شنبه‌شب رئیس کل بانک مرکزی ایران به صداوسیما رفت تا تحلیلی از وضعیت ارزی و اقتصادی ایران را پس از آمدن ترامپ ارائه کند؛ اقدامی که به‌طور کلی بسیار خوب و بجا بود و به‌طور طبیعی هم بازتاب قابل‌توجهی داشت.

به گزارش صدای بورس، گزاره‌های آقای رئیس کل در مواردی درست و در مواردی نادرست بود. برخی از موارد درست آن، مثل عدم‌ حلقه‌های وابستگی یا ارتباطی با اقتصاد غرب لزوماً مثبت نبود و منفی تلقی می‌شود. موارد نادرست هم مثل تاثیر نپذیرفتن اقتصاد ایران از انتخاب ترامپ؛ از روی ناچاری و برای گرم کردن دل مخاطبان گفته شد.

البته آقای فرزین وزیرخارجه و تحلیلگر سیاست خارجی نبود و نباید انتظار داشت که حرف‌های سیاسی بزند؛ ولی بخش‌های نادرست را می‌توانست به گونه دیگری بزند. شاید چون از مدیران دولت سیزدهم است هنوز گمان می‌کند که باید در همان قالب‌های دولت پیش سخن بگوید؛ درحالی‌که در دولت جدید از بیان سخنان غیرواقعی یا کم‌احتمال و بعیدالوقوع باید پرهیز کرد و با مردم صادقانه سخن گفت.

وی معتقد بود که: «حلقه‌های وابستگی اقتصاد ایران به آمریکا و حتی اروپا محدود است و روابط اقتصادی بالایی با آنها نداریم. بنابراین، انتخابات آمریکا و ریاست‌جمهوری ترامپ به صورت مستقیم اثر زیادی بر اقتصاد ایران ندارد و همانطور که پس از انتخاب ترامپ شاهد بودیم نوسانات بازار ارز کمتر از یک درصد بود. بااین‌حال، از نظر اثرات غیرمستقیم، اقتصاد آمریکا اقتصاد بزرگی است و بر اقتصاد تمام جهان اثرگذار است. ارز ما کمتر از یک درصد کاهش ارزش را تجربه کرد که یکی از کمترین واکنش‌ها را نسبت به ارزهای سایر کشورهای جهان نشان می‌دهد. اقتصاد ما در همان روز اول نشان داد که در برابر این اتفاق (روی کار آمدن ترامپ) تاب‌آوری بالایی دارد. اقتصاد ایران، اقتصاد ۸سال پیش نیست که انتخاب ترامپ اثر زیادی بر آن داشته باشد.»

به نظر می‌رسد که این سخنان اگرچه تا حدی دلگرم‌کننده است؛ ولی ازیک‌سو، واقعی نیست و از سوی دیگر، فقط تحلیلی و توصیفی است. درحالی‌که مردم نیازمند پاسخ‌های سیاستی هم هستند. در واقع، هر تحلیلگری می‌تواند این‌گونه سخنان را بگوید و مردم هم شاید تحلیل او را بیشتر بپذیرند؛ ولی به دلایلی مردم اعتماد چندانی به تحلیل‌های مسئولین ندارند. لذا آنها باید از سیاست‌های خود سخن بگویند که در این گفت‌وگو عملاً خبری از آن نبود.

اولین پرسشی که باید نزد مردم پاسخ داده می‌شد این است که آیا ترامپ همان رفتارهای ۸سال پیش را ادامه خواهد داد یا با ترامپ دیگری مواجه هستیم؟ در هر صورت، ترامپ چه تهدیدها و فرصت‌هایی برای اقتصاد ایران محسوب می‌شود؟

شواهد مهمی هست که نشان می‌دهد ما باید انتظار ترامپی متفاوت از ترامپ ۸سال پیش را داشته باشیم. روز گذشته و تنها سه روز پس از پیروزی ترامپ اتفاق مهمی رخ داد. ترامپ در آخرین موضع خود صریحاً اعلام کرد که: «من از نیکی هیلی، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل یا مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق کشورم برای پیوستن به دولت ترامپ که در حال حاضر در حال شکل‌گیری است، دعوت نخواهم کرد.» همه می‌دانیم که این دو نفر در کنار جان بولتون مثلث ضد ایرانی را در دولت اول ترامپ تشکیل می‌دادند. آنان نه‌فقط درباره ایران بلکه نسبت به موضوعات دیگر هم مواضع رادیکال و تندروانه‌ای داشتند که در نهایت، منجر به جدایی جان بولتون از ترامپ شد؛ ولی دو نفر دیگر در دولت او باقی ماندند. اکنون ترامپ به‌جایی رسیده که نه‌تنها دو نفر باقیمانده را به دولت خود دعوت نمی‌کند؛ بلکه در اولین فرصت نیز آن را رسماً اعلام می‌کند. این خبر مثبتی به‌ویژه در رابطه با موضع احتمالی ترامپ در مورد ایران است. ما معتقد نیستیم که ترامپ لزوماً تغییر مهمی خواهد کرد. از این نظر، می‌توان فرض را بر بدترین سیاست‌های او گذاشت و خود را برای آن آماده کرد؛ ولی آن روی دیگر سکه هم مهم است و نباید راه را بر احتمال سیاست‌های متعارف‌تر از سوی ترامپ مسدود بدانیم. اگر آقای رئیس کل بانک مرکزی، چنین رویکردی را به‌طور مستدل و بر اساس شواهد می‌گفت، نقش بیشتری بر آرام‌سازی فضای ذهنی و روانی مردم داشت.

منبع:روزنامه هم میهن