صدای بورس- بهناز صفری؛ پس از گذشت چند ماه از ریزشهای متمادی بورس به حالت تعادلی نرسیده و اصلاحات همچنان ادامه دارد. کارشناسان هنوز زمان دقیقی را برای بهبود روند بورس نمیتوانند پیشبینی کنند و احتمالا تا پایان انتخابات ایران روند بازارسرمایه همین گونه خواهد ماند. صدای بورس در گفتوگویی زنده با شاهرخ شریعتی، مدیر سبدگردان سرمایه و دانش ابعاد مختلفی از روند بازار را بررسی کرد.
بازار تا چه زمانی قرار است روند نزولی خود را ادامه دهد؟
ریزشها وقتی تمام میشود که بازار به تعادل برسد. بازار در حال حاضر در موج اصلاحی پنیک کرده است و متاسفانه مقررات متناسبی در این رابطه وجود ندارد. در سالهای ۷۵، ۸۳ و ۹۲ هم چنین تجربهای را پشت سر گذاشتهایم که بازار در وضعیتی قرار میگیرد که تصمیمگیری در آن تضعیف میشود و سهامداران هیجانی و احساسی عمل میکند. در حال حاضرشرایط به شکلی است که همه می خواهند خودشان را از این مهلکه نجات دهند بدون اینکه بدانند قرار است کجا بروند؟ بازار سرمایه از سرمایهگذاران، صندوقها و... تشکیل میشود، بنابراین باید ببینیم چه عواملی این شرایط را ایجاد کرده و چه زمانی این عوامل از بین میرود؟
بیشتر بخوانید:
انتشار 24 هزار میلیارد تومان، طرحی برای بهبود بازار
ورود سامانه جدید به بازار؛ تیر ماه ۱۴۰۰
به سالهای گذشته اشاره کردید،چه عواملی کمک کرد که بازار به حالت طبیعی باز گردد؟
بازار ما هیچ زمانی طبیعی نبوده است. بازار مفهمومی دارد و وقتی دست دولت در کار میآید، بازدهی بازار پائینتر میآید. تمام این سالها هیچ وقت بازار نرمالی نداشتیم. سطح مداخله دولت در بازار ما کم نیست. شرکت های دولتی یا وابسته به دولت در بازار ما وجود دارند که همه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر بازار اثر می گذارند.
یعنی یکی از دلایل ریزش ما دولت است؟
یکی از علت ریزشهایی سیستماتیک ما سیاست خارجی بوده است. سال ۷۵ بازار ریزش زیادی کرد البته آن زمان تنشها مثل الان نبود. ولی در آن سالها کشور بدهکار شد و بالای ۴۵ میلیارد دلار بدهی بالا آورد. به همین دلیل گفتند دولت در مرز ورشکستگی است و بورس ریزش کرد در حالی که قیمتها در بازار سهام رشد زیادی کرده بود.
در سال ۸۳ هم تغییر وضعیت از دولت اصلاحگرا به اصولگرا داشتیم که این مساله در سیاستگذاری کشور و بر روند بورس تاثیر گذاشت و بازار سرمایه به شدت ضربه خورد. البته قبل از ریزش آن سال قیمتها هیجانی بالا رفته بود و یک دفعه ریزش کرد.
سال ۹۲ هم ماجرای برجام را داشتیم که بورس با ریزش مواجه شد. آمریکا از برجام خارج شد که آن زمان شاهد رشد قیمت ارز بودیم. تحریم ها باعث شد کسری بودجه شدیدتر شود. با افزایش کسری بودجه، دولت پایه پولی را افزایش داد در نتیجه تورم بالا رفت و قیمت ملک هم افزایشی شد. ابتدای سال ۹۸ که پیش بینی ارز ۲۶ هزار تومانی را داشتیم باور کردنی نبود اما محقق شد. بعد از آمدن کرونا روند رکودی در بازار سرمایه ایجاد شد و بسیاری از صنایع ریزش کردند. در ادامه و ابتدای سال ۹۹ به خاطر کرونا سود بین بانکی کاهش پیدا کرد. همه این موارد موجب روند صعودی بازار شد تا به آن نقطه هیجانی خودش رسید. سپس به مساله انتخابات امریکا و التهاب "بایدن رئیس جمهور می شود یا ترامپ؟" رسیدیم که بازار اصلاح کرد. حالا به انتخابات خودمان رسیدیم که چه کسی رئیس جمهور می شود و چه تاثیراتی روی اقتصاد کشور خواهد گذاشت؟
موضوع کسری بودجه هم وجود دارد!
دقیقا، در حال حاضر بودجه ما با کسری ۲۵۰ هزار میلیارد تومان مواجه است. اگر مذاکرات به نتیجه برسد باید ببینیم با فروش نفت چقدر از این کسری بودجه را تامین میکنیم. به این نکته هم دقت کنید که نقش دولت در مدیریت ارز در حال حاضر ضعیف شدن است. باید ببینیم قیمت دلار چه میشود؟ ابهامهایی که وجود دارد باعث شده بازار اصلاح و این وضعیت تداوم پیدا کند و ترس حاکم شود و تعداد فروشندههای سهام روز به روز افزایش پیدا می کند.
پیش از این بازار به اخبار خوب واکنش مثبت نشان میداد اما الان با وجود اخبار مثبت باز هم بازار واکنش مثبتی نشان نمیدهد علت چیست؟
یک وقت هایی بازار به تعادل نزدیک است و زمانی دور، در بازارهای منفی مثل الان هیچ خبر مثبتی مورد توجه قرار نمیگیرد. در تیرماه گفتند ارزش پالایشها بالا رفته است، اما به این مسائل توجهی نشد. الان هم بازار در چنین شرایطی به سر می برد و فرصتهایی به وجود میآید که بازار به آن توجهی نشان نمی دهد.
بعضی وقتها تسخیر وضعیت موجود میشویم و تصمیمات عقلایی را کنار میگذاریم. مردم الان عصبانی هستند. اما اینکه فکر کنیم این خشم چه زمانی تخلیه میشود، معلوم نیست.
الان دچار یک تنش سیاسی داخلی هستیم و اثر آن را در بازار میبینیم. به خصوص کسانی که در دوره هیجانی به بازار ورود کردند و انتظار سود فراوان داشتند. باید این را بدانیم در هر دورهای برخی معترضند و میخواهند اشتباهات خودشان را گردن دیگران بیندازند. در این شرایط بسیاری در گرداب اتفاقات گرفتار می شوند و گریزی از آن نیست. بازار یعنی اینکه بدانی کجا بخری و کجا بفروشی؟ اینکه دولت یک بازاری درست کرده است که همه از آن نان ببرند درست است همه می توانند ورود پیدا کرده و سود کنند. اما به هر حال در این بازار یکی می برد و یکی می بازد این بستگی به عملکرد هر کسی دارد. بازی اینطور نیست که همه در آن سود کنند اصلا چنین بازاری وجود ندارد. درست است که دستکاری و حباب و رانت هم وجود دارد ولی همیشه اینطور نیست.
ممکن است اتفاقی که در بازار سرمایه افتاد در بازار رمزارزها هم بیفتد؟
در بازار رمز ارزها هم طبق برآوردها ممکن است چنین اتفاقاتی روی دهد. در واقع پشت هر اتفاق انگیزشی موج اصلاحی هم ایجاد خواهد شد. همیشه موجهای اصلاحی ایجاد میشود و اگر افراد با دقت در این بازارها فعالیت نکنند و کاخ آرزوهای خودشان را دامن بزنند روزی که بازار وارد فاز اصلاحی شود آن روزها برایشان خوشایند نخواهد بود.
آیا مشخص است اصلاح بازار چه زمانی تمام می شود و کف شاخص کل روی چه نموداری خواهد بود؟
از برج یازده که شاخص رقم یک میلیون و ۶۰ را تجربه کرد کف بازار ما ساخته شد. اما روند کاهشی را طی کرد که آن رقم شکسته شد. در حال حاضر هم ریزموج های رو به بالا داریم و اگر شاخص یک میلیون و ۲۰۰ را از دست ندهیم صف فروشها جمع میشود و موج های رو به بالا خواهیم داشت. ولی اگر این شاخص را از دست دهیم و به یک میلیون و ۱۳۰ برسیم دوباره سمت یک میلیون می رویم.
قیمت ای تی اف های دولتی که به سرمایه گذاران فروخته شد آیا باز می گردد؟
شاید به آن قیمت بازگردد ولی زمان می برد. ما چند دهه است که تورم مزمن داریم. رشد بورس ما ناشی از رشد قیمت های اسمی ناشی از تورم است. وگرنه ما نه رشد تکنولوژیک داریم نه از نظر مقدار تولید رشد توسعهای داشتهایم.
برای بازار آیا اگر اصلاح طلبان روی کار بیایند بهتر است یا اصولگرایان؟
نمی دانم! اگر تاریخچه بازار را نگاه کنیم در دوره آقای خاتمی رشد اقتصادی ۶ درصدی داشتیم و تورم کشور کمتر بود در نتیجه تنشهای کمتری در کشور داشتیم و بازار هم رشد بهتری داشت. در دوره آقای احمدی نژاد یک بخشی خیلی بد بود و بخش دیگر تنشها و تورم زیاد شد و به خاطر تورم شاخص بورس رشد کرد. اگر بخواهیم اقتصادی صحبت کنیم سیاست اقتصادی مطلوبیت دارد که منجر به رشد اقتصادی شود و تنشها را کمتر کند. در نتیجه اقتصاد در مسیر توسعه قرار گیرد. اگر سیاست گذاران آینده دیدگاهشان این باشد که تنشها را زیاد کنند شرایط به گونهای میشود که شاخص رشد میکند چون بورس ما به سمت ونزوئلایی شدن پیش میرود و این چیزی نیست که مطلوبیت داشته باشد. این منتهی به نابرابری بیشتر، فقر و تورم میشود.
کدام صنایع در بازار سرمایه میتوانند پیشتاز باشند؟
با وضعی که الان داریم و رشد قیمتی که همچنان پا برجاست، کامودیتیها و صادرکنندگان مزیت دارند و قیمتهایشان به صورت باورنکردنی بالا می رود. اگر قیمت گذاری خودرو برداشته شود، خودرویی ها هم شرایط خوبی خواهند داشت. در واقع اگر در مذاکرات به نتیجه برسیم که منابعی برای دسترسی به قطعات داشته باشیم که خودرو در داخل به میزان نیاز تولید شود و قیمت خودرو به قیمت معقولی برسد صنعت خودرو هم می تواند جذابیت داشته باشد. بانک ها هم درصورت ارتباط با دنیا قطعا شرایط بهتری پیدا میکنند.
توصیه شما برای سرمایهگذاران چیست ؟
الان بین بازار سرمایه، بازار بدهی، بازار ارز و طلا و کالاهای بادوام، ملک و ارز دیجیتال باید بین این بازارها افراد یک پرتفوی داشته باشند. زیرا بازار سرمایه هر چقدر به خاطر هیجانات افت کند ارزندهتر میشود. فولاد مبارکهای که با قیمت یک و ۶۰۰ صف خرید بود و مردم سر و دست می شکاندند الان چرا با قیمت یک و ۲۰۰ همه در صف فروش ایستاده اند. اینکه همان شرکت است و تولیدش کم نشده. در واقع سهامداران باید اول از هیجان خارج شوند و تصمیمات درستی برای خرید و فروش بگیرند.
نظر شما