دولت رییسی برای اولین بار طرحی را ارائه کرده که بر اساس آن بخش خانگی که بتواند در مصرف گاز صرفهجویی کند، قادر خواهد بود مازاد مصرفی خود را چه به صورت تجمیعی و چه انفرادی در بورس انرژی در قالب گواهی سپرده و به نام گواهی صرفه جویی انرژی به خریداران آن – مثلا کارخانجات مختلف – بفروشد.
مدیران دولتی معتقدند این روش به خانوارها انگیزه میدهد تا در مصرف انرژی به خصوص گاز صرفهجویی کنند و این فرصت را نیز برای خریداران ایجاد میکند تا بخشی از کسری خود را از این طریق تامین کنند. البته این اقدام پیششرطهایی دارد، از جمله نصب کنتورهای هوشمند و مشخص کردن حداقل مصرف گاز برای بخش خانگی که به گفته مدیرعامل شرکت ملی گاز، نصب کنتورها آغاز شده و نتایج مثبتی نیز به همراه داشته و ادامه دارد.
بررسی سهم بخشهای مختلف از مصرف گاز نشان میدهد رقمی در حدود 50 درصد از مصرف به بخش خانگی اختصاص دارد و بقیه آن در بخش صنعت و نیروگاهها مصرف میشود و این در حالی است که در سالهای اخیر مشکل کمبود گاز از یک سو و رشد شدید مصرف بخش خانگی از سوی دیگر باعث کسری تراز گاز و قطع شدن گاز تولیدکنندگان میشد تا به این ترتیب بتوان بخشی از نیاز بخش خانگی را در فصول سرد سال مرتفع کرد. این در حالی است که ایران با تولید 257 میلیارد متر مکعب گاز چهارمین کشور تولیدکننده گاز جهان است، اما این میزان تولید نمیتواند نیاز داخلی را پاسخگو باشد و این در حالی است که ایران قرار بود بههاب گازی منطقه تبدیل شود و صادرکننده عمده گاز جهان باشد.
تصمیماتی از این دست نشان میدهد موضوع توسعه میادین گازی و تبدیل شدن به ابرقدرت گازی فعلا در دستور کار دولت نیست، چراکه به نیازهای کوتاهمدت و سطحی بیش از هدف بلندمدت مزبور دقت دارد. قطعی گاز صنایع برای تامین گاز خانگی، افزایش جریمههای مصرف بالاتر و حالا سیاست تشویق به صرفهجویی. هرچند صرفهجویی اخلاقا و شرعا و از منظر اقتصادی امری ضروری است، اما از آن مهمتر توسعه ظرفیتهای بینظیر گازی کشور و رونق صادرات آن است.
میزان مصرف گاز ایران در سال قبل ما را پس از آمریکا، روسیه و چین در جایگاه چهارم قرار داده و این در حالی است که نه از منظر جمعیتی و وسعت و نه از نظر اقتصادی قابل مقایسه با کشورهای مذکور نیستیم و این موضوع ضرورت ایجاد راهکارهایی برای کنترل مصرف را گوشزد میکند، اما آیا این انگیزه از طریق فروش مازاد مصرف قابل تحقق است؟ آنچه مشخص است دولت رییسی از راهحلهایی برای پیشبرد امور استفاده میکند که پیش از این در بوته آزمایش قرار نگرفتهاند و بیشتر یک فرضیه هستند و از آنجا که املای نانوشته غلط ندارد، حمایت یا رد این روش فعلا منطقی نیست؛ هرچند پایین بودن قیمت گاز در ایران موضوعی است که صرفهجویی را از حیز انتفاع خارج میکند. وقتی هزینه مصرف کل زمستان یک واحد مسکونی 75 متری با عدم رعایت الگوی مصرف به یک میلیون تومان نمیرسد، مگر منافع ناشی از صرفهجویی چه رقمی است که بتواند انگیزه کافی را ایجاد کند؟
به نظر میرسد طرحهایی از این دست در بلندمدت نتواند نتایج چندان جذابی را رقم بزند و بیشتر، به عنوان یک راهحل متوسط و کمکی قابل طرح است، نه یک روش جدی و کلی.
*حمزه بهادیوند چگینی
روزنامه نگار
نظر شما