از تشویقهای مقامات و مسئولان و تغییر مکرر مقررات و دستورالعملها در زمان اوج بازار گرفته تا تصمیمات شبانهای که هر روز گرفته میشد و باعث شد همین تغییر مکرر تصمیمات خود به مانعی در برابر برگشت بازار تبدیل شود و تداوم ریزشهای بورس را رقم بزند.با این حال اتفاقاتی که در یک سال اخیر شاهد بودیم (صعود و ریزش بورس) همه و همه در اثر بیتدبیریها ایجاد شده و بازار سرمایه را به وضعیت کنونی دچار کرده است. همچنین مدیریت ناصحیح شرایط باعث شده که مردم اعتماد خود را به این بازار از دست بدهند و به بیرون آوردن نقدینگیهای خرد خود اهتمام بورزند و با خروج سرمایه خود آن را به سمت بازارهای دیگری چون بازار رمزارزها، طلا، خودرو و غیره روانه کنند. به همین دلیل است که هر چه میگذرد سهامدار بیش از پیش نسبت به بازار سرمایه بیاعتماد شده و تمایل سرمایهگذاری خود را در این بازار از دست میدهد. با این حال باید دید که چرا بازار بر خلاف حمایتهای صورت گرفته و به علاوه گذشت بیش از ۱۰ ماه از روند ریزشی خود هنوز مسیر تعادلی خود را پیدا نکرده و به آرامش نرسیده است، برای بررسی این موضوع در گفتوگویی با حمید ابدالی فعال و پیشکسوت بازار سرمایه به زوایای مختلف این معضل پرداخته شده که آن را در ادامه میخوانید:
- چرا بازار سرمایه در حال تجربه شرایط نابسامان فعلی است و هر چه زمان میگذرد، این بازار قصد برگشتن به روال عادی خود را ندارد؟
دلیل برنگشتن بازار به روال عادی خود را باید در برخی مسائل نظیر همزمان شدن ریزشها با افت قیمت دلار جستوجو کرد و در واقع افت قابل توجه قیمت ارز نیز به مسئله برنگشتن بازار دامن زده است. در کنار این مسئله باید به این موضوع نیز توجه داشت که دلیل ریزشهای فعلی، متورم شدن بیدلیل این بازار در سال گذشته بود. همچنین باید در نظر بگیریم که سال ۹۹ شاهد آن بودیم که بسیاری از شرکتهایی که شرایط مساعدی نداشتند افزایش قیمت سهم چند برابری را تجربه کردند و در واقع بسیاری از شرکتها نیز به شکل کاغذی وارد بورس شدند که همین مسئله موجب شد سهامی که در آن زمان بدون هیچ دلیل منطقی و علمی افزایش قیمتهای چند برابری را تجربه کنند در حال حاضر نیز به یک ریزش تمام نشدنی دچار شوند. - علت اصلی ریزشهای تمام نشدنی را چه میدانید؟
بازار سرمایه به یک پشتوانه منطقی نیازمند است در حقیقت این بازار نیاز دارد که از طریق رونق گرفتن تولید و سرمایهگذاری داخلی یک پشتوانه محکم و قابل اتکا داشته باشد. با این حساب زمانی که تولید رونق نداشته باشد و سرمایهگذاری نیز به شکل صحیح انجام نگیرد و در واقع بورس یک رشد بیجهت و تصنعی پیدا کند خواه ناخواه حرکت مثبت و صعود دوامی نخواهد داشت که در نهایت با ریزشهای این چنینی مواجه خواهد شد.
- آیا سال گذشته بورس از چنین پشتوانهای برخوردار بود؟
خیر؛ باید توجه داشت که بازار سرمایه پشتوانه قوی (رونق تولید و سرمایهگذاری) نداشت و همین مسئله بازار را با ریزش مواجه کرد. سیستم بانکی ما نیز یک سیستم متورم بود و تورم موجود در این بازار است که باعث افزایش پایه پولی در کشور شد. همچنین تورم سیستم بانکی، وجود تحریمها، ارتباط نداشتن اقتصاد ما با نظام اقتصاد جهانی (اگر ارتباطی نیز برای اقتصاد ما در فضای بینالملل ایجاد میشود یک ارتباط نظاممند نیست چرا که رد و بدل کردن پول برای اقتصاد کشور ما با مشقت بسیار زیادی همراه است) و تمامی این مسائل باعث میشود که بورس ما پشتوانه قوی نداشته باشد و در نتیجه توانایی حفظ روند تعادلی خود را نداشته و با ریزش مواجه شود، این پشتوانه در زمان صعود بازار نیز وجود نداشت.
- تلاشها برای مثبت نگه داشتن بورس به ویژه تصمیماتی که پس از رشد قابل توجه شاخص و مواجه شدن بازار با ریزش برای حمایت از بورس گرفته شد چقدر میتواند مشگلگشا باشد؟
با توجه به علل موجود باید این نکته را در نظر بگیریم که نمیتوانیم بورس را از طریق تصمیمات هر بار به نحوی مدیریت کرده و آن را برخلاف واقع بالا نگه داریم. برخی از شرکتهای دولتی در بورس ما وجود دارند که به شکل دستوری برای بالا نگه داشتن بورس تلاش میکنند. به طور مثال با خرید سهام و ورود به سهمی میتوانند این مسئله را به شکل مقطعی حل کرده ولی این حمایتها نیز دستوری است و فایده چندانی نخواهد داشت.
- راهکار صحیح حمایت از بازار سرمایه چیست؟
بورس باید توسط نهادهای اقتصادی بخش خصوصی هدایت و کنترل شود نه اینکه دولت یک سری سهم خریداری کند و مجددا آنها را بفروشد و قصد مدیریت، بالا و پایین بردن بورس را داشته باشد.
- اثرگذاری تغییرات نرخ ارز را بر بازار چطور میبینید؟
در حال حاضر وضعیت بازار سرمایه نابسامان است که البته تاثیر نرخ دلار بر بازار را نیز نباید نادیده گرفت. با ادامه یافتن کاهش قیمت دلار به شکل غیررسمی تا حدودی قیمت کالاها کاهش پیدا خواهد کرد. با کاهش قیمت دلار شاید بتوان ارزش پول ملی را اندکی تقویت کرد در حقیقت وقتی پایه پولی تا این حد ضعیف شود، چاپ پول باعث ایجاد تورم، ریزش ارزش پول ملی، کاهش پایه پولی میشود که این مسائل در کنار تورمی بودن سیاستهای تورمی بانکها میتواند سبب ریزش بیشتر بورس شود.
- نرخ تسعیر ارز بانکها در پایان سال ۱۳۹۹ برای هر یورو، معادل ۱۲ هزار و ۹۰۰ تومان و برای هر دلار، ۱۱ هزار تومان اعلام شده بود که به تازگی نرخ تسعیر را ۱۵هزار و ۹۰۰ تومان در نظر گرفتند، اثرگذاری این مسئله را چطور میبینید؟
نرخ تسعیر ارز باید کاهش پیدا کند در واقع با کاهش نرخ تسعیر است که رونق تولید حاصل میشود و به واردات کالا کمک میکند. چرا که بسیاری از شرکتها در حال حاضر به شکل دلاری به نظام بانکی بدهکار هستند و لازم است که برای بهبود وضعیت تولیدکنندگان نرخ تسعیر ارز کاهش پیدا کند.
- آیا فقط نرخ دلار را باید مسبب وضعیت فعلی بازار سرمایه دانست؟
کنترل ناصحیح دولت بر بورس، عرضه سهام دولتی در قالب صندوقهایی چون دارایکم و پالایشی یکم در تداوم مسیر ریزشی بیتاثیر نبوده است. البته پس از آن نیز مسائلی چون قیمتگذاری فولاد و دامنه نامتقارن هم اثرگذاری قابل توجهی بر ادامهدار شدن این روند داشته است. زمانی که دولت نرخ تعیین کند یا در بازار دخالت کند مکانیسم آزاد بازار دچار خدشه میشود و با توجه به مطلوب نبودن زیرساختهای اقتصادی سهم کارخانهها کاهش پیدا میکند و نمیتواند رشد داشته باشد.
در حال حاضر شاهد آن هستیم که متولیان بازار همواره در حال تلاش برای بهبود وضعیت فعلی و نجات بازار از شرایط ریزشی که در آن گیر افتاده است هستند و همواره در حال تصویب مقررات و قوانینی برای مدیریت وضعیت کنونی و در حقیقت حمایت از بازار هستند اما نتیجهای که مشاهده میکنیم برعکس آن است، به نظر شما چرا این حمایتها جواب نمیدهد؟
علت این است که جمعیت کثیری از مردم به این بازار وارد شده و سهم خریدهاند. مردمی که کوچکترین آشنایی با این بازار نداشتند و توقع رشدهای آن چنانی و چندین برابر شدن سرمایه خود را در مدت زمان بسیار کوتاهی داشتند ولی به دلیل غیرحرفهای بودن و ناآگاهی اقدام به خرید سهم شرکتهایی کردند که بنیه مالی قویی نداشتند و یک سری شرکت کاغذی بودند. به همین دلیل هنگام مواجه شدن افراد با ریزش سهم چنین شرکتهایی، افراد برای فرار کردن از ضرر و زیان و خروج نقدینگی به منظور حفظ باقیمانده سرمایه خود و وارد کردن آن به بازارهای دیگری برای سرمایهگذاری به طور مداوم در حال خروج از بازار هستند. در حالی که افراد حرفهای و آگاه با چنین سرعتی اقدام به خروج از بازار نمیکنند، به همین دلیل است که کمکهای دولتی اثرگذاری قابل توجهی نخواهد داشت. تا زمانی که زیرساختهای اقتصاد ما مطلوب نشود و پولهای سرگردان به بورس وارد نشود حمایتها کارساز نیست.
- راهکارهایی که میتواند حمایت کاربردی از بازار سرمایه داشته باشد، چیست؟
لازم است که زیرساختهای لازم فراهم شود، در غیر این صورت پول افراد به بازارهایی چون سکه، زمین ، طلا، ارز، کالای قاچاق و غیره خواهد رفت. به همین دلیل باید توجه داشت که بازار سرمایه بهترین مکان برای رونق اقتصادی و هدایت پولهای خرد و درشت است، ولی زمانی که بنای اقتصاد ما سرمایهگذاری داخلی و خارجی نباشد، شرکتها از رونق افتاده و توان شرکتها افت پیدا میکند. بنابراین قیمت این شرکتها در بورس نیز افت پیدا میکند و باعث میشود برخلاف حمایتهای صورت گرفته این شرکت اتفاق مثبتی را از خود نشان ندهد. زمانی که یک شرکت برای مدتی زیانده باشد و نتواند سودی بین سهامداران خود تقسیم کند سهمش با ریزش مواجه خواهد شد. وقتی سرمایهگذاری خارجی در کشور ما صورت نگیرد و پول به شکل بی رویه چاپ شود تورم بالا میرود. بنابراین تمامی این مسائل اقتصاد کشو را دچار بحران میکند که در نهایت چون بورس نیز تابعی از اقتصاد کشور است این بازار هم دچار مشکلاتی میشود. چرا که این بازار جدا از اقتصاد کشور نیست به همین دلیل است که تصمیمات، تغییر قوانین و حمایتها به شکل مقطعی بازار را مثبت میکند و ما همواره با خروج سهامداران و منابعشان از بازار مواجه میشویم، تا جایی که مشاهده میکنیم در مقطع فعلی همه به دنبال فرصت فروش میگردند.
- آیا استفاده از بستههای حمایتی مانند بسته ۷+۳ میتواند مشکلات بازار را رفع کند؟
استفاده از بستههای حمایتی مثل بسته ۷+۳ میتواند به شکل مقطعی کارساز باشد و تا حدودی جلوی زیان را بگیرد ولی راهحل اساسی مشکل نیست. وقتی صحبت از این میشود که بخشی از منابع صندوق توسعه ملی به صندوق توسعه بازار داده شود باید این موضوع را در نظر گرفت که منابع این صندوق برای تقویت تولید ذخیره شده و برای وارد شدن به کارهای زیربنایی تخصیص داده شده است نه مثبت کردن مقطعی بورس.
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۹۹
نظر شما