وضعیت بازارها و مشخصاً بازارسرمایه در آبانماه به دو بازه زمانی قبل و بعد از انتخابات آمریکا تقسیم میشود. در تمام آبانماه سایه مسائل سیاسی و تنشهایی که بین جمهوریاسلامی و رژیمصهیونیستی صورت گرفته بود را شاهد بودیم. این تنشها برای بازار ریسکهای سیستماتیک تولید کرده و فعالان بازار بیشتر از اینکه بتوانند این ریسکها را تحمل یا به نوعی حذف و تحلیل کنند، ترجیح دادند خروج از بازار را درپیش گیرند بنابراین هم صفهای سنگین در فروش سهام و هم بحث کاهش دامنه نوسان را شاهد بودیم. در این ماه دامنه نوسان یک درصدی را تجربه کردیم که بعد به ۳ درصد افزایش پیدا کرد و هنوز هم به شرایط عادی نرسیدیم تا شاهد دامنه نوسان مثبت و منفی پنج، شش یا هفت باشیم.
درنتیجه با توجه به ریسکهای سیستماتیک و بحث و تحلیلهای نظامی که دوطرف از یکدیگر داشتند، فرایند آن این بود که در بازار سرمایه خروج داشتیم و فروشندهها وزنه سنگینتری نسبت به خریداران داشتند از طرف دیگر در حال تجربه افزایش نرخ دلار بودیم که تقریباً از ۵۷ هزار تومان به نزدیک ۷۰ هزار تومان رسید و بعد با فروکش کردن تنشها و از سوی دیگر انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا هم دیگر افق بلند مدت و مثبت عجیبی برای دلار متصور نمیشدند و تنشهای سیاسی و نظامی کاهش پیدا کرد؛ همه اینها باعث شد تا دوباره بورس به عنوان یک فرصت سرمایه گذاری مورد توجه قرار گیرد.
بحثهایی که از موضع گیریهای ترامپ و یا موضع گیریهای ایران در خصوص انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح شد به نوعی نشان داد که سیاستها عامدانه یا عالمانه و یا شاید فعلاً در حد محک زدن باشد و سیاستها به سمتی میل پیدا کرد که برای فعالان بازار سرمایه چندان خصمانه و خطرناک برآورد نشده است.
با آمدن ترامپ و با توجه به سیاستها و استراتژیهایی که همیشه در مقابل رمزارزها داشته در بازار رمزارزها شاهد جامپهای وحشتناکی بودیم، از طرف دیگر آرامش به بازار طلا بازگشت، هر چند نمیتوان گفت وارد فازنزولی شد ولی طلا از رشد شتابزده خود اندکی فاصله گرفت. نرخ دلار هم به نوعی از سقف و قیمتهایی که دیده بود پایینتر آمد و در کانال حدود ۶۸ هزار تومان بین فعالان بازار معامله میشود.
همه اینها و اخبار داخلی راجع به سیاستهای کلان دولت و مواضعی که رئیس جدید سازمان بورس داشته و تلاشهایی که برای بحث بودجه سال آینده میکند نشان میدهد که بازار سرمایه میتواند دوباره روی خوش را دیده و روی ریل مثبت قرار گیرد.
بحث افزایش نرخ بزرگترین خودروسازهای کشور نیز اخیرا مطرح شده است و طبیعتاً وقتی این اتفاق رخ میدهد سایر خودروسازان و سپس قطعه سازها به دنبال این موضوع میروند. معمولاً وقتی اقبال به بازارسرمایه روی میآورد، اخبار بنیادی و تحلیلی نیز پس از آن منتشر میشود. بحث بازگشت دوباره خودرو به بورس کالا مدتها مطرح بود، زیرا معتقد بودیم که مابهالتفاوت نرخ بازار آزاد خودرو و قیمت کارخانه باید در جیب تولید کننده برود ولی شاهد بودیم که در جیب دلالها و کسانی که رانت داشتند میرفت و مصرف کننده هم قیمت بالا را تجربه میکرد. به شدت به عنوان فعالان بازار دنبال این بودیم که خودرو مجدد در بورس کالا عرضه شود ولی دیدیم که بحث افزایش نرخ اتفاق افتاد. جدا از اینکه افزایش نرخ درست یا غلط است چون بسیاری معتقدند که باید به سمت بازار آزاد برویم و باید واردات خودرو آزاد شده و از انحصار خارج شود. با توجه به انحصاری که در داخل کشور وجود دارد این افزایش نرخهایی که اعلام میشود فقط مصرف کننده داخلی را مجبور میکند جنسی بی کیفیت، خارج از استانداردهای روز دنیا و با قیمت بالا خریداری کند و عملاً مشکلی از بابت مصرف حل نمیشود.
مساله بعدی بنزین است باید توجه داشت که شاید خودروهای بهروز دنیا اصلاً با این تکنولوژی بنزین مصرف نمیکنند و از طرفی بحث بی کیفیتی بنزینهای داخل را داریم همه اینها چرخهای است که به نظر میرسد با آزادسازی واردات و خارج شدن از انحصار میتوانیم به این موضوعات کمک کنیم و در نهایت هم تولید کننده در یک محیط رقابتی میتواند حتی تکنولوژی روز را وارد کرده و به شرکتهای خارجی متصل شود که البته مستلزم این است که تحریمها رفع و بحث FATF را در داخل حل کنیم.
به نظر میرسد همگی در بازارسرمایه متفق القول به این باور رسیدهایم که راه برون رفت از شرایط فعلی حل مسائل و تنشهای سیاسی و ارتباط نزدیک با دنیاست. اگر به دنبال تنشزدایی باشیم هم برای کلیت کشور و هم برای بازار سرمایه میتوانیم روزهای خیلی بهتری را متصور شویم و این روندی که اتفاق افتاده و شاخص روزهای مثبت خود را سپری میکند میتواند ادامه دار باشد. البته معتقدم که رشدها و کاهشهای هیجانی اصلا برای سرمایهگذار و بازارسرمایه مناسب نیست.
-
علی بهشتیروی - کارشناس بازار سرمایه
-
شماره ۵۶۷ هفته نامه اطلاعات بورس