بالاخره دلار سقف تاریخی خود در ۴۳ هزار تومان را با قدرت شکست، این سقفشکنی از لحاظ روانی (فارغ از ترسها و نگرانیهای موجود به خاطر تلاطمات داخلی و تشدید تحریمهای بینالمللی) بر جامعه بسیار اثرگذار خواهد بود و متأسفانه میتواند زمینهساز ایجاد یک موج جدید تورمی از یک طرف و همچنین جذب بیشتر نقدینگی به سمت این بازار و بازار طلا از طرف دیگر باشد. مهمتین دلایل این سقف شکنی موارد زیر است:
رشد نرخ بهره (سود بدون ریسک)در بازار پول
همواره در ماههای پایانی سال شرایط بازار پول به سمت رشد نرخ بهره پیش میرود، هرچند اکنون در نیمه دوم سال قرار داریم اما آبان و پاییز جزو ماههای پایانی سال نیست و اینکه از هماکنون شاهد التهاب در بازار پول و رشد نرخ بهره هستیم خبر خوبی برای کلیت اقتصاد و بهویژه بازار ارز و طلا نبوده و نخواهد بود. طی سالهای اخیر شاهد بوده و هستیم که سیاستهای انقباضی و انبساطی و همچنین تغییر در نرخهای بازار پول تقریباً با سرعت اثرات خود را در بازارهای دیگر منعکس کرده و باعث رشد یا نزول کلیت بازار میشود. بنابراین از این لحاظ و با توجه به اینکه آرامآرام به ماههای پایانی سال نزدیک میشویم شرایط اندکی نگرانکننده است. طی روزهای اخیر شاهد بودیم نرخ بهره مؤثر اوراق اخزا و گام به سی درصد نزدیک شده است، که نشانی از شرایط بحرانی پیش رو است، این افزایش نرخ در شرایط وجود رکود تورمی و بحران سیاسی کمکی به گسیل نقدینگی به سمت این اوراق و کاهش التهاب در بازارهایی نظیر طلا و ارز نمیکند، در واقع علت اصلی افزایش نرخ حداقل در این برهه کوتاهمدت خاص، کاهش اقبال سرمایهگذاران به ابزارهای مبتنی بر ریال و افزایش نگرانیها از تشدید بحرانها و نکول احتمالی ناشرین اوراق (دولت و...) است.
رشد حجم نقدینگی
نقدینگی با سرعت قابلتوجهی در حال رشد است و با توجه به کسری بودجه ۱۴۰۱، و افزایشهای جدید در هزینهها (ازجمله افزایش حقوق نیروهای مسلح و سایر هزینههای عمدتاً غیرعمرانی) هیچ چشمانداز روشنی از کنترل سرعت رشد نقدینگی وجود ندارد و این به منزله رشد تورم (و به تبع آن افزایش درآمد و سود شرکتهای بورسی و رشد قیمت آنها) و افزایش پتانسیل جذب نقدینگی جدید به سمت بازار ارز و طلاست. برآوردها نشان میدهد کسری بودجه نهایی امسال۳۰۰ تا ۳۵۰ همت باشد که یعنی افزایش بیشتر تورم در ماههای آتی.
نرخ ارز
چند عامل مختلف بر نرخ ارز اثر دارد که در ذیل مرور کوتاهی بر آخرین وضعیت این عوامل خواهد شد.
برجام
اظهارات چند هفته اخیر مقامات بینالمللی درگیر مذاکرات ازجمله رابرت مالی نشاندهنده کاهش شدید امیدها و مطرح شدن مجدد گزینههای خشن و غیردیپلماتیک در برابر ایران است که قطعاً علاوه بر عملکرد چندماهه اخیر طرفین در مذاکرات میتواند ناشی از شرایط جنگ اوکراین از یک طرف و بحران سیاسی داخل ایران از طرف دیگر باشد، حداقل روی کاغذ طی چنددهه اخیر چنین حمایتی توسط افکار عمومی غربی از معترضان ایران را شاهد نبوده و همین باعث میشود سیاستمداران غربی در مذاکره و تعامل با چنین نظامی دستبهعصاتر رفتار کنند.
رکود جهانی و نرخ کامودیتیها
انتظار برای ادامهدار بودن رکود پیش رو تا حداقل سه فصل دیگر و پیشبینی کاهش قیمت کامودیتیها به میزان حدود ۱۶ درصد (گلدمن ساکس) به صورت بالقوه باعث کاهش بیشتر درآمدهای ارزی و فشار رو به بالا بر نرخ ارز است. چین بهآرامی سیاست کووید صفر خود را کنار میگذارد و این امر (همانطور که شاهدش هستیم) یعنی افزایش تعداد مبتلایان در این کشور و متأثر شدن اقتصاد و بخش تولید آن و کاهش تقاضا برای برخی مواد اولیه ازجمله فولاد، از آن طرف روسیه در دو بخش بزرگ از بازار کامودیتی که برای ایران نیز بهشدت مهم و حساس است (یعنی نفت و فولاد) به شکلی گسترده در حال ارائه تخفیف و قیمتشکنی از یک طرف و تصاحب بازارهای سنتی ایران از طرف دیگر است و عملاً به دو شکل در حال ضربه زدن به درآمد صادراتی کشور است. ضربهای که با توجه به چشمانداز جنگ اوکراین و در کنار آن چشمانداز تیرهوتار روابط غرب و مسکو نهتنها در میانمدت، بلکه در بلندمدت، تا مدتهای نامحدود ادامه داشته و ایران را متضرر خواهد کرد (مخصوصاً اگر همچنان تقابل ما با غرب ادامه یافته و برجامی در کار نباشد).
انتخابات آمریکا
پیروزی جمهوریخواهان و طیف مخالفان سرسختتر جمهوری اسلامی در آمریکا آن هم در شرایط حاضر عملاً ریسکهای سیاسی و اقتصادی کشور را افزایش داده و تمایل اشخاص حقیقی و حقوقی جهت سرمایهگذاری در داراییهای امنتر نظیر ارزهای معتبر و طلا را افزایش میدهد، چرا که انتظار تشدید تحریمها و اقدامات خصمانه از جنب قانونگذاران جدید آمریکا میرود، حتی این برد به ترامپ اعتمادبهنفس تازهای داده و خود را کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بعدی آمریکا کرده است.
بازارهای موازی
اصل بازگشت به میانگین در اقتصاد و بازارهای مالی بسیار مهم بوده و موردتوجه بسیاری از فعالان بازار است، اما هنگام عمل بسیاری این اصل را فراموش کرده و همگام با مومنتوم بازارها دچار سوگیریهای شناختی نامناسبی میشوند، ماههاست که بازار سرمایه روبهنزول بوده اما بازارهای موازی (ازجمله ارز و طلا و کالاها) قدرتمند ظاهر شدهاند و جدا از صعودهای کم و زیادی که در آنها قابل مشاهده است (برخی کمتر برخی بیشتر) نشانه خاصی از نزول در آنها دیده نمیشود که هر دو بعد (بهویژه نبود چشمانداز نزول و سقوط) باعث افزایش اقبال به این بازارها و به ضرر بازار سرمایه است. هرچند تاریخ ثابت کرده اصل بازگشت به میانگین در نهایت تأثیرگذار بوده و واگرایی بین بازدهی بازارها (مثل برهه فعلی) پایدار نخواهد ماند، اما فعلاً مومنتوم و جو روانی بازار به نفع ارز و طلاست.
طلای جهانی، تورم و رکود
اقتصاددانان طی ماههای اخیر پیشبینیهای خود از رشد اقتصادی کشورهای مختلف جهان را مرتباً رو به پایین تعدیل کرده و چشماندازها برای ۲۰۲۳ کاهشی است، از آنطرف نرخ تورم در بسیاری از کشورهای بزرگ پس از چندین دهه مجدداً دورقمی شده است، دو عاملی که هر دو از مسیر خاص خود میتوانند به تقویت قیمت طلای جهانی کمک کنند و باعث شوند نهتنها به قله قبلی خود بازگردد بلکه رکوردهای قیمتی جدیدی از خود بر جای گذارد. نشانههای این روند نیز با تحلیل عوامل اقتصادی بر آن صحه گذاشته شد و در نمودار قیمتی این فلز زردرنگ نیز نمایان شده است. و به زبان تکنیکالی قیمتها روند نزولی میانمدت خود را شکسته است و بسیاری (چه تریدر و چه سرمایهگذار و چه اقتصاددان) انتظار یک موج صعودی بلندمدت از طلا را دارند.
اقدامات اثرگذار
در انتها مروری خواهیم داشت بر برخی اقدامات دولت به منظور مدیریت این دو بازار.
توسعه و تقویت بازار نیما، سنا و بازار توافقی: پس از شوک ارزی سال ۱۳۹۹ و سالهای بعد دولت سعی کرد تمهیداتی برای مدیریت بازار بیندیشد ازجمله تعریف ارزی به اسم ارز نیمایی و بعد ارز سنا و ایجاد بازارهایی مرتبط با این ارزها، امروز این بازارها به صورت نسبی به نوعی بلوغ دست یافتهاند و فعالان بازار ارز کاملاً با نحوه فعالیت در آنها آشنا بوده و حجم معاملات روزانه قابل قبولی دارند، همین باعث میشود هر نوع شوکی را حداقل در کوتاهمدت از طریق این بازارها مدیریت کرد و اجازه نداد مانند ۱۳۹۶ و پس از آن جهشهای شدید و سریع رخ دهد، البته این توضیحات بدان معنا نیست که میتوان جلوی رشد نرخ ارز را گرفت، چنین نیست و در خوشبینانهترین حالت میتوان از شوکهای بزرگ جلوگیری کرد وگرنه در نهایت قانون عرضه و تقاضا و اصل برابری قدرت خرید، نرخ ارز را به سمت ارقام تعادلی خواهد برد. بانک مرکزی منهای ۶۰: در بحبوحه جهش ارزش چند سال پیش، بانک مرکزی در ظاهر با هدف کنترل بازار و رفع عطش تقاضا طرح پیشفروش سکه را پیاده کرد، همان موقع با توجه به وضعیت نابسامان بازار و حجم عظیم نقدینگی سرگردان، عده زیادی معتقد بودند این طرح نمیتواند نیاز بازار را پوشش دهد و صرفاً باعث اتلاف منابع و توزیع رانت بیجا میشود، در نهایت حدود ۶۰ تن از ذخایر طلای بانک مرکزی از دست رفت و این طرح یکباره لغو شد، لغو یکباره خود نشان از شکست داشت و سیگنالی بود به بازار برای رشد بیشتر قیمتها.
در ادامه توضیحات مطرحشده در پاراگراف قبل باید اذعان کرد طرح جدید فروش سکه یا به عبارتی اوراق گواهی سکه در بازار بورس اگر بهدرستی انجام نشود نهتنها باعث کاهش فشارها بر بازار فیزیکی نمیشود بلکه خود سیگنالی خواهد بود برای رشد هرچه بیشتر طلا و ارز، مخصوصاً اگر دولت و بانک مرکزی تعهدات خود را تماموکمال اجرا نکرده و بیاعتمادی بیشتری نسبت به بانک مرکزی در جامعه ایجاد کنند، بانکی که حامی ارزش ریال است و بیاعتبار شدن آن باعث خدشه به ریال خواهد شد.
محمدسعید حیدری - تحلیلگر بازارهای مالی
منبع: ماهنامه بازار و سرمایه شماره ۱۳۲
نظر شما