نیل به اقتصادی توسعه یافته و مقاوم فرآیندی دشوار، پیچیده، و زمانبر است و مستلزم وجود طرح و انگیزه و اراده و تدبیر فراوان است...

نیل به اقتصادی توسعه یافته و مقاوم فرآیندی دشوار، پیچیده، و زمانبر است و مستلزم وجود طرح و انگیزه و اراده و تدبیر فراوان است. بنابراین، با صدور چند بخشنامه و ابلاغیه هیچ اقتصادی حتی در مسیر توسعه قرار نمی‌گیرد چه رسد به آنکه به آن نزدیک شود. بنابراین اقتصاد وقتی در مقابل حوادث طبیعی، داخلی، یا خارجی مقاوم است که به معنای امروزی آن توسعه یابد. و اقتصاد زمانی توسعه یافته و مقاوم می‌شود که «کشور بتواند با اتکا به نیروهای انسانی و منابع موجودش تمام نیازهای کالایی و خدماتی خود را تولید کند». این گزاره به معنی آن نیست که کشور همه کالاها و خدمات مورد نیاز خود را ممکن است به هر شکل تولید یا به اصطلاح به خودکفایی غیرمنطقی برسد، بلکه جامعه به لحاظ علمی، دانشی و تخصصی به مرحله‌ای برسد که خود بتواند هر کالایی را که نیاز داشت، چه پیشرفته چه معمولی تولید کند. اما مادامی که کشور در شرایط عادی قرار دارد، طبق قواعد و اصول علمی تجارت بین‌الملل کالاهایی تولیدشان در کشور دارای مزیت نسبی نیست را از کشورهای دیگر وارد می‌کند و تمرکز تولید را بر کالاهائی می‌گذارد که دارای مزیت نسبی باشند. اما در شرایط بحران مثل تحریم یا جنگ یا مواردی از این دست که امکان خرید و تهیۀ کالاها از کشورهای دیگر با محدودیت و ممنوعیت همراه شود، کشور با اتکاء به توان علمی و تخصصی بدست آورده خود قادر به تولید آن هاست هر چند با هزینۀبالاتر ناچار به تولید شود.
بنابراین اقتصاد مقاومتی وقتی حاصل می‌شود که به عقل و اندیشه و ابداع نیروهای انسانی خود متکی باشد نه به منابع طبیعی یا به کمک کشورهای دیگر. اگر این تعریف از اقتصاد مقاومتی را بپذیریم، باید اذعان نمود که تاکنون کمترین اقدام در جهت مقاوم شدن اقتصاد کشور برداشته نشده است. در واقع از زمانی که واژۀ اقتصاد مقاومتی وارد ادبیات سیاسی و اقتصادی کشور گردید، تعاریف غلط و گمراه کننده ای از این مقولۀ مهم ارائه و متأسفانه براساس چنین تعریف غلط اداری سیاستگذاری های زیادی صورت گرفت و به دلیل غلط بودن آن، حتی گامی در مسیر مقاوم شدن اقتصاد برداشته نشده است.
به عنوان مثال، از همان ابتدا بسیاری اقتصاد مقاومتی را با افزایش صادرات غیرنفتی اشتباه گرفتند و به سمت افزایش محصولات غیرنفتی گام برداشتند اما حاصل آن آسیب پذیری بیشتر اقتصاد شد، چون به جای نفت استخراج و صدور سایر منابع طبیعی در دستور کار قرار گرفت. یا در بهترین حالت تولید و صدور کالاهای مشتق از نفت یا پتروشیمی و شمش فولاد و محصولات خام کشاورزی افزایش یافت.
اما صدور کالاهای خام طبیعی یا کشاورزی به معنی مقاوم شدن اقتصاد نیست، بلکه همانگونه که ذکر شد، تولید محصولات پیچیده و پیشرفته که متکی به عقل و اندیشه و ابداع و پژوهش های طولانی و پرهزینه باشند، زمینۀ مقاوم شدن اقتصاد را فراهم می‌کنند. هر سیاستی که اتکا پیشرفت آن به غیر از انسان(طبیعت یا کشور دیگر) باشد، این اقتصاد مقاوم نیست بلکه آسیب‌پذیر و تنهاست.
برای اینکه به این نقطه برسیم ابتدا باید روی نیروی انسانی سرمایه گذاری علمی تخصصی کرد، این کار انجام شده اما در حفظ این نیروها شکست خوردیم زیراکه تعریفشان از اقتصاد مقاومتی حفظ نیروها نیست.
بنابراین سرمایه گذاری‌های زیادی روی نیروهای انسانی جوان کردیم اما به دلیل اینکه هم تعریف خطا بود و هم بی‌کفایتی حاکم است همان نیروها را از دست داده و به مقاومت کردن اقتصادهای دنیا کمک کردیم و خودمان همچنان آسیب پذیر و وابسته به منابع طبیعی باقی مانده‌ایم و این مسیر هم مسیری نیست که اقتصاد را مقاوم کند. البته کشاورزی سنتی که بیشتر بارِ تولید آن به دوش طبیعت باشد نمی تواند اقتصاد را مقاوم کند و تولید محصولات کشاورزی با تکنولوژی های مدرن و متکی به نیروهای انسانی داخلی نیز گام برداشتن در مسیر توسعه و مقاوم شدن اقتصاد است. همانگونه که ذکر شد، در واقع برای اینکه اقتصاد مقاوم شود، باید به این مرحله رسید که نیروهای انسانی بتوانند در بخش کشاورزی، صنعت و خدمات با فکر و اندیشه بهترین بازدهی را با بهره‌وری بالا کالاهای پیشرفته و قابل رقابت با محصولات مشابه کشورهای دیگر، تولید کنند.
با توجه به توضیحات فوق، برای نیل به توسعه و مقاوم شدن اقتصاد، هیچ گریزی نیست به جز اینکه کشور در نیروهای انسانی سرمایه گذاری تخصصی کند. اما سرمایه گذاری در نیروهای انسانی شرط لازم برای توسعه و مقاومت اقتصاد است که در ایران طی دهه‌های گذشته به خوبی انجام شده اما شرط کافی نیست. آنچه در کشور غفلت شده یا مورد بی اعتنائی قرار گرفته حفظ و به کارگیری انبوه نیروهای انسانی جوان، متخصص، با انگیزه و وطن دوست است که سال هاست در پیش چشم حکمرانان کشور به خارج مهاجرت کرده و می کنند (در واقع رانده می‌شوند)، و آنانی که می‌مانند نیز مورد بی‌مهری‌های ایدئولوژیک و سیاسی قرار گرفته و منزوی شده یا در موقعیت‌های شایستۀ خود قرار نمی‌گیرند.
بنابراین، با تداوم چنین شرایطی نمی‌توان که اقتصاد کشور توسعه یافته یا مقاوم شود اگر تغییری اساسی در نگرش‌ها و بینش‌های حکمرانان نسبت به مفهوم توسعه و اقتصاد مقاوم و نقش نیروهای انسانی متخصص و نخبه صورت نپذیرد. این بدان معناست که اقتصاد همچنان در مقابل شوک ها و تحریم های خارجی شکننده و آسیب پذیر خواهد بود.

  • سید مرتضی افقه - اقتصاددان
  • شماره ۵۳۱ هفته نامه اطلاعات بورس