نکته دیگر اینکه طبیعتا میزان همگرایی و عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری با بازدهی شاخص به عملکرد مدیر صندوق وابسته است. به هر میزان صندوقهای سهامی بزرگتر میشوند، ارزش داراییهای تحت مدیریت مدیر صندوق افزایش پیدا میکند، بر این اساس امکان کسب بازدهی از سهامی که دارای ارزش بازار پایینتری هستند، کمتر میشود به واسطه اینکه این صندوقها ارزش داراییهای زیادی دارند و قاعدتا بر روی تک سهمها بازدهی کل صندوق چندان با افزایش مواجه نمیشود.
در این میان نکته قابل توجه درمورد صندوقهای سهامی که بازدهی بسیار بالاتر از شاخص داشتند، این است که ارزش داراییهای تحت مدیریت این صندوقها نسبت به میانگین صندوقها پایینتر بوده است چون وقتی سرمایهگذاری یک صندوق با ارزش داراییهای کوچکی داشته باشد طبیعتا هنگامی که وارد بعضی از سهام کوچک و یا پربازده میشود، میتواند عملکرد قابل توجهی کسب کند، این مهم برای صندوقهای بزرگ به راحتی فراهم نیست؛ این صندوقها به دلیل ارزش داراییهای تحت مدیریت بالایی که دارند درست است که بازده به دست میآورند اما چندان نمیتوانند بر روی NAV سهم و همچنین NAV کل صندوق تأثیرگذار باشند.
قاعدتا در حال حاضر به واسطه نظام کارمزدی که در صندوقهای سهامی دیده شده مانند گذشته نمیتوانند از محل معاملات غیرمعمول بازدهی زیادی کسب کنند بنابراین بسیار به عملکرد مدیر صندوق وابسته است.
به نظر میرسد آن دسته از صندوقهای سرمایهگذاری که داراییهای نزدیک به صنعت داشتند، توانستند بازدهی نزدیک به شاخص کسب کنند. همچنین نکتهای که با توجه به تجربه سالیان گذشته میتوان برای صندوقها متصور بود اینکه صندوقهای سرمایهگذاری نسبت به سهام امکان کسب بازدهی بالاتری را دارند ضمن آنکه یکی از مزایایی که میتوان برای صندوقهای سرمایهگذاری در نظر گرفت که مکان مناسبی برای سرمایهگذاری است، بحث نقدشوندگی آنهاست. درست است که شاید در تک سهمها امکان کسب بازدهی بالاتر از شاخص وجود داشته باشد اما به واسطه عدم نقدشوندگی و با توجه به نوسانات شدیدی که بازار در سالیان اخیر داشته، ممکن است نتواند به موقع نقد کند. در این میان با توجه به مکانیسمهای دیده شده در صندوقهای سرمایهگذاری در سهام شاید این امکان وجود داشته باشد که بازدهیشان نسبت به تک سهمها پایینتر باشد اما ریسک نقدشوندگیشان به شدت کاهش پیدا کرده است. نکته مهم اینکه مهمترین ریسک صندوقهای سرمایهگذاری این است که شاید نتوانند به سرعت خود را با شرایط بازار تطبیق بدهند. ریسک دیگر هم شرایط امیدنامهای صندوقهاست البته نمیتوان نام آن را ریسک گذاشت چون از یک جهت باعث تنوع میشوند اما از سوی دیگر با توجه به اینکه شرایط بازار سرمایه ایران، شرایط بخشی است یعنی نمیتوان گفت کل بازار خوب است، گاهی اوقات این اتفاق رخ میدهد با توجه به رکودی که در بازار شکل میگیرد، یک یا دو صنعت از شرایط بهتری برخوردار شوند و به واسطه حداقلهایی که در امیدنامه دیده شده صندوق نمیتواند تمام داراییها را در آن بخش سرمایهگذاری کند و اینکه مجبورست حداکثر در یک صنعت حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد سرمایهگذاری کند، باعث میشود بازدهی ایدهآل خود را کسب نکند. همچنین نکته مهم درمورد صندوقهای ETF اینکه اگر بازارگردان فعالی در صندوق وجود نداشته باشد، ممکن است چندان مورد استقبال سرمایهگذاران قرار نگیرد.
- رسول رحیم نیا - معاون سرمایهگذاری هلدینگ صنعتی بانک شهر
- شماره ۴۸۲ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما