بررسی‌ها حاکی از آن است که از اوایل دهه ۹۰ میلادی تاکنون که بیشتر از صد کشور جهان، خصوصی‌سازی فعالیت‌های اقتصادی را به عنوان یک ابزار سیاست اقتصادی پذیرفته‌اند.

به گزارش صدای بورس،بررسی‌ها حاکی از آن است که از اوایل دهه ۹۰ میلادی تاکنون که بیشتر از صد کشور جهان، خصوصی‌سازی فعالیت‌های اقتصادی را به عنوان یک ابزار سیاست اقتصادی پذیرفته‌اند و گسترش برنامه‌های خصوصی‌سازی با رشد سریع حجم معامله‌ها در بورس‌های اوراق بهادار، همراه بوده است. به عبارت دقیق‌تر، خصوصی‌سازی و بورس اوراق بهادار، هر چند در ظاهر، سیاست و ابزار اجرای سیاست هستند، اما در عمل دو عامل تأثیرگذار بر یک دیگر هستند.

در ایران اما، در فاصله سال‌های ۱۳۹۴-۱۳۸۰، ۳۹ شرکت دولتی که ارزش بازار آنها بالغ بر شصت درصد ارزش کل بازار سرمایه ایران است، با دو هدف عمده ارتقای عملکرد بنگاه‌های اقتصادی و توسعه کارکردهای آنها در بازار سرمایه عرضه شدند. پس از ده سال از اعمال این سیاست و در شرایطی که دارایی‌های بسیاری در اختیار دولت است، سئوالی که مطرح می‌شود این است که آیا خصوصی‌سازی توانسته در توسعه بازار سرمایه تاثیرگذار باشد؟
پاسخ به این سئوال با رویکردهای متفاوتی همراه است. برخی معتقدند، بازار سرمایه سازوکاری مؤثر در انجام برنامه‌های گسترده خصوصی‌سازی است و احتمال موفقیت واگذاری سهام شرکت‌های دولتی به بخش خصوصی را به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌دهد. برخی دیگر اما تاکید دارند، عملکرد درست بورس اوراق بهادار به افزایش کارایی فرآیند خصوصی‌سازی منجر می‌شود و انجام مطلوب برنامه‌های خصوصی‌سازی، رشد و توسعه فعالیت‌های بورس اوراق بهادار را در پی دارد. گروه دیگر نیز بر این باورند که هر چند خصوصی‌سازی تاثیر قابل توجهی بر رشد و توسعه بازار سرمایه داشته است، اما آنطور که باید و شاید عملیاتی نشده و برای اجرای درست و اصولی آن به یک راهبرد درست و قدرت اقتصادی نیاز است.

ورود شرکت‌های کامودیتی محور
امیرعباس کاظم زاده، کارشناس بازار سرمایه، اقدام سازمان خصوصی‌سازی برای ورود شرکت‌های بزرگ یا کامودیتی محور به بازار سرمایه بسیار را مثبت ارزیابی کرد و گفت: صنایع کامودیتی محور در بازارهای دنیا رکن و محرک اساسی در اقتصاد هستند. این درحالی است که ۵۰ شرکت بزرگ شاخص، شرکت‌های کامودیتی محور هستند. البته، صنایع های‌تک نیز بحث مهمی است که در دنیا مطرح است. هر چند تا کنون صنایع محدودی وارد بازار شده‌اند اما نکته مهم این است که این صنایع نه از سمت خصوصی سازی که از سمت سهامداران عمده در بازار عرضه اولیه شده‌اند. اکنون با توجه به رشد این صنایع در دنیا، جای خود را دربازارهای سرمایه به سرعت رشد می‌دهند چرا که بازار سرمایه نیازمند ورود صنایع آی تی با ارزش افزوده فوق العاده برای سهامداران است. در واقع حضور چنین صنایعی حتی با این نگاه که این صنایع ارتباط تنگاتنگی با جهان و مرزها دارند، می‌توانند فعالیت‌هایی داشته باشند که منجر به ایجاد یک رشته فعالیت جدید شوند که نتیجه آن سودآوری قابل توجه برای سهامداران باشد، این موضوع می‌تواند به توسعه بازار سرمایه کمک قابل توجهی کند.
وی بیان کرد: سازمان خصوصی‌سازی زمانی که شرکت‌ها به ویژه بانکی‌ها را وارد بازار کرد، خصوصی‌سازی به معنای کاملی وجود نداشت. به عبارتی گفته می‌شود بانک‌های خصولتی که یک سمت دولت و بخش خصوصی سمت دیگر است. در واقع بخش خصوصی علی رغم داشتن سهام بالا اما نتوانسته مالکیت بانک‌ها را در اختیار بگیرد و سایه دولت بر آنها حاکم است. بنابراین، وقتی چنین عواملی مشاهده می‌شود، تاثیر خصوصی سازی آنطور که باید مشاهده نمی‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد، در زمان‌هایی که بحث خصوصی‌سازی مطرح می‌شود باید عوامل شفاف شوند و اشخاصی که در دستگاه‌های دولت تصمیم به خصوصی سازی می گیرند وامری را اجرایی و سازمانی را خصوصی‌سازی می‌کنند، باید جوابگوی منافع و هزینه‌های سهامداران در سنوات بعد باشد تا سهامداران با خیال آسوده‌تری برای خرید سهام در مرحله خصوصی سازی و عرضه اولیه اقدام کنند؛ موضوعی که همواره در سنوات قبل به مراتب کمتر مشاهده شده است.
کاظم زاده تصریح کرد: نکته دیگری که مطرح می‌شود این است که سازمان خصوصی سازی وقتی تصمیم به خصوصی‌سازی شرکتی می‌گیرد بایستی با نهادهای حاکمیتی و عوامل سازمان بورس و اوراق بهادار همگام باشد و بداند که در چه شرایط و چه زمانی اقدام به خصوصی‌سازی کند.
وی تاکید کرد: در شرایطی که بازار سرمایه نیازمند تزریق نقدینگی و حفظ عوامل موجود است، خصوصی سازی شکل بسیار جالبی به خود نمی‌گیرد و نه تنها به شرکت‌های موجود ضربه خواهد زد بلکه امر خصوصی‌سازی نیز ناموفق انجام می‌شود. بنابراین، زمان خصوصی سازی در توسعه بازار سرمایه اهمیت قابل توجهی دارد و باید مورد توجه قرار گیرد. در زمان خصوصی‌سازی، دولت وارکان تصمیم گیر باید تعهد دهند هزینه‌های آینده در قبال سنوات گذشته بر آینده سهامداران شرکت مترتب نشود.
به گفته این کارشناس بازار سرمایه، همچنین شرکت‌هایی باید وارد شوند که به تنوع سبد محصولات و توسعه بازار سرمایه کمک کنند نه این که فقط شرکت‌های یک صنعت خاص، خصوص‌سازی شود بلکه شاخص و وزن بازار سرمایه بر این صنعت متمرکز باشد. به همین دلیل نوع تنوع ورود محصول به بازار سرمایه از سمت سازمان خصوصی‌سازی نکته مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین تنوع بخشی بیشترمحصولات به وضعیت بازار سرمایه کمک قابل توجهی می‌کند.
کاظم‌زاده در ادامه اضافه کرد: نکته دیگری که وجود دارد این است که بعضا برخی صنایع، انرژی بر و با حاشیه‌های سود بسیار پائینی وجود دارند که ورودشان به بازار سرمایه می تواند خطرناک باشد چرا که امکان دارد این صنایع نیاز به حمایت های جدی از سمت دولت داشته باشند و ارزش افزوده‌ای برای سهامداران حاصل نکند. دراین صورت از ورود این شرکت‌ها و تغییر هر مولفه‌ای از سمت دولت از جمله افزایش قیمت حامل‌های انرژی، افزودن تعرفه‌های صادراتی یا سایر عواملی که حاشیه سود شرکت‌ها را دستخوش تغییراتی کند، باید جلوگیری کرد چرا که روند بازار را مختل می‌کنند.
وی گفت: به نظر می‌رسد شرکت‌های مولدی باید از سوی سازمان خصوصی سازی وارد بازار سرمایه شود که انگیزه ورود برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی هم داشته باشد. بازار سرمایه باید نقشه راهی داشته باشد که در ۱۵ سال آینده ۱۵ تا ۲۰ درصد ماکت کپ بازار وارد بازارهای خارجی شوند وسرمایه گذار خارجی سرمایه‌های خود را وارد بازار سرمایه کند. به بیانی دیگر، وقتی این شرکت‌ها وارد بازار می‌شوند باید ورود سرمایه گذار مستقیم خارجی تسهیل شود تا در بازار سرمایه با استقبال روبه‌رو شوند. اتفاقی که در تمام اقتصادهای پیشرفته دنیا صورت گرفته و اقتصادشان رو به رشد بوده است.
کاظم زاده افزود: نکته حائز اهمیت این است که حضور شرکت‌هایی با سودآوری بالاتر به بازار سرمایه باعث می‌شوند سرمایه‌گذار خارجی نگاه بهتری نسبت به صنایع داشته باشد و به جای این که دولت منابع صنعت را تامین کند و بار مالی داشته باشد از سرمایه‌گذار خارجی و در راستای توسعه اقتصادی کشور بهره بگیرد بنابراین، توجه به این موضوع باید در معادلات خصوصی‌سازی مد نظر قرار گیرد.

خصوصی‌سازی و توسعه بازار سرمایه
حسین درودیان، کارشناس اقتصادی نیز با بیان این که خصوصی‌سازی منجر به توسعه بازار سرمایه شده، گفت: سهام بسیاری از شرکت‌های فعلی که در بازارسرمایه معامله می‌شود، هم نتیجه خصوصی‌سازی و هم اجازه ورود بخش خصوصی در اقتصاد است. وی با اشاره به این که معنای خصوصی‌سازی نه فقط انتقال مالکیت از دولت به بخش خصوصی بلکه به معنی ورود بخش خصوصی به اقتصاد است، افزود: بازار سهام مدیون اجازه ورود بخش خصوصی به فعالیت‌های اقتصادی است؛ اعم از این که بخش خصوصی، خود شروع به کسب و کار کند یا کسب و کارهای دولتی به بخش خصوصی واگذار شود.
درودیان با اشاره به این که تاثیر خصوصی‌سازی در بازار سرمایه ترکیبی است، تصریح کرد: خصوصی‌سازی در بازار سرمایه از یک جهت موجب شده شرکت‌های بزرگ که اکثر سهام آنها تحت نفوذ دولت است، سهامداران خرد هم پیدا کنند و این سهامداران را تحت نظارت و پایش قرار دهند. این موضوع باعث شده عملکرد مدیریتی که منصوب نهادهای حاکمیتی دولتی و شبه دولتی است، زیر ذره بین قرار گیرد و از این حیث به بهبود کارایی شرکت‌ها کمک کرده است؛ از جهت دیگر توانسته در زمان خود از طریق واگذاری‌ها درآمدزایی قابل توجهی برای دولت ایجاد کند و دارایی در دسترسی، غیر از دارایی واقعی در اختیار مردم قرار دهد تا در صورت تمایل به پوشش تورم آن را خریداری کنند.
این کارشناس اقتصادی، دربخش دیگری از صحبت‌هایش با بیان این که موانع اصلی همان مسائلی است که به بنگاه‌داری دولت مرتب می‌شود، افزود: وقتی سهامدار اصلی، دولت یا نهاد شبه دولتی است انگیزه‌های سوء دیگری هم وارد می‌شود اما از حیث کلان اثر مثبتی هم برجای داشته است. به عنوان مثال، تصمیمات شرکت‌ها در اثر تلاطم‌های سیاسی کمتر تحت تاثیر قرار گیرد. وی افزود: همچنین، اگر این بنگاهداری به طور کلی در اختیار بخش خصوصی بود اتفاقاتی چون تحریم‌ها آسیب شدیدتری بر عملکرد شرکت‌های می‌گذاشت و بخش خصوصی تمایل به ادامه فعالیت نداشت اما به دلیل این که این بنگاه‌ها عمدتا تحت نفوذ دولت هستند عدم اطمینان و بدبینی ایجاد شده بر عملکرد و سرمایه‌گذاری تاثیر شدید منفی نمی‌گذارد. این کارشناس اقتصادی در پایان توضیح داد: باید اقداماتی برای افزایش سهم بخش خصوصی انجام شود چرا که این اتفاق باعث می‌شود تصمیمات نابهینه‌ای که در اثر نفوذ سیاسی و ملاحظات انجام شود، کاهش یابد.

  • سیمین فهیمی - خبرنگار
  • شماره ۵۳۴ هفته نامه اطلاعات بورس