۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۰

کارشناس ارشد بازارهای مالی و بین المللی تأکید کرد:

«سم دستور» بحران بازار ارگانیک

بازار رمز ارزها برای سرمایه‌گذاران خرد بسیار خطرناک است
«سم دستور» بحران بازار ارگانیک

بی‌اعتباری بازار جدی است و دولت نیز باید به‌طور جدی بر روی این مسئله کار کند.

اولین باری که نامی از تاسیس بورس در ایران برده شد سال ۱۳۱۵ و در زمان رضاشاه پهلوی بود که دو کارشناس هلندی و بلژیکی برای بررسی طرح تاسیس بورس به ایران آمدند و حتی کارهای اولیه را انجام دادند، اما با شروع جنگ جهانی دوم این پروژه متوقف شد و تا سال‌ها در ایران نامی از بورس برده نشد.  بورس در سال ۱۳۴۶ و یک سال پس از ابلاغ قانون آن در ایران تشکیل می‌شود و می‌توان گفت که سابقه بورس در ایران به ۵۴ سال می‌رسد،‌ بورس در این سال‌ها چالش‌های بسیار را پشت سر گذاشته اما در فروردین ماه سال ۹۹ با تشویق و ترغیب دولتمردان بازار سرمایه ایران برخلاف ریزش بازارهای جهانی با رونقی عجیب روبه‌رو گشت و پس از آن با وجود چالش‌های بسیار بازار سرمایه با ریزش‌های متوالی روبه‌رو شد. در این خصوص در گفت‌وگویی با شاهین شایان آرانی، مشاور ارشد بین‌الملل در حوزه سرمایه‌گذاری و از فعالان قدیمی بازار سرمایه محسوب می‌شود، به بررسی روند بازار سرمایه در ایران و چالش‌های پیش روی آن پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

  • تحلیل شما از روند بازارهای مالی چیست؟

    بازارهای مالی،‌ قوانین خاص خود را دارند. به عنوان مثال در قانون ظروف مرتبطِ، اگر شبکه ظروف متصل ‌به ‌هم بر روی یک سطح مسطح قرار بگیرند و یک حجم معینی از مایع در این شبکه ریخته شود، جریان مایع شروع به تعادل پیدا کردن برحسب نحوه اتصال و حجم هر یک ظروف می‌کند. اگر شبکه ظروف را تکان بدهید و یا مایل کنید، تعادل مایع در قسمت‌های مختلف تغییر پیدا می‌کند. من با نگرشی که دارم اگر بخواهم بازارهای مالی، خصوصاً اقتصاد را تحلیل کنم همانند ظروف مرتبط باهم می‌بینم و نقدینگی کلی در اقتصاد به‌مثابه حجم معینی از مایع که در تمام ظروف توزیع می‌شود، است. زمانی که شبکه ظروف را از حالت تعادل مسطح یا طبیعی تکان بدهید، مایع یا نقدینگی جابه‌جا می‌شود. بازار سرمایه طی دو یا سه سال گذشته، دستخوش فعل‌وانفعالاتی بوده و به‌نوعی بیش ‌از حد، مایع یا نقدینگی موجود به سمت بازار سرمایه سوق پیدا کرده است. البته تحریم‌ها هم بر کل اقتصاد تأثیرگذار بوده‌اند و به‌نوعی تعادل بازارهای داخل کشور را به‌هم ‌ریخته‌اند. اما فراتر از آن به دلیل دولت زده بودن بازار سرمایه و نفوذ بیش ‌از حد دولت در نحوه نظارت و مدیریت بازار که به‌طور خاص از طریق وزارت امور اقتصادی و دارایی و شورای عالی بورس و اوراق بهادار و از زمان تصویب قانون اوراق بهادار در سال ۸۴ تاکنون صورت گرفته است، بازار در حالت نامتعادل و به سمت نیازهای دولت سوق داده‌شده است. این پدیده در چند سال گذشته شدت پیدا کرد و بسیار نگران‌کننده شد. 
    باید توجه کرد که اگر فردی آشنایی، تخصص و دید بلندمدت برای سرمایه‌گذاری در بورس نداشته باشد نباید وارد این بازار شود. کمتر کسی را دیده‌ام که به فردی که آشنایی و تخصص مربوط به بورس را نداشته باشد مشورت ورود نکردن به این بازار را ارائه دهد. 

     
  •  روند بازارسرمایه در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

    نفوذ دولت و تحریم‌ها دو عامل مهمی بوده‌اند که نقدینگی زیادی به بورس سوق پیدا کرد. این حجم نقدینگی نباید به سمت این بازار می‌آمد چون عامل ایجاد تقاضای بیش‌ازحد برای خرید سهام و رشد حباب گونه قیمت‌ها را باعث شد. انتظارات کاذب، سود سوداگرانِ و دورنمای بیش‌ازحد مثبت، بازخور مثبت و انباشتنی دارند و به‌یک‌باره منجر به افزایش قیمت‌ها می‌شوند. اگر پدیده بازخوری و انتظارات کاذب در بازار سرمایه کنترل نشود، بسیار خطرناک است و تعادل قیمت‌ها را به سمت لغزندگی، بی‌ثباتی و تلاطم سوق می‌دهد. در اکثر بورس‌های دنیا این پدیده را رصد، کنترل، مهار و مدیریت می‌کنند، نه تشدید و ترغیب. مشابه آن نیز اتفاقی بود که در دو سال گذشته در بورس اوراق بهادار تهران رخ داد. 
     زمانی که شاخص بورس به دو میلیون رسید تأکید می‌کردم که این شاخص لغزنده شده و به سطح خطرناک رسیده و دارای حباب است. دقت کنید که در موارد سقوط و یا شکست حباب بازار، افرادی که هیجانی و بدون تحلیل وارد بازار شده‌اند به‌سرعت و بیش از دیگر افراد متضرر می‌شوند. این افراد همچنان منتظر هستند تا ببینند کدام بازار سودآوری سوداگرانِ مناسبی دارد تا به‌سرعت دارایی خود را به آن بازارها جهت دهند. همین اتفاقی که در حال حاضر در مورد رمزارزها یا ‌کریپتوکارنسی و بیت‌کوین در حال رخ دادن است. یک روز سوداگری در بورس، روز دیگر در رمز ارز و دلار در منوچهری. لازم به ذکر است که این نحوه نگاه کردن به مدیریت ثروت به‌دست‌آمده و فعل‌وانفعال در بازارها به‌شدت خطرناک بوده و تلاطم بسیار زیادی را به‌بار می‌آورد. 
     
  •  برخی افراد برای سرمایه‌گذاری مبلغ اندکی دارند و امکان سرمایه‌گذاری در بازار مسکن را ندارد، پیشنهاد شما به این افراد چیست؟

     این افراد بهتر است حتماً به تحلیل و کسب اطلاعات روی بیاورند، زیرا بدون اطلاعات پس‌انداز اندک خود را نیز از دست خواهند داد. اما اگر به کسب اطلاعات پرداخته و سود کردند بهترین راه را رفته‌اند زیرا نتیجه زحمات فکری خود را می‌بینند، این افراد اگر هم ضرر کنند باید آن را به‌عنوان هزینه تجربه تلقی کنند. ابتدا آموزش و پس‌ از آن تحلیل و مشورت با افراد آگاه می‌تواند به افراد در سرمایه‌گذاری‌های خرد کمک کند اما اگر فرصت و توان آموزش را ندارند، بهتر است به‌جای سرمایه‌گذاری مستقیم به سرمایه‌گذاری از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری روی‌ بیاورند. امروزه صندوق‌های سرمایه‌گذاری بسیاری با رتبه‌بندی و درجه ریسک‌های مختلف در بازار ایران وجود دارد.‌ اگر درجه ریسک‌پذیری افراد پایین باشد، می‌توانند به خرید صندوق‌های سرمایه‌گذاری با درآمد ثابت روی بیاورند تا درصد سود ثابت با ریسک کمتر دریافت کنند. اگر سود بیشتر می‌خواهند تنها راهش مطالعه و کسب دانش است. بدون ریسک نمی‌توان سود بالاتر از متوسط بازار به دست آورد. بنابراین افراد ابتدا باید درجه پذیرش ریسک خود را شناسایی کرده و ببینند که در کدام بازه و دسته‌بندی ریسک‌پذیری پایین، متوسط و یا بالا قرار دارند.

     
  •  ریزش‌های پی‌درپی بازار منجر به بی‌اعتمادی مردم به بازار شده است، به نظر شما چه راهکارهایی برای بازگشت اعتماد افراد وجود دارد؟

    در حال حاضر، ۳ عامل مهم برای رخوت و بی‌رمقی بازار وجود دارد. ابتداهاله تحریم‌ها، سپس نداشتن دورنمای مشخص برای سیاست‌های اعمالی رئیس‌جمهور آینده و در انتها زیان‌های سنگین سرمایه‌گذاران در یک سال گذشته که باعث بی‌اعتباری و بی‌اعتمادی نسبت به بورس شده است. تحریم‌ها عوامل خارجی است. اما عامل دوم مسئله‌ای داخلی است و سرمایه‌گذاران منتظرند تا بدانند سیاست‌های اقتصادی رئیس‌جمهور آینده و دید دولت جدید نسبت به بورس چه خواهد بود.

    عامل سوم بی‌اعتبار شدن سرمایه‌گذاری در بورس است که اثرات منفی آن همچون بی‌اعتمادی مردم نسبت به این بازار ادامه دارد. تبلیغات کاذب و ‌تأمین‌مالی بیش‌ازحد دولت از بازار، منجر به ایجاد حباب قیمت‌ها و زیان حاصل از شکست این حباب و بی‌اعتمادی افراد نسبت به بازار شده است.
    در حال حاضر پیام‌های مثبتی در رابطه با برداشتن برخی از تحریم‌ها منتشرشده که می‌تواند از اثر منفی تحریم‌ها بکاهد. عامل دوم بی‌رمقی بورس نیز در ۶ ماه آینده مشخص خواهد شد. اما برای برطرف کردن عامل سوم زمان‌ لازم است. اعتبار اسمی و اطمینان به‌سرعت از بین می‌رود ولی به‌سختی به دست می‌آید. بی‌اعتباری بازار جدی است و دولت نیز باید به‌طور جدی بر روی این مسئله کار کند. بازگرداندن اعتماد مردم به بازار سرمایه شاید حداقل یک تا دو سال زمان ببرد. به عقیده من اگر مدیریت خوبی در بازار شکل بگیرد اعتماد ازدست‌رفته می‌تواند طی یک بازه زمانی دوساله بازگردد.
     
  •  امروزه بسیاری از افراد به بازار رمزارزها روی آورده‌اند، میزان ریسک آن را چطور می‌دانید؟

    در بازار رمزارزها که به نظر می‌آید موردتوجه سوداگران امروزی قرارگرفته،‌ نظارتی وجود نداشته و سیستم خود ناظر بر انتخاب بازیگران حاکم بوده و هیچ پشتوانه دارایی واقعی‌ برای این ارزها وجود ندارد. صرفاً یک بازار معاملات ارزی دیجیتالی بدون پشتوانه‌ای ایجاد شده که توسط اعضا یا یک کلوپ که هیچ‌یک همدیگر را نمی‌شناسند و فقط با یک کد الکترونیکی معامله می‌کنند به وجود آمده است. این بازار به‌راحتی دست‌خوش بازی، حرکت‌های سوداگرانِ و تلاطمی بازیگران عمده قرار می‌گیرد. 
    اعتقاد راسخ دارم که رمزارزها یا کریپتوکارنسی به‌زودی در دنیا، به گونه‌های جدیدی نظارت و کنترل خواهند شد. اما در حال حاضر این ارزها پشتوانه‌ای ندارند و معامله آن‌ها بدتر از قماربازی است. در قماربازی شانس معامله‌گران خرد و کلان معمولاً نزدیک به ۵۰-۵۰ است ولی در این رمزارزها شانس برای عمده معامله‌گران بیشتر است. بازار رمزارزها برای افرادی که سرمایه‌گذار خرد هستند و ثروتشان را به‌زحمت به دست آورده‌اند، بسیار خطرناک است زیرا هیچ متولی و پشتوانه‌ای برای دارایی آن‌ها وجود ندارد.
    ایلان ماسک که اخیراً وارد بازار رمزارزها شده، فرد فرصت‌طلب و سوداگری است. او درگذشته نیز چنین اقداماتی را در مورد سهام شرکت تسلا (که خود مالک بخشی از آن است) انجام داده و در برهه‌ای از زمان در سهام تسلا نیز جوسازی کرد تا قیمت سهام این شرکت افزایش یابد. اما پس ‌از آن اقدام به فروش کرد که این اقدام تخلف بود و ایلان ماسک توسط مسئولان و متولیان بازار سرمایه در آمریکا جریمه شد. به نظر می‌آید همین رویه را در حوزه رمز ارز بیت‌کوین نیز در پیش‌گرفته که مشخص نیست چه مسئولی او را باید جریمه کند، چون در این حوزه هیچ مسئولی وجود ندارد و افراد متضرر به دلیل اقدامات ایلان ماسک چوب تصمیمات خود را خواهند خورد. من به‌هیچ‌عنوان خرید رمز ارزها را به سرمایه‌گذاران خرد پیشنهاد نمی‌کنم، برای آن‌ها بسیار خطرناک است و سودآوری آن مقطعی است و نمی‌توان برای آن ثبات در نظر گرفت. ‌سهامداران خرد نباید هیجانی رفتار کنند، از اقدامات سوداگرانِ دوری کرده و بهتر است برای حضور در بازار سرمایه با دورنمای بالای یک سال توجه کنند. در زمان افت‌ها وحشت نکنند و به‌جای سرمایه‌گذاری هیجانی، بر روی سهام تحلیل و مطالعه کنند. البته بهتر است اگر اطلاعاتی در رابطه با بازار ندارند به سمت دیگر بازارها همچون مسکن و... روی بیاورند. اگر بتوانند در حالت بی‌رمقی بازار با تحلیل به سود دست پیدا کنند نیز منفعت کرده‌اند و از دیگران دنباله‌روی نکنند. ورود به بازارها به‌صورت هیجانی و سوداگرانِ خطرناک است به‌خصوص رمزارزها که هیچ پشتوانه و مسئولی ندارد.

     
  •  در بازارهای خارج از کشور شرایط به چه صورت است؟

    در بورس نیویورک یا لندن، معمولاً تیپ سرمایه‌گذاران درجه ریسک‌پذیری و یا نحوه معامله آن‌ها طبقه‌بندی می‌شوند. افرادی هستند که تحلیلگران ساختاری یا فاندامنتالیست بوده و به تحلیل در رابطه با جزئیات ساختار مدیریتی و مالی شرکت و تغییرات احتمالی در آینده پرداخته و در مورد ارزش سهام پیش‌بینی و اقدام به خرید و سرمایه‌گذاری برای حداقل یک دوره دوساله می‌کنند. افرادی دیگر به‌صورت میان‌مدت سرمایه‌گذاری می‌کنند. این افراد بر روی اتفاقات و وقایع ۲ یا ۵ سال آینده تحلیل می‌کنند و طبق ریسک آن پیش می‌روند. برخی نیز به سرمایه‌گذاری در دوره‌های زیر یک سال گرایش دارند و بر روی اخبار مهم شرکت‌ها مانور می‌دهند. با توجه به انقلاب اینترنتی و اطلاعات دیجیتالی، گروه جدیدی از سرمایه‌گذاران به وجود آمده‌اند که به آن‌ها معامله‌گران روزانه یا Day Trader می‌گویند که به‌صورت روزانه معامله می‌کنند. این افراد بدون هیچ‌گونه تحلیل اساسی و صرفاً از طریق موج‌سواری بر اخبار و اطلاعات بازار معامله می‌کنند که این نوع سرمایه‌گذاری بسیار پرمخاطره و خطرناک است. 
     
  •  این دسته‌بندی از نوع درجه‌بندی ریسک به چه‌صورت است؟

    در این میان بالاترین ریسک مربوط به معاملات لحظه‌ای و روزانه است. معمولاً این افراد بر روی سهام شرکت‌های کوچک سرمایه‌گذاری کرده و بالاترین ریسک‌پذیری را دارند. معمولاً در زمانی که بازار به سمت بالا رفتن است،‌ شوق کاذب به دست می‌آورند و تصور می‌کنند که معاملات این‌ها منجر به بالا رفتن روند بازار شده است و متوجه نمی‌شوند که پایه بازار بالا رفته و به‌تبع آن سهام کوچک نیز سود می‌کنند. افرادی که به سرمایه‌گذاری‌های زیر یک سال گرایش دارند، اندکی تحلیل را چاشنی سرمایه‌گذاری خودکرده‌ و در جایگاه دوم ریسک‌پذیری قراردارند. دسته سوم افرادی هستند که دید میان‌مدت دارند. این افراد با کمک مطالعات عمیق‌تر از ریسک کمتری نسبت به دودسته دیگر برخوردار هستند. ضمناً باید توجه کرد که به‌طورکلی ریسک بازار سرمایه از دیگر بازارها بیشتر است.
     
  •  روند ریسک‌پذیری در ایران را به چه صورت ارزیابی می‌کنید؟

    در ایران به‌طور عمده افرادی که سهامداران خرد هستند و با اندک سرمایه خود به بورس روی آوردند سعی کردند تا در بازه‌های روزانه و یا زیر یک سال سرمایه‌گذاری کنند. زمانی که جو بازار به دلیل تبلیغات کاذب بالا رفت، این افراد نیز به دنباله‌روی از برخی دیگر، به خرید در بورس پرداختند که پدیده بسیار خطرناکی بود. قابل‌توجه است که بازیگران باتجربه بازار به دلیل اینکه قبل از خرید یا فروش سهمی به تحلیل در رابطه با آن سهم می‌پردازند همچنان در بازار مانده‌اند و در این مدت از سقوط بازار وحشت نکردند. اما افرادی که با مبلغ کم و بدون مطالعه به معاملات روزانه و نوسان‌گیری روی آوردند شدیداً متضرر شده‌اند.
    در اکثر کارگزاران اروپایی و آمریکایی، با توجه به دسترسی‌ به اطلاعات لحظه‌ای و توان تحلیل بالا، سرمایه‌گذاری روزانه و زیر یک سال صورت می‌گیرد. این معامله‌گران با توجه به منابع بالا در اختیار، از قدرت مانور بالایی در بازار برخوردار هستند. به‌نوعی این کارگزاران حرکت‌های اولیه خرید و یا فروش را انجام می‌دهند و سپس خرده‌پاها و سهامداران کوچک دنباله‌روی از این مجموعه‌ها می‌کنند. 
     
  •  نقش دستورالعمل‌هایی که شورای عالی بورس مصوب می‌کند چیست؟ چرا تاکنون تصمیمات نتوانسته به‌جز شوک‌های کوتاه‌مدت تأثیری بر بازار بگذارد؟

    همان‌طورکه قبلاً توضیح داده شد، تحریم‌ها، مشخص نبودن نتیجه انتخابات و بی‌اعتمادی مردم نسبت به بازار سرمایه عوامل اصلی جو منفی فعلی حاکم بر بورس است. فکر نمی‌کنم این دستورالعمل‌ها اثری پایدار و سازنده بر بازار داشته باشند.‌ موتور محرک تقاضا برای سرمایه‌گذاری از طریق بورس نباید به‌طور کاذب از طریق دستورالعمل شکل بگیرد. تزریق پول صرفاً یک دوپینگ کوتاه‌مدت است و باید اجازه داد تا بازار حالت طبیعی رشد متعادل و باثبات داشته باشد. مقوله آموزش مهم‌ترین لازمه برای بازیگران بازار است. فرمان‌ها و دستورالعمل‌های بورسی مقطعی است و می‌تواند در برخی شرایط در کوتاه‌مدت بازار را اصلاح‌کرده و نبود کارایی‌ها را بهبود بخشد، ‌اما نمی‌تواند روند ساختاری بازار را تغییر دهد و نقش موتور محرک پایدار عرضه و تقاضا را ایجاد کند. دورنمای اقتصادی، حرکت به سمت جلو، وضعیت شرکت‌ها، رفع تحریم‌ها و سیاست‌های رئیس‌جمهور آینده می‌تواند روند بازار را تغییر دهد. بنابراین دستورالعمل‌ها زمانی می‌تواند اثر مثبت خود را نشان دهد که بازار در تعادل باشد.
     

  •  نظر شما در خصوص اعطای اقامت ۵ ساله به سرمایه‌گذاران خارجی و ازاین‌دست تصمیمات چیست؟

    تصمیم خوبی است اما در زمان مناسبی مطرح نشده است. اگر این اتفاق ۲۴ سال پیش رخ می‌داد می‌توانست نتایج خوبی داشته باشد در آن زمان مدیرعامل سرمایه‌گذاری بودم که تصمیم داشت سرمایه‌گذاران خارجی را از طریق راه‌اندازی صندوق سرمایه‌گذاری ایران جذب کند. در آن زمان در رابطه با مسائل ارزی، مالیاتی و دریافت ویزا برای سرمایه‌گذاران خارجی مشکلات جدی وجود داشت. در شرایط فعلی و در فضای تحریم چه تعداد از افراد خارجی برای سرمایه‌گذاری جدی و درازمدت به ایران می‌آیند؟ اگر هم بیاید ۵ سال اقامت به چه دردی می‌خورد؟ به نظرم این تصمیم در شرایط فعلی نمی‌تواند اثرگذار باشد. برخی از اتفاقات اگر در قالب یک بسته اعلام شود می‌تواند اثرگذار باشد. به‌عنوان‌مثال اگر اعلام شود که تحریم‌ها در حال لغو شدن است و در همین راستا کارگزاران و متخصص مالی خارجی در جهت آشنایی با بازار سرمایه ایران به ایران خواهند آمد و دولت سهولت ارزی، مزایای مالیاتی و اقامتی را برای این افراد اعطا خواهد کرد تا فضا و بستر لازم برای سرمایه‌گذاران خارجی فراهم شود که می‌تواند تأثیر و محرک مهمی برای بورس باشد.

     
  •  نظرتان در رابطه با قیمت‌گذاری دستوری چیست؟

    قیمت‌گذاری دستوری سم است و بس. ‌قیمت‌ها در بورس باید به‌صورت طبیعی خودشان را پیدا کنند. این بازار همانند یک موجود ارگانیک است که از اجزای بسیاری تشکیل‌شده و فعل‌وانفعالاتی دارد که باید به تعادل برسد. اینکه فردی یا نهادی از بیرون قیمت‌ها را به سمت و سویی هدایت کند، منجر به نداشتن تعادل و رانت می‌شود. از دید کلی این اقدام برای بازار سرمایه یک حرکت ناپسند و غلط است، به همین علت شدیداً با این روند مخالف هستم.

     
  •  نظرتان در رابطه با معافیت مالیاتی شرکت‌های بورسی و انتقال آن به صندوق تثبیت چیست؟

    مالیات باید به در ازای خدمات عمومی (بهداشت، درمان، امنیت، آموزش و ...) که توسط حاکمیت به افراد ارائه می‌شود، پرداخت شود.‌ برای همین مالیات یک اصل است که به بودجه دولت انتقال می‌یابد. اگر بخواهند بازار سرمایه را توسعه دهند معافیت مالیاتی به‌صورت مقطعی شاید ایجاد اثر مثبت کنند، اما اینکه به‌طور ویژه و به برخی از شرکت‌ها معافیت مالیاتی اعطا شود، دلیل می‌خواهد.‌ می‌توانند به شرکت‌های دانش‌بنیان،‌ فنّاوری و یا صادرات محور معافیت مالیاتی اعطا کنند تا فشار از روی آن‌ها برداشته شود و رشد کنند. اما در رابطه با شرکت‌هایی که سودآوری خوبی دارند معافیت مالیاتی معنا ندارد. در اصل این اتفاق شفافیت را به هم می‌ریزد و بازار را با نبود تعادل، تبعیض رفتاری و مشکل مواجه می‌کند. ‌دولت می‌تواند مالیات تعیین‌شده را اخذ کرده و در بودجه و حساب خاص حفظ و انباشت کند و در صورت نیاز در راستای حمایت از صندوق تثبیت، منابع لازم را در اختیار صندوق قرار دهد. نحوه و چرخه حسابداری در این‌ فرآیند بسیار مهم است زیرا اگر به‌درستی جریان پرداخت و دریافت‌ها ثبت و مدیریت نشوند، شفافیت و بازار خدشه‌دار می‌شود.
     
  •  تاثیر نرخ دلار بر روند بازار سرمایه چه اندازه است؟ 

    در حال حاضر تحریم‌ها بر قیمت دلار مؤثر بوده و منجر به تلاطم و به‌هم‌ریختگی در روند بازار ارز شده است. دلار برای شرکت‌های واردات‌محور که نیاز ارزی دارند حائز اهمیت است و با افزایش دلار هزینه این شرکت‌ها افزایش‌یافته و سودآوری آنان کاهش پیدا می‌کند. با کاهش دلار هزینه این شرکت‌ها نیز کاهش‌یافته و سوددهی آنان افزایش پیدا می‌کند. در رابطه با شرکت‌های صادرات محور که محصولاتی دارند که در خارج از کشور اقدام به فروش می‌کنند و درآمدزایی ارزی دارند عکس این اتفاق رخ می‌دهد. مثلاً، شرکت‌هایی که اقدام به صادرات محصولات معدنی و پتروشیمی می‌کنند با افزایش دلار درآمد و سودآوری بیشتری کسب می‌کنند که اثر مثبتی بر قیمت سهام آن‌ها در بورس دارد. سهام پذیرفته شرکت‌ها در بورس تهران به‌طور عمده از شرکت‌هایی تشکیل‌شده که درآمد ارزی دارند، همانند شرکت‌های بزرگ پتروشیمی و معدنی‌. بنابراین، در کل بالا رفتن نرخ ارز به نفع سوددهی شرکت‌های تأثیرگذار در بورس می‌شود. در نهایت در شرایط غیر تحریم، بورس همبستگی مثبتی با نرخ دلار دارد.
     
  •  برخی معتقدند که بورس عامل تورم است،آیا موافقید؟

    بورس به‌طور مستقیم بر روی تورم تاثیرگذاری بالایی ندارد. بورس تنها می‌تواند منجر به تورم قیمت سهام از طریق عامل حباب قیمت‌ها شود. ‌بازار سرمایه مکانیسم‌های درونی دارد که می‌تواند تورم قیمت سهام را تشدید کرده و منجر به ایجاد حباب قیمت‌ها شود. علل اصلی ایجاد تورم ناشی از نقدینگی سرگردان در جامعه و نبود کارایی در نظام‌های اداری کشور است. زمانی که قیمت تمام‌شده بیش‌ازحد بالا باشد و اختلاس و دزدی در جامعه‌ شکل بگیرد، هزینه‌ها افزایش‌یافته و منجر به تورم می‌شود. در کشور ما هم عمده عوامل تحریک تورم، نقدینگی بیش‌ازحد و سرگردان که ناشی از منابع حاصل از فروش نفت بوده و نبود کارایی نظام اداری، دولتی و تخلفات مربوطه است. در کنار آن بودجه‌های عجیبی که تصویب می‌شود هم بی‌تأثیر نبود. بنابراین تأثیرات تورم بر بورس بیشتر از تأثیرات بورس بر تورم است. 

     
  •  روند تأمین مالی دولت از بازار سرمایه را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا این روش درست است؟

    نقش دولت در بازار سرمایه باید در حد متعادل و معقول باشد نه زیاد از حد. دولت به‌عنوان یک ذی‌نفع بازار می‌تواند از بازار استقراض کند اما زمانی که نفوذ دولتی در رأس کار قرار دارد و می‌خواهد بیش‌ازحد از بازار تأمین مالی نماید، به‌عنوان یک ذی‌نفع بانفوذ، نداشتن تعادل و بی‌عدالتی را بر بازار حاکم می‌کند.‌ مسئولان نظارتی بازار باید جلوی هرگونه نفوذ ذی‌نفعی را (چه دولتی و چه غیردولتی) در راستای جهت‌دهی بازار بگیرند و محدودیت‌هایی را ایجاد کنند. این امر فقط زمانی می‌تواند رخ دهد که مستقل از دولت و سیاست عمل کنند. شورای عالی بورس باید به این مسائل رسیدگی کند و همه ارکان و بازیگران بازار باید به‌سلامت بازار کمک کرده و قوانین بازار را رعایت کنند. دولت حق استفاده از بازار را دارد اما این اتفاق باید در منابع و اندازه محدود و به‌طوری‌که خدشه‌ای به‌سلامتی و تعادل باثبات بازار وارد نکند، شکل بگیرد.

فاطمه مشایخی

منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۹۹

کد خبر 433043

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =