ناترازیهایی که این روزها زیاد از آن نام برده میشود، به نظر اسم رمزی است برای اینکه قیمت برخی کالاها به ویژه بنزین و خدمات یا کالاهای دیگر دولت افزایش یابد. ناترازی به دلیل ناکارآمدیهایی که در سه دهه گذشته داشتیم به وجود آمده و معتقدم مشکلات اقتصادی ریشه در ناکارآمدیهای موجود سیاسی، مدیریتی و اجرایی دارد، اما تا قبل از سال ۹۷ این ناکارآمدیها با دوپینگ درآمدهای نفتی کتمان میشد، از ۹۷ به این سو به دلیل اینکه درآمدهای نفتی قطع شدهاند و دولت نتوانسته سرمایهگذاری جدیدی بهویژه در تولید انرژی یا در بخشهای دیگر کند و باعث شده تولید کاهش یابد و با افزایش جمعیت و مصرف عملاً ناترازی ایجاد شود.
بنابراین در هفت - هشت سال گذشته ریشه این ناترازی عمدتاً تشدید تحریمهایی است که بر کشور تحمیل شده است. تداوم تحریمها تا به امروز باعث شده دولتها برای جبران کمبود درآمد ناشی از نفت، سعی کنند از ابزار و منابع دیگر درآمدی استفاده کنند.
صنایع و واحدهای اقتصادی در این مدت عملاً با افزایش قیمت ارز ناشی از تحریمها نتوانستند سرمایهگذاری خوبی کنند، دستگاه و ماشین آلاتشان مستهلک شده، کیفیت تولید دچار مشکل شده و در مجموع به دلیل ناکارآمدی و تشدید تحریمها تولید به طور کلی کاهش پیدا کرده است، عملاً بازار سرمایه که رابطه مستقیمی با تولید ملی دارد هم دچار مشکل و خلع شده است بنابراین میتوان گفت ناترازیها در حد بحران وارد شده، اما نباید در این شرایط به دلیل این ناترازیها حداقل در کوتاه مدت قیمتها را افزایش دهند.
برخی اقتصاددانان توصیه هایی به دولت میکنند که گویی برای حل این مشکلات تنها ابزار، ابزار قیمتی است در حالی که مثلاً برای کاهش مصرف بنزین اقدامات دیگری میتوانند انجام دهند به ویژه بنزین که کالایی بسیار حساس، سیاسی و تنشزاست.
معتقدم بهتر است دولت در کوتاه مدت یا تا سال آینده قیمت بنزین را افزایش ندهد و از طرق دیگری مصرف را کاهش دهد.
به این نکته دقت کنید که اولا بخشی از افزایش مصرف به خاطر خودروهایی که در داخل تولید و به دلیل انحصار نسبی واردات به ملت تحمیل میشود است، مصرف این خودروها بسیار بالاتر از استاندارد بوده بنابراین مردم با افزایش قیمت، هزینه بیکفایتی خودروسازها را میدهند، وسایل حمل و نقل عمومی بسیار کم بوده و مردم ناچارند از وسایل شخصی استفاده کنند و باز هم افزایش قیمت باعث میشود کمبود وسایل نقلیه را مردم از جیبشان بدهند و دلیل دیگر نیز ازدحام جمعیت در چند شهر است که بازهم به دلیل بیکفایتیها و بیتدبیریها کل جمعیت ۸۰ میلیونی ایران را در تهران و چند شهر بزرگ متمرکز کردهاند که همین مساله باعث ترافیک شده و ترافیکها نیز منجر به افزایش مصرف میشود.
همچنین مردم در ۲ تا ۳ دهه اخیر فقیرتر شده و فقر مردم باعث شده که خودروهایشان فرسوده شود و فرسودگی نیز باعث مصرف بالا شده است. مجموعه این عوامل باعث شده که مصرف بنزین در کشور بالا رود اما اقتصاددانان فقط ابزار قیمتی را توصیه کرده و میتوان گفت که از عوامل دیگر چشم پوشی میکنند به عبارتی مردم هزینه بیکفایتیهای گذشته تاکنون مسئولان را میدهند.
جدای همه این موارد پایین بودن نرخ سوخت هم میتواند از دلایل ناترازی باشد، اما دولتها معمولا سادهترین راه در عین حال پرهزینهترین راه برای مردم یعنی افزایش قیمت را انتخاب میکنند؛ تا کنون هم به همین بهانه چندبار افزایش قیمت بنزین داشتهایم ولی مشکلات تا به حال نیز حل نشده و پیوسته همین بحث پایین بودن قیمت بنزین مطرح بوده و هر بار هم که قیمت را افزایش دادهاند چندان تاثیری روی کاهش مصرف بنزین نداشته است.
توجه به این نکته ضروری است؛ افزایش نرخ سوخت از دو طریق روی صنایع بورسی و شرکتها تاثیر میگذارد؛ اول اینکه بحث بنزین نیست و زمانی که بحث افزایش نرخ مطرح میشود کلاً حاملهای انرژی را بیان میکنند یعنی هم گازوئیل و هم گاز که انرژیهای مورد استفاده صنایع هستند و از این طریق هزینههایشان افزایش پیدا میکند و بنابراین تاثیر روی سود و همچنین تاثیر غیرمستقیم روی بازارسرمایه دارد. از طرف دیگر افزایش قیمت این حاملها به ویژه بنزین مستقیماً روی نرخ تورم تاثیر میگذارد و نرخ تورم هم به صورت غیرمستقیم مواد اولیه واحدهای اقتصادی و صنایع را افزایش داده و باعث کاهش سودشان میشود و بنابراین بازار سرمایه را دچار رکود میکند در نتیجه این افزایش مستقیم و غیرمستقیم روی بخشهای صنعتی، تولیدی و غیرمستقیم روی بازار سرمایه تاثیرگذار است.
-
سید مرتضی افقه - اقتصاددان
-
شماره ۵۷۰ هفته نامه اطلاعات بورس