اگر برای شما هم این سوال مطرح شده است که خرید پله ای چیست باید بگوییم خرید پلهای به زبان ساده یعنی اینکه خرید سهام در چند مرحله و با فواصل زمانی یا در قیمتهای متفاوت انجام گیرد. بعضی مواقع عدهای از سرمایهگذاران هنگامی که از پتانسیل رشد یک سهم اطلاع کافی دارند ولی از وضعیت کوتاهمدت سهم اطلاعی ندارند، خریدهای خود را به قسمتهای گوناگون بخش بندی میکنند.
با این استراتژی خرید پله ای در بورس، در هر بار، قسمتی از سرمایه جهت انجام سفارشی وارد بخشی از بازار بورس میشود. به این روال اگر تحلیلها و تصمیمگیری معاملهگر اشتباه باشد، ضرر بسیار زیادی را متحمل نمیگردد، چرا که با همه ثروت و دارایی خودش وارد بازار نشده است.
به همین خاطر میشود استراتژی خرید پله ای در بورس را به صورت مرحله به مرحله در نظر گرفت که یک روش معاملاتی جهت جبران قسمتی از ضرر است. به این نکته مهم بایستی دقت کافی کنید که جبران ضرر با کاهش ریسک بسیار متفاوت است. چرا که استراتژی خرید پله ای اگر به شکل درستی صورت نپذیرد، میتواند ریسک معامله را به میزان زیادی افزایش بدهد. در ادامه به خرید و فروش پله ای به زبان ساده می پردازیم.
کاهش میانگین خرید ( خرید پله ای در بورس در صورت افت قیمت)
در محاسبه میانگین خرید پله ای ، کمکردن میانگین خرید یا به عبارت دیگر(averaging down) شرایطی است که بعد از خریداری یک سهم، قیمت آن به حد زیادی افت میکند و همچنین سرمایهگذار در قیمت پایینتری احتمال دارد که آن سهام را مجدداً خریداری نماید.
نکته مهم در محاسبه میانگین خرید پله ای آن که این استرانژی کم کردن میانگین میبایستی بعد از تحلیل یک سهم بر طبق روشهای گوناگون (تکنیکال، بنیادی) و براساس توجه به حجم معاملات صورت پذیرد و بدون داشتن تحلیل مناسب، نبایستی که اقدام به گرفتن این استراتژی نمود. هدف از این کار در واقع کاهش متوسط قیمت خریدار است، اما آیا این کار منجر به سود زیادتر میشود یا این که فقط دلیلی بر زیان بیشتر میگردد؟ در مقاله "میانگین کم کردن در بورس چیست" به صورت جامع و کامل به مبحث کم کردن میانگین پرداخته ایم.
نظرات گوناگون خرید پله ای در روند صعودی
نظرات متعددی درباره خرید پلهای سهام در روند صعودی در بین سرمایهگذاران و همچنین معاملهگران بازار وجود دارد. طرفداران این طریقه، بر این اعتنقادند که کم کردن میانگین خرید پلهای سهام در روند صعودی با روش خرید پلهای سهام در روند صعودی، در واقع عملی مناسب جهت سرمایهگذاری است. ولی مخالفان این روش اعتقاد دارند که این طریقه فقط به فاجعه و همین طور ضرر بزرگتر ختم میگردد.
بیشتر افرادی که از طرفداران این الگو هستند دیدگاه به نسبت بلند مدتی نیز به بازار سرمایه گذاری دارند و اغلب برخلاف مسیر قیمتی آن سهم یا به عبارت دیگر آن دارایی عمل مینمایند. به طور مثال، فرض بگیرید که یک سرمایهگذار با دیدگاه به نسبت بلندمدتی سهام شرکت فولاد خوزستان را برای خود خریداری کرده و همچنین بر این اعتقاد است که چشمانداز این سهم و شرکت در بلند مدت مثبت است. در حالتی که قیمت سهام این شرکت افت زیادی کند، این سرمایهگذار متمایل است به این افت قیمت به چشم فرصتی جهت خرید بنگرد و به احتمال زیاد اغلب افراد را به داشتن دیدگاه بدبینانهای نسبت به چشمانداز بلندمدت این شرکت متهم نماید.
چنین سرمایهگذارانی اغلب مواقع اقدام خودشان را تحت عنوان "خرید یک کالای تخفیفدار" مد نظرشان قرار میدهند و همچنین اغلب چنین اظهار میکنند که "اگر شما سهام مد نظر را در قیمت 300 تومان با شرایط مناسب دیدید و در نهایت آن را خریداری کردید، اکنون که به ۲۵۰ تومان رسیده اس میبایستی خوشحال باشید، چرا که نظیر یک کالای تخفیف خورده است و میشود مقدار زیادتری از آن خریداری کنید.
در آن سو، معاملهگران و سرمایهگذارانی هستند که اغلب دیدگاه به نسبت کوتاهمدتتری به بازار دارند و کاهش قیمت سهام را پیشزمینهای جهت اتفاقات بدتر برای سهم در آینده میپندارند. این معاملهگران به جای این که خلاف مسیر اب شنا کنند، تمایل دارند در مسیر روند اصلی معامله خود را انجام دهند. این اشخاص به طور معمول خریداری کردن سهام در حال افت قیمتی را به چاقویی تشبیه میکنند که در حال افتادن است و میگویند "هیچ وقت تلاش نکنید تا چاقوی در حال سقوط را بگیرید". این دسته معاملهگران و همچنین سرمایهگذاران اغلب تمایل دارند جهت توجیه تصمیمات خود در بازار سرمایهگذاری، به اندیکاتورهای تکنیکالی نظیر price momentum و اندیکاتور cci تکیه نمایند.
اگر همان سرمایهگذار برای فعالیت در بازار با دیدگاه کوتاهمدت، سهام شرکت ایران خودرو را در 300 تومان بخرد، احتمال حدضرر خود را روی 250 تومان میگذارد. این در حالتی است که قیمت به پایینتر از این رقم برسد، سهمش را به کلی بفروشد. چنین سرمایهگذارانی که در بازارهای سرمایه گذاری دیدگاه کوتاه مدت دارند، اغلب علاقهای به کم کردن میانگین از خودشان نشان نمیدهند چرا که کاهش میانگین را اضافه کردن حجم نامعقولانهای از سرمایه به یک سرمایهگذاری بد و غلط میدانند.
مزایای خرید پلهای در روند صعودی
مهمترین مزیت کاهش میانگین خرید با خرید پلهای در این نکته است که سرمایهگذاران میتوانند به راحتی میانگین قیمت خرید سهام را تا حد به نسبت وسیعی کاهش بدهند و در حالتی که قیمت سهم در طول زمان رشد کند، به خاطر وجود قیمت سربه سر کمتر، احتمال دارد تا سریعتر به سود برسد و به خاطر این مورد که نرخ قیمت خریداری او کمتر شده است، مقدار سود هم افزایش یابد. (در حالی که اگر میانگین خریداری شده خودش را کم نمیکرد و قیمت بیشتری از قیمت خریداری اولیه میرسید، به نسبت سود کمتری کسب میکرد)
معایب کاهش میانگین خرید پلهای در بورس
حال که به خوبی می دانید خرید پله ای چیست باید بگوییم کم کردن میانگین خرید پلهای در روند صعودی البته در زمان خرید دوبرابر از همان سهام در هنگامی که قیمت سهام بالاخره رشد میکند استراتژی به نسبت خوبی است. ولی ایراد این جاست که نمیشود بازار را به آسانی پیشبینی نمود و اگر قیمت سهم کم بشود، خسارت و ضرری که سرمایهگذار متحمل شده اغلب بسیار بیشتر میشود.
بنابراین اغلب سرمایهگذاران در این مواقع بایستی بسیار احتیاط کنند و مراقب باشند و ریسک کاهش میانگین قیمت خرید را حین معاملات و در استراتژی خود در نظر بگیرند. البته این کار در بیشتر مواقع به هیچ وجه ساده نیست و این موضوع هنگامی حادتر میشود که اغلب در بازار با یک روند نزولی هیجانی و بدون پیش بینی روبرو باشیم در این هنگام باید از انواع تحلیل های بورسی برای راهبرد بهتر استفاده کرد تا حد خطر ریسک پذیری را کاهش داد.
و در آخر...
اکنون که به خوبی با مبحث خرید و فروش پله ای به زبان ساده آشنا شده اید بهتر است بدانید بعضی از بزرگترین سرمایهگذاران در سراسر دنیا، از جمله وارن بافت، از استراتژی خرید پلهای در بورس در طی سالیان متمادی استفاده کردهاند. البته این را هم قبول داریم که سرمایه جمع اوری شده یک سرمایهگذار متوسط به اندازه سرمایه غول بازار بورس یعنی وارن بافت نیست، با این وجود کاهش میانگین خرید به شکل پیادهسازی صحیح و همچنین مد نظر قرار دادن موارد زیر میتواند تا یک استراتژی ریسکی و سودآور باشد:
نبایستی برای کلیه سهامهایشان، از روش خرید پلهای در روند صعودی در بازار را با هدف کاهش میانگین خرید را عملی کنید. کاهش میانگین خرید تنها بایستی برای تعداد محدود و ویژهای از سهام شرکتها که بنیاد خوبی دارند به کار برود. اغلب شرکتها با این ویژگی ثابت کردهاند که در بازه زمانی چندین ساله برخوردار از حیطه رقابتی بسیار قوی، بدهی کم، برخوردار از جریان پولی مناسب و همین طور مدیریت کارآمد و خوب هستند و قیمت سهام آنها از محدوده مشخصی پایینتر نمیرود. شرکتهایی که اغلب ریسک ورشکستگی دارند یا به عبارتی افت شدید قیمت در آنها به نسبت زیاد است، گزینه مناسبی جهت کاهش میانگین خرید نیستند.
پیش از کم کردن میانگین خرید، سرمایهگذار میبایستی تا به طور دقیق وضعیت بنیادی شرکت را چک نماید تا بداند این کاهش قیمت به صورت موقتی است یا این که ناشی از یک تغییر بنیادی؟ احتمالاً کاهش قیمت سهم از یک وضعیت هیجانی موقتی حاکم است و هیچ تغییر بنیادی در شرکت روی نداده و احتمالا برعکس، یک تغییر بنیادی در صنعت یا در شرکت حاصل شده و کاهش قیمت ادامهدار است.
نظر شما