بازار سرمایه به طور فزایندهای پویاست. این پویایی و بهروز بودن منجر به ایجاد فشار بر روی تمام کارکنان آن میشود. در عین حال کارکنان بازارهای مالی ملزم به ارائه بهترین نسخه خود به لحاظ عملکردی هستند؛ در اینجا به علت شرایط متغیر بازار، بعضی اوقات شکاف عمیقی بین انتظارات سازمان و عملکرد کارکنان ایجاد میشود. در یک سازمان پویا در بازارهای مالی، مدیران میانی که بیشترین ارتباط را با کارکنان دارند مهمترین نقش را در این قسمت ایفا میکنند. به همین دلیل است که مدیران امروزی به انجام ترفندهای جدید برای هدایت تفکر پویا و نوآورانه و تقویت حل مسئله در بین کارکنان خود نیاز دارند و این مهم برای حفظ مزیت رقابتی سازمانها بسیار ضروری است.
در گذشته نه چندان دور یک مدیر با داشتن دانش تخصصی و کمی دانش مدیریتی میدانست که چه کاری را باید برای موفقیت سازمان انجام دهد و به کارکنان نیز آن را میآموخت و با استفاده از ابزارهای کنترلی و کمی دستوری، عملکرد آنها را اندازه میگرفت. اما امروزه تغییرات سریع و مداوم باعث شده آنچه در گذشته خوب بوده لزوما برای اکنون کارآمد نباشد چراکه مدیران دیگر به سادگی همه جوابهای درست را نمیدانند و برای مقابله با این واقعیت، سازمانها مجبورند از شیوههای سنتی کنترلی به سمت روشهای جدید حرکت کنند.
امروزه موفقیت به عنوان یک مدیر کار دشواری است آن هم در شرایطی که موفقیت مدیر به طور مستقیم موفقیت تیم اوست. اعضای تیم برای موفقیت به مدیر تکیه میکنند و مدیر نیز باید به آنها اعتماد کند بنابراین به عنوان یک مدیر باید بدانید که چگونه تیم خود را کوچ کنید.
مجهز شدن مدیران به مهارتهای کوچینگ باعث میشود تا سازمان در تمامی سطوح به سمت قدرتمندتر و در عین حال منعطف شدن پیش رود. نقش مدیر در نقش کوچ، کمک به کارکنان برای حرکت به سطوح بالاتر از عملکرد فعلی خودشان است. در این روش مدیر با پرسنل بهصورت مشارکتی کار میکند، به آنها خوب گوش کرده، بازخورد غیرمغرضانه میدهد و گاه آنها را به چالش میکشد، ولی هدف کمک به آنهاست تا استعداد بالقوه خود را درک کرده و عوامل و ترمزهای درونی که باعث تضعیف عملکرد آنها میشود را کاهش دهد.
-
سمانه حق شناس - کارشناس بازار سرمایه
-
شماره ۵۷۰ هفته نامه اطلاعات بورس