تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۰

جهان در آستانه دور تازه‌ای از جنگ‌های تجاری قرار دارد. علت: پیروزی نماینده جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا.

به گزارش صدای بورس، دونالد ترامپ که از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ رئیس جمهور آمریکا بود، برای دومین بار به این مقام دست یافت. او در دور نخست ریاست جمهوری با افزایش تعرفه‌های واردات از چین، جنگ تجاری را آغاز کرد که به کاهش حجم تجارت جهانی انجامید.

در جریان تبلیغات انتخاباتی اخیر، ترامپ دوباره از اجرای این سیاست در صورت پیروزی خبر داده بود و به گفته تحلیلگران، حالا که پیروز شده است، بی‌شک تجارت جهانی در مسیر بحران تازه‌ای قرار خواهد گرفت.

جنگ تجاری زمانی رخ می‌دهد که یک کشور به تلافی اعمال تعرفه یا محدودیت وارداتی از سوی کشوری دیگر، دست به اقدام مشابه بزند. اگر کشوری احساس کند که یک کشور رقیب در تجارت ناعادلانه رفتار می‌کند، جرقه جنگ تجاری زده می‌شود. معمولا اتحادیه‌های کارگری یا لابی‌گران صنایع برای حمایت از تولید داخل به سیاستمداران فشار می‌آورند تا با اعمال تعرفه‌های سنگین وارداتی، جذابیت خرید کالاهای خارجی از سوی مصرف‌کنندگان داخلی را کاهش دهند. همچنین، فهم نادرست از مزیت‌های گسترده تجارت آزاد نیز اغلب به آتش جنگ‌های تجاری دامن می‌زند. به طور کلی، تمرکز بیش از حد بر سیاست‌های حمایت از تولیدات داخلی (حمایت‌گرایی) از عوامل اصلی بروز جنگ تجاری به شمار می‌رود.

در اینجا تعدادی از بزرگترین جنگ‌های تجاری جهان را مورد بررسی قرار داده‌ایم. نکته جالب توجه اینکه در بیشتر جنگ‌های تجاری ۲۵۰ سال گذشته، آمریکا همواره یک طرف داستان بوده است. موضوع دیگر اینکه برخی از جنگ‌های تجاری سده‌های ۱۷ تا ۱۹ میلادی به جنگ واقعی بین کشورها تبدیل شدند. به عنوان مثال، دو جنگ تجاری دهه ۱۶۶۰ میلادی بین جمهوری هلند و انگلستان بر سر کشتی‌رانی و تجارت کالا منجر به جنگ بین آنها شد. این دو کشور بار دیگر هم‌زمان با جنگ آمریکا علیه استعمار بریتانیا (سال‌های ۱۷۷۵ تا ۱۷۸۳ میلادی) به دلیل اختلافات تجاری وارد جنگ دریایی شدند. مجموعه جنگ‌های معروف به «شیمونوسکی» بین ائتلاف بریتانیا، فرانسه، هلند و آمریکا با ژاپن در سال‌های ۱۸۶۳ و ۱۸۶۴ میلادی، همچنین دو جنگ معروف به «جنگ تریاک» بین بریتانیا و چین که منجر به اشغال و استعمار هنگ‌کنگ از سوی بریتانیا شد، از دیگر نمونه‌های جنگ تجاری هستند که به جنگ نظامی تبدیل شدند.

در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی شاهد جنگ تجاری بین لهستان و جمهوری وایمار آلمان بودیم. در سپتامبر ۱۹۲۲ آمریکا نرخ تعرفه‌های واردات را تا سطح ۳۸ درصد افزایش داد که با اعتراض گسترده شرکای تجاری روبه‌رو شد. کشورهای آسیب‌دیده از جنگ جهانی اول اعلام کردند، بدون دسترسی به بازار آمریکا امکان بازپرداخت بدهی‌ به دولت این کشور را ندارند. اما برخی دیگر به پیامدهای منفی این افزایش تعرفه‌ها اشاره کردند. در نهایت ۵ سال بعد، شرکای تجاری آمریکا اقدام به افزایش شدید تعرفه‌های وارداتی خود کردند. فرانسه تعرفه واردات خودرو از آمریکا را از ۴۵ درصد به ۱۰۰ درصد رساند. اسپانیا تعرفه واردات کالاهای آمریکایی را به ۴۰ درصد افزایش داد. آلمان و ایتالیا هم تعرفه واردات گندم از آمریکا را بالا بردند. کارشناسان این جنگ تجاری را یکی از عوامل اصلی وقوع رکود بزرگ آمریکا معرفی می‌کنند.

حمایت‌گرایی و اعمال تعرفه بر واردات، دارای مزیت‌ها و معایبی است. از جمله مزیت‌های این سیاست تجاری می‌توان به اینها اشاره کرد: حفاظت از شرکت‌های داخلی در برابر رقابت ناعادلانه، افزایش تقاضا برای تولیدات داخلی، افزایش اشتغال‌زایی در بازار داخلی، کاهش کسری تجاری و تنبیه کشورهایی که از سیاست‌های تجاری غیراخلاقی بهره می‌برند.

معایب این سیاست را نیز می‌توان به این شرح بیان کرد: افزایش هزینه‌ها و تحریک تورم، کمبود کالا و حذف حق انتخاب مصرف‌کنندگان، تضعیف پایه‌های تجارت کشور، کاهش نرخ رشد اقتصادی و آسیب دیدن روابط دیپلماتیک و تبادلات فرهنگی بین کشورها.