سرمایهگذار برای وارد کردن سرمایه به بازار در مرحله اول به دنبال پیش بینی پذیری بازار است. اما الان با وجود نااطمینانی به آینده و مشخص نبودن بسیاری از قوانین و مقررات، مالیات ستانی و نرخ نهادهها، سرمایهگذار نمیتواند پیشبینی داشته باشد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، به همین دلیل پول در این شرایط وارد بازار سرمایه نخواهد شد. قوانینی که بر بازار سرمایه تاثیرگذار است باید از قبل شفاف سازی شود و اینگونه نباشد که دولت هر سال دست خود را باز بگذارد که مثلا نرخ خوراک پتروشیمیها را یکساله تعیین کند و در سال بعد با توجه به کسری منابع و درآمد زایی خود نرخ را جابجا کند، این یعنی پیش بینی پذیری از بازار گرفته میشود.
سرمایه وقتی وارد میشود که بتواند از آینده سودآوری آن بازار مطمئن شود. برخی از شرکتها در بازار سودآور هستند اما میزان سوددهی آنها مشخص نیست. همچنین دولتمردان باید یکصدا باشند نه اینکه وزیر اقتصاد بگوید فاصله قیمت بین دلار نیما و بازار آزاد کم شود از طرف دیگر رئیس بانک مرکزی بگوید قیمت دلار نیما نباید از یک قیمتی بالاتر رود. در بدنه دولت هم یک صدای واحد نیست، این چند صدایی قطعا نمیگذارد پول جدید وارد بازار شود. بعد از قوانین به موضوع اعتمادسازی بازار سرمایه میرسیم. شرایط سیاسی با ثبات در کشور وجود ندارد و عموم سرمایهگذاران میترسند. درست است که به حق باید جواب رژیم صهیونیستی را میدادیم اما حالا باید انتظار بکشیم که آیا صهیونیستها جواب ما را میدهند یا نمی دهند؟ در چه ابعادی جواب میدهد؟ زمانی هست که عملیات محدود است و مشکل خاصی پیش نمی آید، اما زمانی عملیات گسترده است که کلا داستان را متفاوت میکند و طبیعی است که افراد سرمایهگذار ترجیح دهند نه سهام نه صندوق و نه اوراق نگه دارند، آنها ترجیح میدهند به سمت دارایی سرمایه ای فیزیکی مثل دلار و طلا بروند. زیرا اگر اتفاقات از حدی بزرگتر شد سرمایهگذار ترجیح میدهد داراییاش در کف دستش باشد. زیرا در شرایط بحران سهام به درد سرمایهگذار نمی خورد. در این راستا چند نظریه وجود دارد یا اسرائیل به ایران حمله نمی کند زیرا میداند تبعات خیلی بزرگتری در انتظارش است. یا به جای حملات خیلی گسترده نیروهای نیابتی را هدف قرار میدهد. یا به حملات کوچک بسنده میکند. بنابراین مدل پاسخگویی اسرائیل در روند آتی بازارها از جمله بازار سرمایه موثر است. در این میان شرکتهای بزرگ هم ریسک بالاتری دارند زیرا اگر قرار باشد به زیرساختها و... آسیب وارد شود، لطمه خواهند دید. وقتی چند سهم بزرگ در بازار آسیب ببینند قطعا در سهمهای کوچک هم اثرگذار خواهد بود. الان صف فروش در بازار نتیجه شرایط فعلی است، اما آیا دولت در شرایط نرمال کاری انجام داده که سرمایهگذار خیالش از بابت نقدشوندگی بازار راحت باشد؟ مسلما خیر.
خلاصه اینکه باید تصمیمات دولت شفاف و بلندمدت حداقل ۵ ساله باشد. نقدشوندگی در بازار سرمایه باید افزایش پیدا کند که این هم مرهم است و خیلی درمان نیست. در گذر زمان باید به یک ثبات سیاسی برسیم که خود به سرمایهگذار کمک خواهد کرد.
-
حامد فقرایی - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۶۰ هفته نامه اطلاعات بورس