واقعیت این است که موجودیتی به نام بازار را با تمام انچه ماهیتا بازار نامیده میشود میشناسیم . چنین موجودیتی به خودی خود دارای هویتی مستقل از نهادهای نظارتی ان بوده و به حیات خود ادامه میدهد. به ترتیبی که در حرکت خود به سمت کمال بی نیاز از هر گونه حمایت است و در بستر تاریخی تکامل خود بارها کسانی را که با شعارهایی نظیر حمایت یا تثبیت با ادبیات ما بازاری ها له کرده و از رویشان عبور نموده است.
هنوز از تجربیات قبلی دور نشده ایم که گویا صندوقی دیگر در راه است. نظر مسئولین را به سطح نقد شوندگی بازار، حجم معاملات روزانه، طول مدت زمان قرار گرفتن نماد در صفهای فروش و خرید(که به شدت کوتاه شده) ، ازاد سازی سهام عدالت و اشتیاق روز افزون شرکتهای دولتی و خصوصی به عرضه سهام، تصمیم اخیر رئیس جمهور مبنی بر لزوم رعایت شناوری و غیره جلب مینامییم .
این پدیده ها به درستی و بصورتی ارگانیک بازار را عمق بخشیده و در اینده نزدیک هر نوع تجربه حمایتی و تثبیتی را با شکت مواجع خواهد کرد. ما در جایی از کشورهایی با بورسهای سابقه دار هم چنین ابتکاری را سراغ نداشته و همین نیاز بیشتر با مکانیزم های دیگری که میتوان در فرصتی دیگر در باره ان نوشت ، رفع میشود. توصیه می کنیم متولیان بازار بیشتر تمرکز خود را بر نهادسازی هایی معطوف داشته که به قول قدمامفهوم ، "بازار را بما هُوَ بازار" و بنابر تعریف تئوریک ان محقق شود. در چنین تصویری عمق بازار بر مبنای مولفه های گفته شده فوق هر نوع ریزش یا افزایش را با منطق اقتصادی خود پاسخ و فعالان بازار با عمل جمعی خودشان این موجود زبان بسته را مورد "حمایت" قرار خواهند داد.
در فضایی که حتی بنظر میرسد بانک مرکزی به سمت ازادسازی نسبی دلار حرکت و به تدریج قیمتهای دستوری نقش ضعیفتری را در هدایت انواع بازارها خواهند داشت ابتکار جدید بورس از نظر اجرایی و موفقیت با تردید مواجه است. موارد مذکور به شرح زیر هستند.
ما در صنعت فاند کسب و کار یا استراتژی را در صندوقها سراغ نداریم که از محل تثبیت یک بازار برای دارندگان واحدهای سرمایه گذاریش بازده محقق کند، در بهترین حالت در صورت وجود چنین صندوقی باید منابع ان متعلق به یک بازار گردان به معنیی باشد که در جهان تحت عنوان اسپشیالیستها از انان یاد میشود. تخصصی که در ان مفهوم سود سرمایه از مفهوم نقد شوندگی نماد به خوبی تفکیک و تضاد منافع ناشی از ان حل گردیده است.
بر اساس ماهیت صندوق مذکور دائما مبالغی در راست ترازنامه شرکتهای کارگزاری متورم خواهد شد که عملا کارگزاران مالیات سود شناسایی شده را پرداخت و از طرف دیگر حداقل در کوتاه مدت از سی درصد سرمایه در گردش شان محروم میگردند.
احتمالا حسابرسان معتمد بورس در اینده از شرکتهای کارگزاری خواهند خواست مبالغ مذکور در حساب سایر داراییها طبقه بندی و گزارش شود چرا که این مبلغ انباشته ماهیتا دارایی کارگزار اما عملا حق دخل و تصرف در ان از وی صلب می گردد.
مبالغ تجمیع شده در صندوق یاد شده هیچ تناسبی با عمق و گردش مالی بازار نخواهد داشت به این ترتیب که محاسبات ما نشان میدهد با گردش روزانه فعلی بازار ماکزیمم مبلغ انباشته شده سالانه از ٢٠٠٠ میلیارد تومان هم بیشتر نخواهد بود. در حالی که هم اکنون متوسط معاملات روزانه بیست هزار میلیارد تومان و با تحولاتی که در پیش است ازین مبالغ هم فراتر خواهد رفت و هر نوع تلاش در تثبیت قیمتها فی نفسه هم نقض غرض نسبت به مفهوم بازار و هم با منطق ایجاد و تاسیس صندوقی با این عنوان تناقض دارد.
از پیش صندوقهای بازار گردانی به معنی کامل ان در بازار راه اندازی شده و توصیه می شود در بستر همان منطق دغدغه ها و نگرانیهای متولیان در امر "تثبیت" قیمتها و هر نوع مفهوم "حمایتی" تعقیب شود.
در نهایت اینکه به نظر میرسد بهترباشد همزمان با تحولات اخیر بازار سرمایه ایران ما نیز بالاخره ازین نوع نسخه ها فاصله گرفته و کمی هم باور خود نسبت به مکانیزم بازار که یک تجربه جهانی و موفق است تقویت کنیم.
- هفته نامه ۳۵۸ اطلاعات بورس، صفحه۲
نظر شما