سیاست اقتصادی اقداماتی است که حکومت‌ها در خصوص اقتصاد انجام می‌دهند. این سیاست نظاماتی برای سطوح مالیات، بودجه‌های دولتی، نقدینگی و نرخ بهره و نیز بازار کار، ملی‌سازی و بسیاری از زمینه‌های مداخله دولت در اقتصاد تعیین می‌کند.

به گزارش صدای بورس، سیاست اقتصادی اقداماتی است که حکومت‌ها در خصوص اقتصاد انجام می‌دهند. این سیاست نظاماتی برای سطوح مالیات، بودجه‌های دولتی، نقدینگی و نرخ بهره و نیز بازار کار، ملی‌سازی و بسیاری از زمینه‌های مداخله دولت در اقتصاد تعیین می‌کند. سیاست گذار همیشه با یک واقعیت اساسی روبه‌رو است، محدودیت منابع و تنوع اهداف رقیب. محدودیت منابع از چند جهت اهمیت توجه به کیفیت سیاست گذاری اقتصادی را الزامی می‌سازد، اول از این جهت که اساساً چرخه سیاستگذاری اقتصادی با انتخاب و تعریف یک هدف مشخص از میان برخی اهداف رقیب شروع می‌شود. این به آن دلیل است که محدودیت منابعِ قابل حصول، امکان پیگیری همه اهداف را به صورت همزمان از سیاستگذار سلب می‌کند. دوم اینکه در شرایط وجود محدودیت منابع، میزان منابعی که لازم است و می‌تواند در پیگیری یک هدف خاص هزینه شود، خود موضوع مهمی است. در این رابطه با علی سرزعیم، اقتصاددان گفت‌وگویی داشتیم که می‌خوانید.

* چرا مسائل اقتصادی حل نمی‌شود؟
اگر نگاهی به مسائل عمده کشور داشته باشید متوجه می‌شویم که هر روز مشکلات گسترش می‌یابند؛ حتی دولت نیز در حل مسائل قدیمی از جمله آلودگی هوا و ترافیک ناتوان است. اگر دولت نتواند مشکلات کشور را حل کند باعث نارضایتی عموم مردم خواهد شد زیرا ناکارآمدی سیاست‌گذار قطعاً به مشروعیت آسیب خواهد زد.

* راهکار مدنظرتان چیست؟
باید نظام حکمرانی کشور جراحی شود؛ دانشکده‌ها و موسسات تحقیقاتی باید بحران‌ها را قبل از ایجاد آن مطرح کنند و به دولت ارائه دهند. بی‌تصمیمی و عقب انداختن تصمیم‌گیری‌های اقتصادی از سوی دولت؛ بسیار مشهود است که شاید بتوان گفت بخش قابل توجهی از مشکلات از این موضوع نشأت می‌گیرد. باید تئوری‌های فکری و ایده‌های محققان دانشگاهی با دستگاه‌ها وبخش‌های اجرایی که شامل وزرا و سازمان‌های زیرمجموعه آنها را تشکیل می‌دهند، هماهنگ شود. اما در چندسال اخیر شاهد فاصله بسیاری میان این دو بخش بوده‌ایم. بله؛ میزان اصطکاک بین وزارتخانه‌ها در چند سال گذشته رشد کرده است؛ ترجیح نظام کشوری در گذشته بر اساس ایدئولوژیک نگری بوده و پس از تحریم‌ها توجه دولت به بخش اقتصادی کشور باز شد. هرچند چارچوب تحلیلی مشخصی در دستگاه‌های اجرایی به چشم نمی‌خورد؛ اکثر افراد این سازمان‌ها علم اقتصادی درستی ندارند؛ باید به این علم توجه داشت زیرا اقتصاد علم حکمرانی است.

* تفاوت‌دیدگاه افراد تحصیلکرده اقتصاد خوانده هم مزید علت شده است؟
افراد تحصیلکرده در علم اقتصاد به دو دسته مارکسیسم و لیبرالیسم تقسیم می‌شوند؛ باید میان این دو دسته توازن ایجاد شود؛ در کشور اکثر اقتصاددانان پیرو مکتب مارکسیسم هستند. به این نکته توجه کنید بعد از دولت احمدی‌نژاد ضعف شدیدی در نظام کارشناسی کشور رخ داد که در چند سال اخیر برخی از اندیشکده‌ها ایجاد شدند تا این ضعف به مقدار قابل توجهی پوشش داده شود. نکته دیگر هیات دولت است مسئله‌ای که در هیات دولت به چشم می‌خورد ورود افراد مختلف به این حوزه است؛ تمامی وزرا از جمله وزیر بهداشت، وزیر آموزش و پرورش و... هم در مسائل اقتصادی اظهار نظر می‌کنند.

* و البته ورود مجلس هم نباید نادیده گرفت؟
مجلس نماد دموکراسی در تمام دنیاست، اما صلاحیت تصمیم‌گیری درباره تمامی مسائل را نباید داشته باشد؛ فقط باید در مسائل کلان تصمیم‌گیری کند؛ این اصل در قانون که مجلس در مسائل جزئی می‌تواند دخالت کند باید حذف شود. قدرت مجلس در کشور بسیار است و باید این قدرت نسبت به قدرت قوه مجریه به توازن برسد؛ زیرا نمایندگان مجلس به راحتی می‌توانند وزیری را استیضاح کنند؛ اما دولت چنین قدرتی را نسبت به مجلس ندارد. نکته دیگری هم وجود دارد فشار خبری و حواشی بسیاری از سوی رسانه‌ها بر سر وزرا و مسئولینی که می‌خواهند یک مسیر اشتباه و ناکارآمد را تغییر دهند؛ احساس می‌شود؛ این حقیقتی است که ذهنیت ساختن راحت‌تر از تغییر و عوض کردن ذهنیت اشتباه است.

* نکته دیگر درباره کارهای اجرایی است؟
در این بخش هم مشکلاتی وجود دارد. ضعف در انجام کاری‌های اجرایی دولت بسیار است و بدنه دولت بسیار تضعیف شده؛ باید برای این موضوع به دنبال راه حلی بود. حتی اگر بهترین ایده‌ها و تفکرات را داشته باشیم، چنانچه بد اجرا شود نتیجه‌ای نخواهد داشت. جامعه باید از وزرا و مسئولان حمایت کند و دیدگاه فساد و رانت به این اشخاص نداشته باشند.

* نقش اطلاع رسانی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
اصل بی‌طرفی در اطلاع‌رسانی مهم است. خبرنگاران باید به وزارتخانه‌ها دعوت شوند و مورد توجه قرارگیرند تا تحت تاثیر دسته‌بندی‌ها و جبهه‌های مختلف سیاسی قرار نگیرند و مسائل کلی کشور برایشان حل شود.

* فکر می‌کنید دولت به روزهای خوب اقتصادی باز می‌گردد؟
دولت، اقتصاد را در شرایط بحران دریافت کرده و مسائل اصلی کشور حالت آشفته دارند. دولت برای برآمدن از پس این مشکلات باید ضمن برگرداندن انسجام به حکومت، اختلاف‌ها را کنار گذاشته و از اصلاحات اقتصادی حمایت کنند. دولت دیگر زمانی برای نظریه‌های مختلف اثبات نشده اقتصادی ندارد و باید دیدگاهی را که در دنیا به اثبات رسیده است، انتخاب کرده و با این فرمان جلو رود. اگر روشنفکران با دولت در ارتباط باشند و دستگاه‌های اجرایی ابعاد مشکلات را برای آنها شفاف کنند، می توانند با جامعه تعامل داشته تا اصلاحات اقتصادی انجام شود. به نظر دستگاه‌های مربوطه باید با ثبات حضور در جایگاه‌های خود باعث شوند تا اتفاقات مثبت اقتصادی به مرور رخ دهد و به سرعت نباید سران دستگاه‌های دولتی را تغییر داد.

  • نجمه آجربندیان - خبـرنــگار

  • شماره ۵۵۷ هفته نامه اطلاعات بورس