مباحث توسعهای در هر بخشی از نظر برخی کارشناسان، کاری بیهوده تلقی میشود. در روزهایی که صنایع و سیستمها درگیر تامین اولویتهای خود هستند به جای داشتن استراتژی برای برنامههای توسعهای بیشتر به بقای خود میاندیشند. به طور مثال سیستم نوآوری و استارتاپی کشور درگیر تامین حیاتیترین احتیاجات خود یعنی کیفیت شبکه اینترنت است. از سمت دیگر صنایع، نگران تامین برق و گاز خود برای حفظ توان تولیدی، فعالان زیست محیطی نگران وجود آب و هوای سالم برای فعالیتهای خود هستند. اما در این شرایط و با توجه به اینکه بازار سرمایه نیروی محرک توسعه اقتصادی کشور محسوب میشود، نمیتوان از برنامههای توسعهای برای بازار سرمایه غافل ماند.
توسعه صنعت مالی میتواند اثرگذاری قابل ملاحظهای بر رشد اقتصادی کشور داشته باشد. به نظر اکثر اقتصاددانان توسعه مالی از طریق افزایش سطح پسانداز و سرمایهگذاری میتواند به بهبود رشد اقتصادی منجر شود. تحقیقات مختلف نشان داده در کشورهای توسعه یافته، بین توسعه بازار مالی و رشد اقتصادی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. اما درخصوص اولویتهای توسعه این بازار میتوان سه بخش توسعه نهادها، ابزارها و بینالملل را مدنظر قرار داد.
در توسعه نهادها و ابزارها علی رغم فعالیتهای مفیدی که در سالهای گذشته انجام شده شاید بتوان عمق بخشیدن به ابزارها، فرهنگسازی و استفاده صحیح از ابزارهای مالی جدید را جزء اولویتها و دستور کار ارکان بازار سرمایه قرار داد. زیرا بسیاری از ابزارهای ایجاد شده در سالهای اخیر به دلیل عدم عیمق شدن کارایی لازم را نداشتند و در مسیر صحیح استفاده نشده اند. به عنوان مثال اوراق اختیار که در بسیاری از بازارها به عنوان ابزار هجینگ استفاده میشود، به دلیل عدم آگاهی درست و دانش صحیح فعالان به عنوان ابزاری برای سفته بازی و کسب سود نامتعارف معرفی شده است.
قطعا استفاده صحیح از ابزارهای مالی میتواند زمینه سازی برای رشد و توسعه اقتصادی کشور و همچنین مکانیسم موثرتری در توزیع خطر بین فعالان بازار سرمایه در آینده باشد. زیرا که بر اساس تحقیقات، کشورهایی که نظام تامین مالی خود را به جای بانک بر اساس بورس قرار دادند، با شیب تندتری به رشد اقتصادی رسیدند. شاید حضور تحلیلگران مالی در این بخش از اقتصاد و استفاده به جا و صحیح از منابع در پروژه و فرصتهای سرمایهگذاری، مهمترین عاملی باشد که با افزایش کارایی این اتفاق را رقم بزند.
نکته حائز اهمیت، بحث استقلال بازارهای مالی است زیرا تضاد منافع دولت در حضور در ارکان این بازار باعث جلوگیری از رشد بورس و عدم توسعه بخشهای مختلف آن میشود. ضعف آگاهی برخی از سیاستگذاران نسبت به کار بورس سبب جلوگیری استفاده از ابزارهای جدید میشود. بخشی که بازار سرمایه به تازگی درگیر آن بوده مانند محدود کردن گواهیهای سپرده، معاملات آتی طلا و کنترل و محدودسازی عرضه کالا در بورس کالا سبب عدم توسعه متوازن میشود. ضعف درمکانیزمهای شفافیت، قانون و پاسخگویی، میتواند موانعی باشد که بر بهبود عملکرد و توسعه بازار اثر بسیار مخربی داشته باشد.
ارتباط بازار سرمایه با بازارهای بینالملل لازمه توسعه و رشد بازار سرمایه است. به دلیل وجود پتانسیلهای بسیار و نهفته بازارهای سرمایهگذاری کشور، ارتباط با بازارهای مالی بینالملل قطعا میتواند موجب جذب سرمایه به همراه بالا بردن سطح دانش در صنعت مالی شود. در شرایطی که جذب سرمایههای خارجی میتواند یکی از راههای تامین منابع کم هزینه باشد، وجود سرمایهگذاران خارجی و فعالان بازارهای مالی دنیا در کشور میتواند گره بسیاری از مشکلات را حل کند. اما درشرایط کنونی برخی از موانع به همراه افزایش ریسکها مانع توسعه سرمایهگذاری و بازارهای مرتبط با این حوزه است.
به نظر میرسد تنها راه برون رفت از شرایط کنونی در بروز رسانی دانش تصمیم گیران و ارتباط موثر با بازارهای مالی جهانی باشد و نکته قابل تامل به حداقل رساندن دخالتها و قوانین دست و پا گیر و پرهزینه در ساز و کار مرتبط با صنعت مالی است.
- رضا علوی - رییس هیأت مدیره سبدگردان داریک
- شماره ۵۳۱ هفته نامه اطلاعات بورس