سهام عدالت در ابتدا قرار بود که دهکسازی شود و فقط به دو دهک محروم جامعه که مربوط به کمیته امداد و بهزیستی بودند، یعنی چیزی حدود ۸ میلیون نفر تعلق بگیرد. در ابتدای امر و با اهدافی که وجود داشت اقدام درستی بود. در حقیقت قرار بر این بود که یک درصدی از سهام دولت به این دهک و با نصف قیمت اختصاص داده شود ولی متاسفانه وقتی وارد اجرا شدیم در اثر فشارهای مختلف مانند مسائل سیاسی، نمایندگان مجلس و... این دهکها اضافه شدند در مراتب بعدی به دهکهای بعدی مانند بازنشستگان، کارکنان دولت و... دادند و در نهایت تعداد این مشمولان دریافت کننده این سهام به ۵۹ میلیون نفر رسید.
همچنین مقرر شده بود که از محل سود سهام شرکتها به مدت ۱۰ سال باز پرداخت شود که دو دهک اول نصف قیمت و بقیه به قیمت کشف تابلو باید پرداخت میکردند. بنابراین حدود ۶۲ شرکت از بهترین و سودآورترین نمادهای بازار هم به سبد سهام عدالت اضافه شدند. طبق قانون اگر در مدت ۱۰ سال پوشش نداد، دولت میتواند از محل فروش سهام آنها پول خود را بردارد. سهام عدالت اما چند ضربه مهم در این مدت خورده است. اولین ضربهای که به سهام عدالت خورد تا موفق نشود این بود که پالایشگاهها که ۴۰ درصد سهام آن مربوط به سهام عدالت بود، همه را تبدیل به ۲۰ درصد کردند و در نتیجه آن تعداد سهامی که واگذار شد به نوعی نصف شد. ضربه دوم به سهام عدالت هم برای زمانی بود که مدیریت شرکتهای استانی سهام عدالت به دست دولت افتاد.
در قانون ذکر شده که دولت حق ندارد از بابت شرکتهای سهام عدالت مدیریت کند اما در دولت دوازدهم برای اینکه مدیریت این شرکتها را دست بگیرند، مدیر برای آنها گذاشتند در صورتی که در گذشته کانونی بود به عنوان مدیریت شرکتهای سرمایهگذاری استانی که آنها مدیریت میکردند اما در این برهه دولت مدیریت آنها را دست گرفت. در حال حاضر هم اصلا مشخص نیست که مدیریت آن چه شد و دست کیست. در مرحله بعد در سال ۹۹ تصمیم به آزادسازی سهام گرفته شد و سهام را به دو نوع الف و ب تقسیم کردند الف کسانی بودند که در شرکتهای سرمایهگذاری استانی ماندند و نوع ب هم کسانی که مدیریت سهام به خودشان داده شد تا انتخاب کنند. در این میان ۳۳ شرکت سرمایهگذاری استانی هم داشتیم که از این ۳۳ شرکت هر کدام از چند تعاونی سهام عدالت شهرستان تشکیل میشدند. درواقع اگر همه این شرکتها تبدیل به یک شرکت سهامی عام میشدند، شرایط قطعا بهتر میشد.
درمورد چالشها هم درواقع سهام عدالت را یتیم کردند و به نوعی که سهامداران سهام عدالت در حال حاضر نمیدانند که چه بلایی بر سهامشان آمده است. به طور خلاصه ضربه اول زمانی بود که سهام یک میلیونی را تبدیل به ۵۳۰ هزار تومان کردند، دوم زمانی که مدیریت آن را گرفتند و سوم تقسیم به سهام نوع الف و ب بود. در نهایت به نظر میرسد که این سهام از ابتدا باید برای همان دهک اول باقی میماند، به جای سهام یک میلیون تومانی سهام ۱۰ میلیون تومانی به آنها تعلق میگرفت و مدیریت آنها هم به صورتی عادلانه انجام میشد. درواقع این سهام حق دهک اولی یعنی کمیتهایها و اعضای بهزیستی بود که از آنها گرفته شد چون دیگر دهکها از همه حقوق خود مانند بنزین ارزان، آب و... برخوردار هستند اما دهک اول خیر.
-
اسماعیل غلامی - معاون سابق سازمان خصوصی سازی
-
شماره ۵۵۵ هفته نامه اطلاعات بورس