای ۲۵ درصد است، یعنی اگر GDP ایجاد شده، در ازای آن مالیات نیز گرفته شده است و هر وقت GDP کم شود مالیات نیز به همان نسبت کاهش مییابد زیرا سود است و دولت نیز مجبور میشود فعالیتهای خود را کاهش دهد.
دولت معمولا به اعداد قبلی اضافه میکند که آن نیز به دلیل مشکل تورم است یعنی دولتها باید از چندین سال پیش به این مساله توجه میکردند که تورم را فقط خریدار نمیپردازد و دولت نیز خود یکی از خریداران در بازار است. به همین دلیل به نظر نمیرسد که اتفاق عجیبی در حال رخ دادن باشد. موضوع اصلی این است که این مالیات قرار است از کجا تامین شود. مردم عادی نباید نگران افزایش مالیات در بودجه باشند زیرا تاکنون مالیات خود را پرداخت کرده و پس از این نیز خواهند داد؛ نرخ مالیات بر درآمد نیز تغییر نکرده است بنابراین نباید مردم عادی نگران این مساله باشند بلکه کسانی باید نگران باشند که تاکنون مالیات نداده و از آن فرار میکردند، کسانی که قابلیت کسب مالیات از آنها وجود نداشته است همچون پزشکان و طلا فروشان و ... که باید از این به بعد مالیات خود را بپردازند به همین دلیل این هیاهو را به راه انداختهاند که دولت مالیات بیشتری میگیرد در حالی که اینطور نیست و قرار است دولت از کسانی که مالیات نمیدادند و از آن فرار میکردند و یا معافیت داشتند مالیات بگیرد. البته اگر بنا باشد از مردم عادی مالیات با نرخ بیشتر گرفته شود قطعا اجحاف است. صرف این که عدد مالیاتی در سال ۱۴۰۳ بالاتر از سال ۱۴۰۲ است نشان دهنده اجحاف نیست بلکه دولت تلاش میکند از بخشهایی که فرار مالیاتی داشتند و یا معاف از آن هستند، و از امکانات کشور استفاده میکنند، مالیات دریافت کند.
شرکتها بر اساس صورت مالی حسابرسی شده خود باید مالیات خود را بپردازند. گاهی اقتصاد وارد رونق میشود و پیش بینی میشود که سال آینده فروش بیشتر و تولید بهتری خواهند داشت، در نتیجه مالیات بیشتری نیز پرداخت خواهند کرد اما اگر شرکتها سودی نبرند و ضرر کنند مالیات نیز نخواهند داد بنابراین بحث افزایش مالیات در بودجه روی شرکتها اثر منفی نخواهد داشت زیرا به نظر نمیرسد نرخ مالیات شرکتها افزایش یافته باشد. ممکن است برخی درآمدها مشمول مالیات شوند که قبلا نبوده است اما نمیتواند چندان مالیات را افزایش دهد. در همه دنیا هرچه دولتها بتوانند بیشتر مالیات دریافت کنند بیشتر نیز میتوانند در اقتصاد خدمت کنند.
دولت میتوانست به مراتب راحتتر از لایحه بودجه خود دفاع کند اما مبهم بودن آن و این که میگوید رشد اقتصادی بیشتری پیشبینی نمیکنند و بنابراین مالیات را افزایش میدهند در نتیجه ممکن است کسری بیشتری از حقوق بگیران صورت گیرد اما اینگونه به نظر نمیرسد. آنچه باید بر آن تاکید شود این است که معافیتهای مالیاتی و فرارهای مالیاتی باید بازنگری شود چراکه این افراد از امکانات استفاده میکنند و مردم باید هزینه آن را بدهند.
مساله اصلی این است که اگر دولت نتواند این درآمد مالیاتی را که پیشبینی کرده است محقق کند برای کسری بودجه به راههایی نظیر استقراض و ... متوسل خواهد شد که تورمزا است اما خود دریافت مالیات لزوماً تورمزا نیست و چنانچه دولت مالیات نگیرد این پولها به سمت کارهای غیر تولیدی و سوداگری خواهد رفت، همچون خرید و فروش ملک، خودرو و مشاغلی همچون طلافروشان و ... که باید از اینها مالیات گرفته شود همچنین مالیات بر خودروهای بالای ۳ میلیارد تومان و خانههای خالی و ... که طبیعتا این افراد در برابر مالیات مقاومت میکنند زیرا منافعشان در خطر خواهد بود.
- آلبرت بغزیان - اقتصاددان
- شماره ۵۲۵ هفته نامه اطلاعات بورس