اقتصاد مقاومتی به تعبیری تلاش برای کنترل و بیاثر کردن تاثیر فشارهایی است که در وضعیتی شبیه تحریمها ایجاد میشود و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت است. همچنین برای تحقق اهداف قتصاد مقاومتی باید وابستگیهای خارجی کاهش یابد و بر تواناییهای داخلی تأکید شود.
بیشترین نقش بازار سرمایه در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی، کمک به تامین مالی نهادهای اقتصادی به ویژه شرکتهای بورسی در شرایط تحریمی بوده که امکان تامین مالی خارجی محدود شده است. اگر به سالهای قبل از تحریمها نگاه کنید در سطوح مختلف تامین مالی بینالمللی داشتیم، برای پروژهها امکان تامین مالی پروژه وجود داشت و برای سرمایه در گردش اعتبارات اسنادی مدتدار (یوزانس) گشایش میشد. اما بعد از تحریمها این گونه روشهای تامین مالی با مشکل و محدودیت روبهرو شدند.
چند سال قبل جایی برای تامین مالی بازار سرمایه نبود اما همان بازار سرمایه که در آن مقطع تصور میشد جایی برای فعالیت و تامین مالی در آن وجود ندارد به جایی رسید که به طور قابل توجهی جایگزین تامین مالی خارجی شده است. فاینانس بسیاری از طرحهای بزرگ از طریق بازار سهام، هم در حوزه پتروشیمی و هم در حوزه فولاد و هم در حوزه خودرو انجام شده است. این اواخر تامین مالی خودروسازان در بازار عددهای بسیار بزرگی بوده و این همان جایگزینی است که اتفاق افتاده است. شاید بزرگترین خدمت بازار سرمایه در دوران تحریمها و در راستای اقتصاد مقاومتی، تامین مالی در بازار سرمایه به ویژه برای مجموعههایی که در بازار سرمایه پذیرش شدهاند باشد.
در سالهای گذشته در بازار سرمایه دو کار شاخص و ویژه انجام شد. یکی اینکه پذیرش شرکتها در بورس در سالهای گذشته بسیار زیاد شد و اگر تعداد شرکتهای پذیرفته شده را بررسی کنید در یکی دو سال گذشته با ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته تفاوت معناداری کرده است. وقتی شرکتها در بورس به تعداد زیاد پذیرفته شدند این به معنی گسترش مالکیت است و بخش خرد جامعه و کسانی که سرمایه خرد دارند سرمایههای خود را آوردهاند و در مالکیت مجموعههای بزرگ قرار داده و در حقیقت شریک شدهاند. شراکت این افراد که سرمایهگذاران بالقوه در کشور بودند و بالفعل شدهاند، که این دوباره کمک کرده است به اینکه شرکتها منابع بلند مدت جذب کنند و آن را در راستای پروژهها و فعالیتهایی که دارند سرمایهگذاری کنند و به عبارتی گسترش مالکیت در سطح جامعه در سالهای اخیر در بازار سرمایه رشد فزاینده و قابل توجهی داشته است.
نکته سوم توسعه نهادهای مالی و ابزارها مالی بوده است. اگر برگردیم به ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته خواهیم دید که هم نهادها در بازار کم بوده و هم ابزارهایمان برای نقشآفرینی در اقتصاد محدود بود اما در سالهای گذشته تعداد بیشماری نهاد اضافه شده، سبدگردانها و شرکتهای مشاور سرمایهگذاری آمدند، شرکت پردازش مالی و صندوقهای مختلفی در بازار ایجاد شده همچون صندوقهای املاک و مستغلات و همه این ابزارها کمک کردند به اینکه سرمایههای مختلفی از سمت سرمایهگذاران با سلیقههای مختلف جذب کنند و اشخاص مختلفی جذب شوند و هم امکان تامین مالی متنوع در اقتصاد فراهم شد. این اقدامات باعث شد که امروز منابع نقدی تحت مدیریت بازار سرمایه عدد معناداری باشد و شاید یکی از موثرترین جاهایی که توانسته با اداره جریانهای نقدینگی در کشور به اقتصاد کمک کند، چه در حوزه بازرگانی و چه در حوزه تولید و چه در حوزه پروژهها، بازار سرمایه بوده که در این دورانی که درگیر تحریمها بودیم و نقش اقتصاد مقاومتی پررنگ بود. برای گذر و یا مدیریت این اوضاع به نظر میرسد آنچه بازار سرمایه انجام داده است نقش پررنگی بوده است. سازمان بورس و اوراق بهادار در زمینه ابلاغیه ۲۴ بندی اقتصاد مقاومتی تلاش بسیاری کرده و گامهای موثری برای آن برداشته است و بخش عمده آن نیز اجرایی شده است.
- حسین میری - کارشناس بازار سرمایه