باتوجه به اتفاقاتی که در مدت اخیر افتاد، بازار نشان داد که میل به رشد دارد به هر حال باتوجه به جاماندگیهایی که از تورم و برخی از بازارها دارد و همچنین اینکه اکثر نمادها در قیمتهای ارزنده هستند، این تمایل به رشد در بازار وجود دارد و فعالان بازار هم مترصد رشد بازار هستند ولی واقعیت این است که شاید سیاستی که دولت اتخاذ کرده و عمدتا هم مبتنی بر مهار تورم است یکی از دلایل سرکوب این میل رشد بازار باشد.
شاید احساس شود که به نوعی رشد این بازار باعث التهاب در سایر بازارها میشود، عرضههایی که در روزهای اخیر توسط یک سری از حقوقیها به واسطه رشدی که مبتنی بر محرک تجدید ارزیابیها بود، رخ داد (که شاید بخشی هم صندوق تثبیت بود)، نشان داد در حال حاضر چندان تمایلی به رشد بازار از طرف دولت وجود ندارد.
همین عامل به علاوه سایر سیاستگذاریها از جمله عدم خروج از قیمتگذاری دستوری یا بحث تأمین مالی دولت از طریق انتشار اوراق باعث شده بازار در جا بزند و بهنظر میرسد حداقل تا دو ماه آینده (قبل از انتخابات مجلس) محرک جدیتری وارد بازار نشود و به نوعی باعث افزایش تقاضا نشود تا اتفاق خاصی را در بازار به لحاظ رشد کلیت آن شاهد باشیم.
درنتیجه بهنظر میرسد با همین روند بازار با اوضاع و شرایطی که در حال حاضر وجود دارد که تقریبا کم رمق، خستهکننده و یا شاید هم یک مقداری وضعیت تعادل رو به منفی دارد، ادامه پیدا کند البته تک سهمهایی که خبر تجدید یا قراردادهای جدید دارند و یا به واسطه کوچک بودن سهم میتوانند مورد اقبال برخی سهامداران قرار بگیرند، منظور نیست بلکه منظور این است که کلیت بازار حداقل قبل از انتخابات مجلس نمیتواند رشد خاصی را تجربه کند. در این میان اگر بخواهیم شاهد اتفاق مناسبی باشیم شاید بحث جبران جا ماندگی از تورم باشد که این هم ظرف یک سالی که پیش رو داریم و به نظر بعد از عید اتفاق میافتد و یا مبتنی بر سایر محرکها ازجمله افزایش نرخ دلار، التهاب در سایر بازارها و افزایش نرخ تورم باشد در غیر اینصورت باتوجه به سوابق تصمیمات و سیاستگذاریهایی که تاکنون دولت کرده است، مشخص است که فعلا بازار سرمایه برای آن اهمیتی ندارد و جایگاه خاصی تعریف نشده است، بنابراین وقتی عاملی به غیر از سیاستگذاریهای دولت بازار را تحریک کند باعث رشد آن میشود وگرنه خود دولت تمایلی به رشد ندارد.
در دو سال گذشته از زمانی که دولت فعلی روی کار آمده عمدتا سیاستگذاریهایی که اتفاق افتاده به ضرر بازار بوده است از قیمتگذاری دستوری و بحث سرکوب قیمتها گرفته تا افزایش نرخ سوخت، افزایش مالیات و کاهش عوارض صادراتی یا حتی جرایم سنگینی که برای شرکتها در نظر گرفتند که با هدف تأمین بخشی از کسری بودجه بوده است و عملا دولت اعتقادی به بازار سرمایه ندارد و یا اهمیتی برای بازار سرمایه قائل نیست. یکی از مواردی که نیاز مهم کشور است بحث ایجاد مشوقها برای رونق بخشیدن به سرمایهگذاری در کل کشور است، اتفاقی که از زمانی که دولت فعلی روی کار آمده شاهد آن نیستیم و تقریبا نرخ تشکیل سرمایه ثابت مخصوصا در دو سال گذشته به شدت افت پیدا کرده که در بلندمدت بسیار خطرناک است و به نوعی کفه عرضه را ضعیفتر میکند بهطوری که باتوجه به راندمان صنایع موجود روز به روز شاهد ضعیفتر شدن بخش تولید از صنایع تا خدمات خواهیم بود.
بنابراین باتوجه به نگاه و رویکردی که دولت دارد و همچنین مشکلات عدیدهای که پیش روی اقتصاد کشور در بحث سیاست داخلی، سیاست بینالملل، مسائل زیست محیطی اقلیمی و بازارهای جهانی است، به نظر میرسد اقتصادمان در کوتاه مدت اوضاع خوبی نخواهد داشت و به تبع آن بازار سرمایه هم به صورت پایدار و ماندگار نمیتواند رشدهای مبتنی بر بهبود اوضاع اقتصادی را تجربه کند مگر اینکه لاجرم براساس محرکهای کاذب از جمله افزایش تورم و افزایش نرخ دلار رونق و یا رشدی را تجربه کند که این هم صرفا به منزله جبران بازماندگی از بقیه بازارها و تورم خواهد بود نه به منزله کسب بازدهی از سرمایهگذاریها.
- حمید میرمعینی - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۲۶ هفته نامه اطلاعات بورس