در میان نهادهای مالی شرکتهای مشاور سرمایهگذاری به دلیل فقدان فرهنگ صحیح سرمایهگذاری در میان فعالان و سهامداران، کمتر مورد استقبال و مراجعه اشخاص بودهاند. این در حالی است که ابلاغ دستورالعملهای جدید در خصوص حذف پیشبینی سود سهام ناشرین، به ابهام بیشتر در بازار دامن زده و موجب شده سیگنال فروشان به همراه واسطهگران بیش از پیش در چنین فضایی جولان داده و با تحلیلهای غیر علمی خود فضای کلی بازار سهام را تحت تاثیر قرار دهند. به نظر میرسد با اصلاح ساختارهای کنونی مشاوران سرمایهگذاری از سوی سازمان بورس، این نهادهای مالی میتوانند به عنوان بازوی کمکی نهاد ناظر درحوزه تحلیل عمل کنند. فرصتی فراهم شدتا پیرامون مسائل مشاوران سرمایهگذاری و بازار سهام، گفتوگویی با مهدی فرازمند، مدیرعامل مشاور سرمایهگذاری فاینتک انجام دهیم.
وضعیت نرخ دلار در رشد قیمت سهام شرکتها را چقدر تاثیرگذار میدانید؟
به نظر میرسد باید از دو بعد به بحث نرخ دلار نگاه کرد؛ اول اثر روانی نرخ دلار است از این جهت که سرمایهگذاران همیشه دید مثبتی در خصوص افزایش نرخ ارز بر روی شرکتها دارند و عمده ذهنیتی که بخشی از آن نیز به اشتباه شکل گرفته، این است که افزایش نرخ دلار منجر به افزایش ارزش شرکتها میشود. واقعیت این است ارزی که عمده شرکتهای حاضر در بورس با آن درگیرند ارز آزاد نبوده، بلکه ارز نیمایی است که به اندازه ارز آزاد چندان نوسان ندارد و این نرخ ارز است که بر درآمدها، بهای تمام شده و هزینههای شرکتهای بورسی اثر گذار است. اما تغییرات نرخ ارز آزاد، از لحاظ روانی کاملا بازار را تحت تاثیر قرار میدهد. نکته دوم اینکه افزایش نرخ دلار برای همه شرکتها اثر یکسانی ندارد. شرکتهایی که مواد اولیه و فروششان به ارز وابسته است بیشتر متضرر میشوند، بنابراین باید بین صنایع مختلف تفکیک قائل شد. برخی صنایع هستند که فروش آنها با این تفکیک تعدیل میشود اما این تعدیلات با تاخیر اتفاق میافتد.
یکی از موارد مطرح در سال 97، ابلاغ دستورالعمل جدید توقف و گشایش نمادها بر بازارسرمایه بود، تاثیر این موضوع را بر روند بازار چگونه ارزیابی میکنید؟
مسالهای که موجب ابهام در بازار شد، تغییر پی در پی دستورالعملهاست. این دستورالعملها بهجای کوتاهکردن دست واسطهگران، فضا را بیشتر مبهم کرده و باعث نوسانات شدیدتر میشود. طبق ادبیات مالی، نوسان بالا ریسک است، به این صورت که اگر قرار است قیمت سهم در یک بازه سه ماهه از 100 به 120 تومان برسد دو سبک دارد؛ یکی با نوسانات خیلی کم و دیگری با نوسانات خیلی زیاد. زمانی که روی هر نوع معاملهای محدودیت گذاشته میشود بازار را پر ریسکتر میکند تا کم ریسکتر. به عبارتی توقف سهم موجب اخلال در نوسان سهم شده و روند طبیعی بازار با مشکل مواجه میشود. در بازار سهام زیادی وجود داشت که به نقطه خوب قیمتی رسید اما این توقف نماد موجب شد درکل روند مثبت سهم از بین برود.
با حذف پیش بینی EPS قرار بود، شرکتهای مشاور سرمایهگذاری نقش پررنگتری در بازار سرمایه ایفا کنند، این موضوع محقق شد؟
قطعا خیر، باوجود اینکه استدلال بر این بود که پیشبینی EPS که شرکتها ارائه میکنند، چندان دقیق نیست اما اکثر تحلیلگران طبق بودجه شرکت، سودی را خودشان برآورد و روند قیمتی سهم را بررسی میکردند. اما با حذف پیشبینی سود، تحلیلگران دیگر پایه محاسباتی و تحلیلی ندارند در نتیجه چون تحلیل وجود ندارد و تعداد آنها کم شده، ریسک سرمایهگذاری در سهام افزایش یافته است. به طورکلی چند عامل موجب شده مراجعه به شرکتهای مشاور سرمایهگذاری کم شود؛ فرهنگ استفاده از گزارشهای تحلیلی چندان جا نیفتاده است زیرا رفتار اکثر سرمایهگذاران به این شکل است که برای انتخاب یک سهم سراغ گزارشهای تحلیلی نمیروند و سهمی که با صف خرید همراه شده را برای خرید انتخاب میکنند که البته این هم به قوانین مربوط است. از سوی دیگر سازمان بورس این استدلال را نمیپذیرد که شرکتها ملزم به انتخاب یک شرکت مشاورسرمایهگذاری برای بررسی سود و EPS شوند و به سرعت تحلیلهای مالی آنها را به روزرسانی کنند. تحقق این امر موجب میشود عملکرد شرکتهای مشاور سرمایهگذاری که روند مالی ناشران بورس را بررسی میکنند نیز زیر ذرهبین اهالی بازار قرار گیرد.
آیا دلیل استفاده نکردن ازخدمات مشاور سرمایهگذاری به دلیل گران بودن این خدمات در کشور است؟
از نظر بنده دلیل اصلی نیست، برای فروش، گزارشهایی با مبالغ هزینهای خیلی کم نوشته شده است اما سرمایهگذار حقیقی اصلا احساس نمیکند که خرید این گزارشات تحلیلی به نفعش خواهد بود. از طرف دیگر بسیار دیده شده که گزارشات تحلیل تهیه شده، با حذف نام مشاور سرمایهگذار، در فضای مجازی و گروههای تلگرامی به اشتراک گذاشته شده است. بنابراین جامعه هدف گزارشات تحلیلی، عمدتا اشخاص حقوقی در نظر گرفته شده که تعهد خرید گزارش را داشته و با توجه به حجم سرمایهگذاری آنها، هزینه خریداری گزارشات چشمگیر نخواهد بود.
در خصوص سازوکار، نحوه ارائه تحلیلها درسایت تدان چه نظری دارید؟
«تدان»، براساس ایده به اشتراکگذاری گزارشات تحلیلی شکل گرفت. اما به نظر میرسد این سبک ارائه گزارش اولا برای شرکتها مقرون به صرفه نیست و ثانیا با تلاش در تکثر تعداد تحلیل، از عمق تحلیلها کاسته شده است. بنابراین برای حرفهایتر شدن تدان باید هزینه شود. این سایت در حال حاضر به شکل رایگان گزارش تهیه میکند در حالی که قرار بود بعد از گذشت یک دوره ارائه گزارشها از این حالت خارج شود اما این امر محقق نشد. در حال حاضر بسیاری از اهالی بازارسرمایه و حتی کارکنان نهادهای مالی تدان را نمیشناسند و ریشه همه اینها فقدان فرهنگ سرمایهگذاری مناسب است. اگر سازوکار در این سامانه بهخوبی پا میگرفت شرکتهای مشاورسرمایهگذاری برای ارائه گزارشهای قوی با هم رقابت کرده و نتیجه این رقابت میتوانست در سامانه تدان به صورت امتیازدهی به شرکتهای مشاوره نشان داده شود. در نتیجه اشخاص میتوانستند برای گرفتن خدمات مشاورهای بهتر به سراغ برترین مجموعهها بروند. اما در حالحاضر هیچ گزینهای وجود ندارد و افراد نمیدانند مشاور سرمایهگذار حرفهای کدام است و تحلیل وی چقدر قابل اتکاست.
بسیاری معتقدند این ایراد بر بازارسرمایه وارد است که همه نهادها میتوانند تمام خدمات مالی را ارائه دهند، نظر شما چیست؟
همینطور است. در حال حاضر تفکیکهای صورت گرفته بین نهادهای مالی با توجه به امکان اخذ مجوز فعالیت سایرنهادها باعث شده که سردرگمی در طبقه بندی نهادهای مالی برای مشتریان بوجود آید. این موضوع البته از چشم مدیران سازمان هم پنهان نبوده و هر از گاهی صحبت از اصلاح طبقه بندی نهادهای مالی میشود.
در بازارهای توسعهیافته دنیا هم شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و سبدگردان وجود دارد؟
این موضوع در کشورهای مختلف بسته به نوع فعالیت آنها متفاوت است. در برخی از کشورها این نهادها مستقل ولی در اغلب بازارهای توسعهیافته، نهادهای مالی ارائه دهنده همه خدمات مالی هستند و در حقیقت هلدینگ مالی محسوب میشوند. البته هلدینگ مالی یک کلمه عام است که انواع گوناگون داشته و چیزی که بین آنها تفاوت ایجاد میکند، سبک سرویسدهی آنهاست.
به شناخت ناکافی از بازارسرمایه اشاره کردید، چگونه میتوان شرکتهای مشاور سرمایهگذاری را بهتر به مردم معرفی کرد؟
مهمترین وجه آن، به فرهنگسازی و اعتمادسازی بین مردم برمیگردد. شرکتهای مشاور سرمایهگذاری، دغدغهای برای شناساندن خود به مردم ندارند و عمدتا دنبال اشخاص حقوقی هستند. این در حالی است که باید این فرهنگ در بین مردم ایجاد شود که برای سرمایه گذاری در بورس، نباید به صورت مستقیم اقدام داشته و باید حتما از نظرات یک مشاور حرفهای استفاده کنند.
روند افزایش اعتمادسازی مشتریان در مجموعه خود چگونه است؟
آنچه موجب ایجاد اعتماد شده، دانش تخصصیمان در برخی حوزههاست. همچنین تجربه نشان داده مشتریان بیشتر به ارتباطات سهامداری و مدیریتی اعتماد میکنند.
البته در این میان نکته قابل تامل حضور پر قدمت بانکهاست که مردم نسبت به بازار سرمایه اعتماد بیشتری به آن دارند،نظر شما چیست؟
حق با شماست؛ بازار مالی ما بیشتر پول محور بوده تا سرمایه محور . چون بانکهای ما قدمت طولانیتری دارند و قدرت بانک مرکزی ما از سازمان بورس بیشتر است؛ بازارسرمایه ما در چند سال اخیر خیلی رشد کرده اما از نظر تأمین مالی سایز کوچکی دارد. زمانی که مردم به خیابان میآیند چند بانک و نهاد مالی میبینند؟ همه اینها اثرگذار است زیرا دسترسی به بانک راحت، مطمئن و تحت کنترلتر است. مردم ما هنوز بازارسرمایه و نحوه درست سرمایه گذاری در آنرا نمیشناسند اما بانک و چگونگی ایجاد حساب در آن را بلدند.
ماهیت فعالیت شرکتهای مشاور سرمایهگذاری چگونه است؟
شرکتهای مشاور سرمایهگذاری در چند حوزه فعالیت دارند؛ فعالیت اول شرکت سرمایهگذاری عمدتا در حوزه بحثهای تحلیل و ارائه مشاوره جهت خرید و فروش سهام است، بخش دوم که شرکت سرمایهگذاری در آن ورود دارند بحث ارزشگذاری و ارزیابی سهام اعم از معاملات و خرید و فروش سهام خرد و بلوکی است، بخش بعدی در مدل کسب وکار و گزارشهای برنامهریزی شرکتهای بورسی و غیر بورسی است؛ طبقه چهارمی که برای این شرکتها تعریف شده بحث پذیرش شرکتها در بورس است. در ادامه بحث مشاوره تأمین مالی شرکتهاست و در حوزه مدیریت صندوقها هم میتوان برای این شرکتها تعریفی داشت. یکی از مواردی که در این بین وجود دارد بحث اصلاح ساختار مالی شرکتها و بحث گرفتن مجوز نهادهای مالی از سازمان بورس است.در حال حاضر به 16 شرکت مشاوره سرمایهگذاری به عنوان یک نهاد مالی مستقل مجوز داده شده که یکی از آنها شرکت مشاور سرمایهگذاری فاینتک است.
تمرکز مجموعه شما در کدام حوزه است؟
عمده تمرکز ما به سمت شرکتهای دانش بنیان و استارت آپهاست، ما نسبت به سایر شرکتهای دیگر بهجای اینکه استراتژی خودمان را به سمت پروژه محوری سوق دهیم، به سمت بازار محوری رفتهایم. بر این اساس قسمت دانش بنیان بازار و استارت آپ را هدف گرفته که بتوانیم این مجموعهها را آماده حضوردر بورس کنیم. پذیرش و عرضه سهام، تأمین مالی از طریق اوراق و ارزشگذاری را برای مجموعه دانش بنیان و استارت آپ انجام میدهیم. لازم به ذکر است برای بازارهای سنتی نیز این فعالیتها را انجام میدهیم.
ارزشگذاری استارتآپها همیشه بحث داغی بوده؛ تفاوت آن با ارزشگذاری شرکتهای عادی چیست؟
استارتاپها به علت احتمال تحقق رشدها و به طبع آن ارزشهای بالا همیشه مورد توجه بوده اند. اما نحوه سرمایه گذاری و در پی آن نحوه ارزشگذاری آنها کاملا با ارزشگذاریهای شرکتهای معمولی، متفاوت است. این تفاوت هم در مدلهای ارزشگذاری و هم در نحوه انجام محاسبات منعکس میشود.
در شرایط کنونی اکوسیستم شرکتهای دانش بنیان و استارتآپی، چگونه است؟
در حال حاضر بیش از چهار هزار شرکت دانش بنیان نزد معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری ثبت شده اند. تعداد شرکتهای استارتآپی به مراتب از این عدد بالاتر بوده است. شرکت مشاور سرمایه گذاری فاینتک درصدد آن است که بتواند پل ارتباطی بین اکوسیستم فوق و بازار سرمایه ایجاد کند. دو اکوسیستمی که دارای فرهنگهای مختلف بوده و بازیگران متفاوتی را دارد.به نظر میآید بتوانیم با ایفای نقش خودمان، به رشد هر دو بازار کمک کنیم.
بهترین زمان را برای ورود به بازارسرمایه چه زمانی میدانید؟
در حال حاضر تعداد ریسکهای بازار سرمایه که بیشتر هم سیاسی - اقتصادی است به مراتب خیلی بیشتر از اخبار خوب و نکات مثبتی است که وجود دارد. بازار رشد خوبی را تجربه کرده و وارد فضای متعادلتری شده است و از طرفی تحت تاثیر عوامل منفی زیادی از جمله بحث بودجه است چون ابهام زیادی دارد، موضوع برجام، سیاست داخلی و خارجی هم همچنان باقی است و موضوعات دیگری مثل FATF که فضا را مبهم کرده است، باید صبر کرد تا فضا کمی آرامتر شود البته الان بهترین فضا برای بازار اوراق با درآمد ثابت است.
با توجه به پیشبینی سال جاری مبنی بر افزایش رکود و اینکه دولت به سمت انتشار اوراق و بازار بدهی حرکت خواهد کرد، راهکار منطقی برای جذاب کردن اوراق منتشر شده برای مردم چیست؟
چند موضوع وجود دارد؛ اول اینکه اغلب شرکتها به علت رکودی که دارند کمتر انتشار اوراق دارند و حجم بیشتر انتشار اوراق به دولت اختصاص داده میشود. باید از جنبه اقتصاد کلانی به موضوع نگاه کرد زیرا هر کدام از این اوراقها که برای پوشش کسری بودجه دولت است میتواند باعث رشد نقدینگی در سالهای بعد شود. زیرا سود این اوراق باید پرداخت شود از سویی اگر انتشار نشود کسری بودجه مشکل زا خواهد شد بنابراین موافق و مخالفهای خود را دارد. نکته ای که وجود دارد اگر از جنبه بازارسرمایه ای به این مقوله نگاه کنیم به شدت حجم اوراق در بازار کم است بنابراین ظرفیت لازم برای انتشار اوراق در بازار سرمایه وجود دارد و فضا برای توسعه فراهم است. اما ترجیح اول این است که شرکتها به جای دولت اوراق منتشر کنند و دولت هم از این بازار منفعت بدست آورد. به نظر میرسد فضای توسعه برای بازار بدهی وجود دارد در حقیقت میتوانیم یک سری از سرمایه گذاران که به دنبال ریسک کم هستند را از بازارهای دیگر به بازارسرمایه سوق دهیم. در حوزه بحث نرخ اوراق باید به سیاست گذاری کلان نگاه کرد. در این بین هر چقدر نرخ سود سپرده کاهش و کنترل شود مطلوبیت آن برای بازارسرمایه بیشتر است از این جهت که وقتی نرخها کاهش پیدا میکند بخشی از سرمایه گذاران ریسک بیشتری کرده و وارد بازارسهام و سرمایه میشوند.
- سیمین سعیدی-خبرنگار
- شماره ۲۹۹ هفته نامه اطلاعات بورس - صفحه ۹ و ۱۰
نظر شما