بازار پول (بانکها و مؤسسات اعتباری) و بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار و شرکتهای تأمین سرمایه) بهعنوان دو رقیب دیرینه، تأمینکنندگان اصلی سرمایه مورد نیاز بنگاههای اقتصادی هستند و متناسب با ساختار اقتصادی هر کشوری، وزن تأمین مالی بنگاهها از طریق این دو بازار متفاوت است؛ به نحوی که در اقتصادهای پیشرفته با بازارهای سرمایه توسعهیافته، وزن و نقش بازار سرمایه پررنگتر از بخش بازار پول در تأمین مالی بنگاهها است و در کشورهای توسعهنیافته مانند ایران و عمدتا به لحاظ وجود تورم مزمن، نقش بازار پول پررنگتر و البته ناکارآمدتر است.
متاسفانه به دلایل مشکلات ساختاری اقتصاد و همچنین فقدان قوانین مناسب و شفافیت کافی، بازار پول در ایران نقش کمنظیر خود را در جهت رشد و توسعه اقتصادی به خوبی ایفا نکرده است و عمده منابع سیستم بانکی روانه بازارهای سوداگری، دلالی و ویژهسالاری میشود و تخصیص منابع از جانب سیستم بانکی به درستی انجام نشده و این در شرایطی است که بازار سرمایه ایران در رقابت با بازار پول، بهترین فرصت برای افزایش سهم بازار تأمین مالی بنگاههای اقتصادی را پیدا کرده است و در صورت استفاده مناسب از این فرصت ضعف نظام بانکی، نقش و جایگاه خود را به عنوان یک بازار متخصص و حرفهای در تخصیص منابع، کنترل و ارزیابی سرمایهگذاریها تثبیت میکند و عملکرد قابل قبولتری در تأمین مالی بنگاهها و در نتیجه تاثیر در توسعه اقتصادی کشور بر جای میگذارد.
کارکردهایی از قبیل تجمیع پساندازها، کسب اطلاعات در مورد فرصتهای سرمایهگذاری، نظارت بر سرمایهگذاریهای انجام شده، قابلیت مدیریت و توزیع ریسک، کمک به فرآیند کشف قیمتها و افزایش نقدشوندگی و تسهیل مبادلات، جملگی از کارکردهای یک بازار سرمایه توسعهیافته خواهد بود که در نهایت منجر به تخصیص بهینه منابع، کاهش هزینههای معاملاتی، بهرهوری بالاتر سرمایه و رشد اقتصادی خواهد شد که البته باید توجه داشت که بازار سرمایه ایران به دلیل جوان بودن و توسعهنیافتگی، تا رسیدن به بلوغ و شکوفایی و همچنین ایفای رسالت واقعی در اقتصاد کشور و اجرای صحیح کارکردهای فوق، راهی بس دشوار پیش روی خود دارد.
بدون شک بازار سرمایه برای نقشآفرینی هدفمند و اثرگذار در حوزه تأمین مالی بنگاههای اقتصادی، به نقشه راه جامع در حوزه پذیرش سهام شرکتهای جدید، افزایش سرمایه شرکتهای موجود و انتشار اوراق بدهی متناسب با جهتگیریهای کلان اقتصادی کشور در آینده نیازمند است بهنحویکه در نتیجه اجرای آن، علاوهبر افزایش ارزش بازار سرمایه، تنوع صنایع پذیرفته شده در بورسهای اوراق بهادار متناسب با تنوع صنایع و اقلام تشکیلدهنده تولید ناخالص داخلی رخ خواهد داد و همچنین با افزایش ارزش بازار و افزایش تعداد و تنوع سرمایهگذاران، نسبت گردش معاملات به واسطه افزایش نقدشوندگی بازار افزایش خواهد یافت. با افزایش ارزش بازار سرمایه و بهتبع آن افزایش نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی
(MC/GDP)، نقش بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاههای اقتصادی پیشرو در کشور پررنگتر خواهد شد و بازار سرمایه به یکی از اصلیترین ماموریتهای خود دست خواهد یافت. از طرفی دیگر، براساس تنوعی که در صنایع پذیرفته شده در بورسها شکل خواهد گرفت اولا مدیریت ریسک از طریق مدیریت پورتفولیو بهتر از قبل امکانپذیر خواهد بود و دوم اینکه، شاخص بورس، قدرت تبیین بیشتری نسبت به اوضاع اقتصادی کشور پیدا خواهد کرد.
پیشنهاد میشود سازمان بورس در راستای ایفای نقش تأمین مالی بنگاههای اقتصادی فعال در صنایع مختلف، متناسب با وزن تعریفشده هر گروه در تولید ناخالص داخلی، اقدام به پذیرش شرکتهای جدید در بورس و فرابورس کند و بر همین اساس یکی از جنبههای توسعه بازار سهام که همانا «مدیریت پذیرش و جذب اوراق بهادار» خواهد بود، هدفمند و مبتنیبر چشمانداز انجام خواهد شد. پس از تدوین نقشه راه، تسهیل فرآیند تأمین مالی بنگاهها از طریق راهبرد تسهیل در پذیرش و عرضه اولیه سهام شرکتها در بورس و همچنین افزایش سرمایه و استفاده از سایر ابزارهای تأمین مالی همچون اوراق مشارکتی (اوراق صکوک) محقق خواهد شد و البته که شرکتهای تأمین سرمایه میتوانند نقش بسیار ارزندهای در اجرای این راهبردها ایفا کنند.
- شماره ۲۲۸ هفته نامه اطلاعات بورس - صفحه ۴
نظر شما