تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۸

دلایل مختلفی در چند ماه گذشته برای کاهش ارزش معاملات در بورس تهران وجود داشته است. اولین دلیل عمدتاً باز می‌گردد به مباحث حوزه اقتصاد کلان که شاید متهم ردیف اول عدم ورود پول به بازار سهام و به تبع کاهش حجم معاملات خرد از سوی حقیقی‌ها و نرخ‌های بهره بالای بدون ریسک بوده است.

دلایل مختلفی در چند ماه گذشته برای کاهش ارزش معاملات در بورس تهران وجود داشته است. اولین دلیل عمدتاً باز می‌گردد به مباحث حوزه اقتصاد کلان که شاید متهم ردیف اول عدم ورود پول به بازار سهام و به تبع کاهش حجم معاملات خرد از سوی حقیقی‌ها و نرخ‌های بهره بالای بدون ریسک بوده است. ورود پول به صندوق‌های با درآمد ثابت یا حتی ورود پول به صندوق‌های طلا عمدتاً تحت تاثیر نرخ‌های بهره بلایی بوده که به نوعی ورود پول به سمت دارایی‌های ریسک گریز یا دارایی‌هایی که عمدتاً تحت تاثیر نرخ‌های بهره قرار می‌گیرند، داشتند و به نوعی عدم جذابیت بازار سهام را می‌توانیم در نرخ‌های بهره بدون ریسک بالا به ویژه از سوی صندوق‌های با درآمد ثابت ذکر کنیم.
نکته‌ دوم افت قیمت‌های جهانی و به تبع آن افت فروش و حاشیه سود شرکت‌ها بوده است. بیش از ۶۰ درصد بازار سرمایه ایران، کامودیتی محور است و حتی در بازارهای جهانی هم شاهد کاهش فروش، سودآوری و حاشیه سود در گروه‌های کامودیتی محور در حوزه فلزات، فولاد، کانی‌ها، پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی بودیم.
نکته سومی که باید در نظر گرفت، ثبات نسبی نرخ ارز بوده است؛ اگر دو ماه گذشته را فاکتور بگیریم عمده شرکت‌هایی که در ایران صادرات محور هستند، به نوعی تحت تاثیر ارز با نرخ نیما هستند. شکاف بالای بین نرخ نیما با بازار آزاد و همچنین محاسبه دلاری بالاتر در فروش داخلی نسبت به صادرات و پیمان سپاری ۱۰۰ درصدی ارزی یعنی رفع تعهد شرکت‌ها در اعطای ۱۰۰ درصد نرخ ارز حاصل از صادرات و تسعیر آن با نرخ نیمای پایین باعث شده که بسیاری از شرکت‌ها انگیزه‌ای برای صادرات هم نداشته باشند. این ثبات نسبی نرخ نیما و یا حتی رشد آن کمتر از سطح مورد انتظار عامل دیگری برای عدم ورود پول و جذابیت در بازار بوده است. اعتماد نداشتن سرمایه‌گذاران به واسطه دستورالعمل‌ها و قوانین و تغییر رویه‌های مکرر در تقریباً چند سال گذشته هم دلیل دیگر بی‌اعتمادی برای ورود پول به بازار سرمایه بوده است.
در کنار این موارد اگر قیمت‌گذاری دستوری را هم اضافه کنیم، به معنای این است که عدم تناسب بین رشد نرخ محصولات با رشد نرخ هزینه‌های تمام شده شرکت‌ها عاملی بوده که منجر به افت حاشیه سود عملیاتی از منظر تحلیل بنیادی شده است. همه اینها جزو عواملی هستند که به نوعی باعث کاهش جذابیت بازار سرمایه به ویژه بازار سهام برای ورود پول بوده که اثر آن را عمدتاً در بی‌انگیزگی فعالان و سرمایه‌گذاران برای ورود پول به بازار سرمایه دیده‌ایم. اما اگر پرسیده شود بین همه این عوامل یعنی نرخ ارز، قیمت‌گذاری دستوری یا حتی تعرفه‌ها و به نوعی نرخ‌های بهره بالا و افت قیمت‌های جهانی و... کدامیک اثرگذارتر بوده است، به نظر می‌رسد بی‌اعتمادی سهامداران نسبت به بازار سرمایه شاید باعث شده که این بازار نسبت به بازارهای موازی و رقبای خود به ویژه بازار طلا به نوعی جا بماند. حتی خروج پول از بازار سهام و ورود به سمت صندوق‌های طلا یا بازار فیزیکی دارایی‌های دلاری محور را شاهد بوده‌ایم.
در کنار این عوامل، سیاست‌های انقباضی شدید بانک مرکزی منجر به رشد نرخ بهره شده و به نوعی نگاه دست دوم به بازار سرمایه به عنوان بازاری برای تامین مالی پایدار از نکات مهمی بوده که منجر به افت ارزش معاملات شده است. در بازارهای جهانی هم نرخ‌های بهره بالا، افت شدید قیمت کامودیتی‌ها و به نوعی ورود اقتصاد جهانی به یک دوره رکود خفیف از جمله دلایل افت معاملات در بازارهای جهانی هم بوده است. به نظر می‌رسد در دولت جدید شاهد افزایش نرخ نیما به سطوحی باشیم که منجر به جذابیت صادرات کامودیتی‌ها شود به نوعی که با استفاده از ارز حاصل از صادرات برای واردات شرکت‌های صادرکننده کامودیتی، اعمال مالیات‌ها بر دارایی‌هایی دلاری محور که جنبه سفته‌بازی دارند و در آینده نزدیک، کاهش نرخ بهره و در کنار آن قوانینی مثل اصلاح نرخ خوراک پتروشیمی‌ها و بهبود حجم معاملات در بازار سرمایه، با نگاه مثبت‌تری به این بازار مواجه باشیم.

  • علی صادقین - اقتصاددان

  • شماره ۵۵۷ هفته نامه اطلاعات بورس