افزایش نرخ سود صندوقهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه بخشی است از اثرات دومینویی افزایش نرخ سود بانکی. در واقع افزایش نرخ سود بانکی به جهت اتخاذ سیاست انقباظی و جمع کردن بخشی از نقدینگی در جامعه و البته جبران بخشی از ناترازی بانکها، عاملی است که باعث کاهش نرخ بازده صندوقهای سرمایهگذاری میشود و به زبان ساده سپردهگذاری در بانکها را برای سرمایهگذاران کم ریسک نسبت به سرمایهگذاری در صندوقها جذابتر میسازد. اولین واکنش صندوقها به این مساله افزایش نرخهای بازده ثابت خود با ابزارهای مختلف از جمله چانه زنی با بانکهایی که نرخهای خود را بالا بردهاند، سرمایهگذاری در سهام ریسکی و پربازدهتر و ... است. این افزایش نرخ معمولاً از صندوقهای بانکی شروع میشود و در حال حاضر در ۹ ماهه سال ۱۴۰۲ حدود ۶۰ درصد از صندوقهای با بازدهی بالاتر مربوط به صندوقهای متعلق یا منتسب به موسسات اعتباری است.
افزایش بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری فراخور شرایط اقتصادی میتواند تاثیرات متفاوتی بر بازار سرمایه داشته باشند. در دورههای رکودی اقتصاد که بازارهای مالی با بیرونقی مواجهاند افزایش نرخهای بازدهی صندوقها میتواند این وضعیت را تشدید کند و نقدشوندگی سهام را با مشکلات بیشتری مواجه سازد. البته اقبال سرمایهگذاران به صندوقها در آنجایی که صندوقها از جنس صندوقهای مختلط، سهامی، کالایی هستند بدون شک باعث رونق بازار سرمایه بوده و افزایش نرخهای بازدهی آنها میتواند باعث بهتر شدن گردش نقدینگی در بازار سرمایه شود. در مقابل افزایش بازدهی صندوقها در دوران رونق بازار سرمایه میتواند نوسانات احساسی بازار سرمایه را تعدیل و از رشدهای کاذب ممانعت به عمل آورد.
نویسنده معتقد است هر چقدر صندوقهای حاضر در بازار سرمایه کمتر به طور مستقیم در معرض نرخ بهره بانکی باشند، بازار سرمایه رشد پایدارتری خواهد داشت و سایر اقدامات ساختاری و سیاستی مدیران بازار بهتر به نتیجه میرسد و اصولاً ورود پارامتر نرخ بهره در ابزارهای بازار سرمایه نقطه ورود و انتقال ریسکهای بازار پول به بازار سرمایه است. به عنوان مثال نهاد ناظر بازار سرمایه تلاش میکند با اقداماتی نظیر تجدید ارزیابی داراییهای ناشران، معرفی ابزارهای جدید، اصلاحات ساختاری و ... بازار بورس را به مسیر درست هدایت کند ولی رویدادهایی نظیر افزایش نرخ سود صندوقهای با درآمد ثابت که عمدتاً متاثر از افزایش نرخ بهره یا نرخ اوراق با درآمد ثابت هستند، میتواند اقدامات مثبت سازمان را کم اثر کنند و سرمایهگذاران شاید نتوانند تاثیرات مثبت اقدامات سازمان را در بازار ببینند. ولی به هر حال این اتفاق است و بازارهای مالی ما به هم آمیخته شدهاند و برای جلوگیری از اثرات متقابل منفی این بازارها بر هم پایش و نظارت موثر حیاتی است.
به طور کلی، به نظر میرسد میتوان راهکارهایی را برای حل این مساله در نظر گرفت از جمله پایش نسبت حجم سرمایهگذاری در صندوقها به کل سرمایهگذاری در بازار سرمایه، پایش نرخهای بازده صندوقهای بانکی، زمان بندی و اعمال سیاستهای انقباظی افزایش نرخ بهره با لحاظ وضعیت بازار سرمایه، افزایش تنوع و تعداد صندوقهای سهامی و کالایی با ریسک کمتر و بنیادی تر، پایش و تحلیل حساسیت مستمر تغییرات نرخ بهره با نرخ بازده صندوقها و ...
- علی جمالی - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۲۷ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما