به گزارش صدای بورس،افزایش اثربخشی و کارایی بازار سرمایه و همچنین توسعه آن از جمله وظایف اصلی سازمان بورس است؛ توسعه بازار از مسیرهای متعددی ممکن میشود که شناختهترین شیوه پذیرهنویسی و عرضه اولیه است. این دو مفهوم آشنا در بازار سرمایه ابزاری کارا در تامین مالی بهحساب میآیند که میتواند موجب جذب نقدینگی و پویایی بازار سهام بشود اما استفاده از آن همانند راه رفتن بر روی لبه تیغ بوده چرا که به اعتقاد کارشناسان ملاحظاتی نظیر درنظر گرفتن شرایط کلی بازار حائز اهمیت است.
در صورتی که حال بازار اصطلاحا ناخوش باشد این اقدام میتواند ضمن تبعات منفی به عصبانیت معاملهگران نسبت به بیتفاوتی نهاد ناظر و افزایش بیاعتمادی منجر شود و در صورتی که بازار با رونق مواجه باشد، این ابزار میتواند سرمایهگذاران را بهویژه سهامداران تازهوارد را وسوسه به سرمایهگذاری کند. در گذشته و بهطور سنتی پذیرهنویسی و عرضهاولیهها معمولا بازدهی خوبی را به همراه داشتند اما حال ناخوش بورس پس از سال ۱۳۹۹ تاکنون باعث شده این مسئله بیرمق دنبال شود. گفتنی است مجموع تأمین مالی انجام شده در فرابورس در سال ۱۴۰۲ با رشد ۵۲ درصدی (نسبت به سال ۱۴۰۱) به ۳۷۵ هزار و ۸۵۷ میلیارد تومان رسیده است.
سازمان بورس زیر منگه فشار شرکتها و حال بد بازار
مهدی سوری، کارشناس بازار سرمایه گفت: در بازار سرمایه پویا قاعدتا باید دو جریان یعنی منابع مالی که به بازار تزریق میشود و همچنین ابزار و شرکتهای جدید وجود داشته باشد. زمانی که نقدینگی از بازار خارج میشود و یا منابع چندانی در بازار نیست، ورود شرکتهای جدید باعث نامساعد شدن بازار میشود چراکه منابع محدودی که وجود دارد مابین تعداد شرکت بیشتری تقسیم میشود و در عمل این مسئله باعث کاهش قیمت نمادها میشود.
وی ادامه داد: البته درنظرگیری اصل تعادل در بازارهای مالی بیان میکند زمانی که نمادها با افت مواجه شده و به سطح قیمتی جذابی میرسند، بهخودیخود میتواند موجب جذب نقدینگی شود. در دنیا و کشورهای پیشرفته نیز بهندرت با مسئله محدود کردن ورود شرکتها به بورس مواجه هستیم. سوری افزود: بهطور سنتی در بازار بورس تهران نیز پذیرهنویسیها و عرضههای اولیه موجب جذب منابع جدید میشد اما این تعادل از سال ۹۸ و ۹۹ با دخالت دولت برهم خورده شد. دولت در این سالها با ایجاد شرایط هیجانی و ایجاد مشکل و مداخلات پس از آن، بازار را از شرایط متعادل و منطقی خود خارج کرده و مکانیزم آن با چالشهایی رو به رو شده است.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: در بازه زمانی مربوط به سال ۹۸ و ۹۹ که منایع پول عموم مردم به بازار سرمایه گسیل شد، بروکراسیها و شرایط پیچیده سازمان بورس مانع از ورود منابع به شرکتهای جدید و تازه نفس شد که همین مسئله نیز در افزایش غیرمنطقی سطح قیمتی نمادها شد؛ در زمانی شرایط ورود شرکتها تسهیل شد که بازار سرمایه با ریزش مواجه شده بود.
وی خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی، فرآیند پذیرش تعداد زیادی شرکت طی شده و در صف عرضه قرار گرفتند و پس از ریزش بازار، سازمان بورس بنا به علت نبود ظرفیت و توان کافی در بازار اجازه عرضه نداد؛ این مسئله در نهایت باعث ایجاد فشار مضاعف به سازمان بورس (و بهویژه فرابورس) از جانب شرکتهای در صف عرضه، میشد و از طرفی دیگر نیز بازار با خروج منابع رو به رو بود که تلاقی این دو مسئله به چالش بدل شد.
سوری گفت: هر زمان که بازار سرمایه کمی رونق گرفت، بخشی از عرضهها انجام شد اما به علت چالشهای گذشته، میزان بازدهی مطلوبی را نداشتند که همین مسئله باعث بیرغبتی سرمایهگذاران نسبت به پذیرهنویسیها و عرضه اولیهها شد و دیگر جریان نقدینگی تازهای از خارج از بازار وارد بورس نشد. در حال حاضر نیز تا زمانی که اعتماد به بازار سرمایه بازنگردد با شرایط عدم تعادل رو به رو هستیم و در چنین شرایطی بقا و حفظ بازار از ارجحیت و اولویت بیشتری نسبت به توسعه و گسترش آن برخوردار است.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: توسعه بازار و ابزارهای آن در شرایط ایدهآل لازم و ضروری است اما در شرایطی که بازار به حالت احتضار قرار دارد و سیاستهای کلانی که پیشگرفته شده باعث کاهش سود تولیدکنندگان شده است و... در چنین شرایطی عرضهاولیه و پذیرهنویسی اقدامی منطقی و مطلوب محسوب نمیشود.
پذیرهنویسیهایی که به اجرای پروژه ختم نشد!
جواد فلاحیان، کارشناس بازار سرمایه گفت: بازار سرمایه کارکردهای زیادی ازجمله تأمین مالی دارد و میتوان با استفاده از آن پشتیبانی خوبی از شرکتها انجام بشود. اگر پذیرهنویسیها در مسیر صحیح و توسعه طرحها قرار بگیرد، میتواند اقتصاد و فعالان بازار سرمایه را منتفع کند.
وی تشریح کرد: بسیاری از شرکتها خواهان تأمین مالی از طریق بازار سرمایه هستند و منوط به نظارتهای سازمان بورس این بستر میتواند موجبات توسعه را فراهم کند؛ نهاد ناظر باید نسبت به اجرای پروژه و طرحهایی که بابت آنها از بازار سهام تأمین مالی میشوند، نظارتهای کافی داشته باشد. وی ادامه داد: گاهی پذیرهنویسیهایی انجامشده اما در عمل اتفاقی در پیشبرد طرحها صورت نگرفته و بهتبع این موضوع به ضرر و زیان سهامدارانی که مشارکت داشتهاند، ختم شده است.
فلاحیان گفت: عواملی مختلف در بحث پذیرهنویسیها حائز اهمیت است. اگر پذیرهنویسی در جهت توسعه بخش واقعی اقتصاد انجام شود و همچنین مدیران شرکتهایی که خواهان پذیرهنویسی هستند، صلاحیت لازم را برای این مسئله داشته، قطعاً یکی از شیوههای توسعه بازارها و اقتصاد محسوب میشود.
این کارشناس بازار سرمایه بیان کرد: درگذشته چنین آفتی در نظام بانکی نیز وجود داشت و گاه دیده میشد که افراد حقیقی یا حقوقی با اخذ وام، بخشی از طرح را اجرا و تأمین مالی کرده و در ادامه بخش باقیمانده از منابع دریافتی را صرف سایر امور متفرقه میکردند؛ این تجربه مشابه بهخودیخود گویای لزوم نظارت بیشتر جهت اجرای طرحها در بحث پذیرهنویسی است. وی اضافه کرد: هرچند که فرآیند پذیرهنویسی و مشارکت مردم در بحث تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد امری پسندیده بوده اما باید شرایط و جو بازار را برای انجام چنین اقدامی نیز مدنظر قرار داد.
فلاحیان افزود: اگر این مسئله را از منظر موقعیت بازار بررسی کنیم خواهیم دریافت که این ابزار در هرزمانی قابل استفاده نیست و انجام این امر منوط به رونق بازار است؛ زمانی که شرکتی خواهان ورود از بازار اولیه به بازار ثانویه است باید ارزش معاملات و حجم نقدینگی از وضعیت مساعدی برخوردار باشد. وی افزود: بهترین زمان برای گسترش بازار سرمایه و تأمین مالی شرکتها از طریق روشهای مختلف (پذیرهنویسی و یا افزایش سرمایه از طریق سلب حق تقدم و...) مربوط به بازه زمانی ۹۸ الی ۹۹ بود که متأسفانه بهخوبی از این ظرفیت استفاده نشد و بهطور حدودی از اواسط سال ۱۳۹۹ که بازار سهام با ریزش همراه شد، پذیرهنویسیها و عرضه اولیهها شدت گرفت. درواقع فرصت مناسب ازدسترفته و در شرایط کنونی سیاست تداوم پذیرهنویسی و عرضه اولیهها اشتباه است. بسیاری از عرضه اولیهها در سالهای ۹۸ و ۹۹ به سطوح قیمتی کمتر از زمان عرضه اولیه
رسیده است.
وی مطرح کرد: سیاستگذاران باید این نکته را مدنظر داشته باشند که ارزش معاملات با کاهش چشمگیری مواجه شده و در چنین شرایطی بازار توان و کشش این مسئله را ندارد. بیشتر نمادهای عرضهشده و یا در حال عرضه با توجه به ارزش بازار آنها در دستهبندی کوچک و متوسط قرار میگیرند اما بااینحال با استقبال پرشوری مواجه نمیشوند. دراینبین گاه با کمپینهای تحریم خرید پذیرهنویسی و عرضه اولیهها نیز مواجه میشویم.
فلاحیان گفت: در شرایط فعلی تداوم پذیرهنویسی و عرضه اولیه را نهتنها نمیتوان موفقیت دانست بلکه شکست محسوب میشود. در برخی از عرضه اولیهها بهطور قابلتوجهی قیمتگذاریهای ارزندهای انجام میشود تا به این واسطه تمایل به خرید در سهامداران افزایش بیاید.
وی بیان کرد: بیش از ۹۰ درصد از پذیرهنویسی و عرضه اولیههای انجامشده در سالهای اخیر با شکست روبهرو شده که علت آن نیز شرایط نامطلوب بازار سرمایه است؛ در نظر نگرفتن زمان مناسب عرضه علاوه بر تشدید وضعیت نامطلوب بازار باعث کاهش قیمت نمادهای پذیرهنویسی و عرضه اولیه شده و منجر به ایجاد سطوح پایینتر از ارزش ذاتی آنها شده است. این کارشناس بازار سرمایه افزود: اگر بازار سرمایه بارونق مواجه بشود، تمامی پذیرهنویسیها حتی با قیمتگذاریهایی که جذابیت چندانی ندارد با استقبال روبهرو میشود و بالعکس زمانی که بازار سهام در وضعیت و شرایط نامساعدی باشد پافشاری سیاستگذار نسبت به تداوم عرضهها تنها باعث ضربهای به پیکر نیمهجان بازار سرمایه میشود.
فلاحیان گفت: شرکتها برای پذیرهنویسی فرایند چندسالهای را طی میکنند تا به درج نماد برسند پس از آن ۲ سال برای عرضه در بازار مهلت دارد؛ در غیر این صورت باید تمامی مراحل را از ابتدا دوباره طی کنند. در واقع بسیاری از شرکتها در نوبت عرضه هستند و سازمان بورس برای اینکه مراحل دوباره تکرار نشود و شرکتها متحمل هزینه نشوند، مجوز عرضه آنها را صادر میکند درصورتیکه با تغییر قانون و مصوبه هیاتمدیره سازمان بورس امکان افزایش مهلت ۲ ساله آنها وجود دارد. در عمل تبعات ناشی از عرضه در زمان نامناسب در نظر گرفته نمیشود درحالیکه راهکار افزایش مهلت درج نماد میتواند راهگشا باشد و شرایط برد-بردی را رقم بزند.
- زهرا فعله گری - خبرنگار
- شماره ۵۵۰ هفته نامه اطلاعات بورس