اوراق ۳۰ درصدی ترمز تولید را کشید

مدیرعامل کارگزاری مهرآفرین وضعیت صنعت کارگزاری را تشریح کرد و گفت: در حال حاضر ۱۱۴ کارگزاری فعال در بازار سرمایه داریم. بعضی از این کارگزاری‌ها نهادی هستند و برخی کارگزاری‌هایی هستند که مجموعه مجوزهای بازار سرمایه را به شکل مستقیم و غیرمستقیم مثل شرکت‌های سبدگردان یا شرکت‌های مشاور سرمایه‌گذاری یا سرمایه‌گذاری در کنار خود دارند و بعضی هم به طورکل کارگزاری‌های خصوصی و مستقل هستند.

به گزارش صدای بورس، علی بهشتی‌روی، مدیرعامل کارگزاری مهرآفرین وضعیت صنعت کارگزاری را تشریح کرد و گفت: در حال حاضر ۱۱۴ کارگزاری فعال در بازار سرمایه داریم. بعضی از این کارگزاری‌ها نهادی هستند و برخی کارگزاری‌هایی هستند که مجموعه مجوزهای بازار سرمایه را به شکل مستقیم و غیرمستقیم مثل شرکت‌های سبدگردان یا شرکت‌های مشاور سرمایه‌گذاری یا سرمایه‌گذاری در کنار خود دارند و بعضی هم به طورکل کارگزاری‌های خصوصی و مستقل هستند. اگر بخواهیم این سه نوع را تقسیم‌بندی کنیم می‌توان گفت حال نوع اول و دوم خوب و نه عالی، اما حال نوع سوم چندان خوب نیست زیرا از مرداد سال ۱۳۹۹ به بعد بازار سرمایه جذاب و پررونقی نداشتیم و چون دسته سوم، محصولات تکمیلی‌ای که زنجیره ارزششان را افزایش دهد ندارند، دچار مشکل و اغلب با زیان مواجه شده‌اند. بحث برداشت ۳۰ درصدی کارمزد شرکت‌های کارگزاری و واریز آن به صندوق توسعه نیز تیر خلاصی به صنعت است، چراکه این تصمیم در سال ۹۹ و با احتساب بازار پررونق گرفته شد و درست آن است که تابع شرایط تصمیمات اصلاح شوند. درحال حاضر که بازار برای فعالان و به تبع آن شرکت‌های کارگزاری رمقی نداشته، گرفتن نقدینگی مورد نیاز صنعت که در شرایط رکود می‌تواند موجب توسعه زیرساخت‌ها و ضامن حیات شرکت‌های کارگزاری باشد امری موجه و توجیه‌پذیر به‌نظر نمی‌رسد.

* مهمترین چالش‌های کارگزاری‌ها و بازار سرمایه در سال‌های فعالیت خود را چه می‌دانید؟
تک محصولی بودن بزرگترین چالش و دغدغه است؛ در حال حاضر فقط کارمزد محور هستیم. مساله دیگری که در صنعت داریم بحث تسهیلاتی است که باید از بانک‌ها بگیریم و به مشتریان تخصیص دهیم، این تخصیص اعتبار به مشتریان که بدون شناسایی درآمد از جانب شرکت‌های کارگزاری صورت می‌پذیرد باوجود اینکه تعهداتش گریبان کارگزاری و مدیران را می‌گیرد، در شرایط رکودی که عملاً کارمزدی از این طریق برای کارگزاری‌ها تولید نمی‌شود، توجیه‌پذیر نیست. مهمترین چالش بازار سرمایه بحث عدم شفافیت و پیش‌بینی ‌پذیری آینده است. این عدم پیش‌بینی پذیری و عدم شفافیت بزرگ‌ترین ضربه را به بازار سرمایه زده است. اینکه ممکن است قوانین تغییر کنند، دولت‌ها، وزرا و سیاست‌ها تغییر کنند و همه‌ برنامه‌هایی که قرار بوده حداقل برای میان مدت بدون تغییر باشند، یک‌شبه عوض می‌شوند و شما نمی‌توانید درمورد یک برنامه شش ماهه، سالانه یاپنج ساله در آینده تصمیم بگیرید و ببینید که چه کاری باید انجام دهید. به نظر می‌رسد مهمترین مشکل بازار سرمایه بحث عدم شفافیت و پیش‌بینی‌پذیری آن است.

* درباره اهمیت آموزش در بازار سرمایه توضیح دهید.
به نظر می‌رسد یکی از حلقه‌های مفقوده بازارسرمایه بحث آموزش است. اگر به همین اواخر نگاه کنیم به طور مثال سال ۹۹-۹۸ بحث دوره‌های آموزشی بازار سرمایه در صداوسیما و فضای مجازی مطرح شد. به محض اینکه تب و تاب از بازارسرمایه خارج شد همه‌ فعالان بازار سهام فراموش کردند که آموزش، سرمایه‌گذاری و پس‌انداز مواردی هستند که باید خیلی اصولی به آن‌ها توجه شود. اهمیت این موضوع در حدی است که حتی از سنین پایین در مدارس در دوره‌های ابتدایی و متوسطه باید آموزش داده شوند. سازمان بورس و سایر متولیان بازار سرمایه باید به بحث آموزش خیلی توجه کنند چرا که این بحث فرهنگ‌سازی است. به نظر نمی‌رسد در ایران افراد زیادی درگیر بازار سرمایه باشند و نمی‌توان ۶۰-۵۰ میلیون سهامدار سهام عدالت را درگیر بازارسرمایه دانست. مثلاً در روزهای عرضه اولیه کدهای فعال زیادی داریم ولی در نهایت تعدادشان کمتر از ۲ میلیون نفر بود که در مقایسه با ۸۰ میلیون نفر جمعیت کشور بسیار ناچیز است، با ادامه روند موجود نه بازارسرمایه عمق پیدا می‌کند و نه فرهنگ لازم در آن نهادینه می‌شود. پس این دو موضوع، آموزش و فرهنگ‌سازی از موضوعات بسیار مهمی هستند که همیشه باید به آن‌ها توجه شود و نه فقط در شرایط رونق.

* تجدید ارزیابی ها بر بازار سرمایه چه تاثیراتی دارد؟
در بحث شفافیت، صورت‌های مالی شرکت‌ها با تجدید ارزیابی به روز می‌شوند و در واقع می‌توانید شرکتی ‌را که چندین سال فعالیت دارد با شرکتی که تازه وارد است، مقایسه کنید. در بحث مالی با تجدید ارزیابی توان گرفتن تسهیلات از سیستم بانکی دوباره برای شرکت فراهم می‌شود و اگر تسهیلات دریافتی دوباره به چرخه عملیاتی شرکت ورود کند، موجب رونق و سوددهی شرکت می‌شود. در خیلی از شرکت‌ها هم بحث برون رفت از ماده ۱۴۱ قانون تجارت مطرح است که این امر با افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی محقق می‌شود. مورد آخر هم به این نکته برمی‌گردد که در بازارسرمایه از نظر روانی، قیمت سهم هرچه به قیمت اسمی نزدیک‌تر باشد اقبال سرمایه‌گذاران به آن سهم بیشتر می‌شود و این امر با افزایش سرمایه از محلل تجدید صورت می‌پذیرد.

* پیش‌بینی شما از آینده بازارسرمایه چیست؟
متأسفانه با وقوع جنگ‌های ناخواسته‌ای که در منطقه اتفاق افتاده، بازار در مقاطع مختلف واکنش نشان داده و از اینجا به بعد نیز اگه قرار باشد شرایط آرام نشود کماکان یکی از بزرگترین ریسک‌های سیستماتیک برای بازار مسائل سیاسی و جنگ‌های منطقه‌ای و حرکات تحریک آمیز است. بحث انتخابات آمریکا و ورود مجدد ترامپ به عرصه سیاست نیز برای بازار دارای ریسک است. جدای از مسایل بین‌المللی، مسایل داخلی و مشخصاً انتخابات مجلس و بحث مشارکت مردم و این که مجدد چه طیفی در مجلس غالب می‌شوند می‌تواند بر بازار سرمایه اثر گذار باشد. ولی چیزی که به‌نظر می‌رسد خیلی مهم باشد این است که باید در افکار سیاستمداران و اقتصاددانان اهمیت بازارسرمایه را نهادینه و مشخص کنیم. یکی از راه‌های برون رفت از شرایط فعلی در بحث اقتصاد، بانکداری و تولید، بازارسرمایه است و اگر این دید را نهادینه کنیم به‌نظر می‌رسد شرایط می‌تواند بهتر شود. در نهایت ریسک‌هایی که در یک سال آینده خواهیم داشت ریسک‌های معناداری هستند ولی اگر تصمیمات داخلی درست گرفته شود همه‌ ریسک‌ها قابلیت کنترل را دارند.

* به اعتقاد شما انتخابات مجلس روی روند شرایط بورس اثرگذار خواهد بود. چرا؟
باتوجه به اتفاقاتی که در گذشته افتاده، انتخابات مجلس در مقایسه با انتخابات ریاست جمهوری در بازار سرمایه وزن کمتری دارد، به‌هر حال تقسیم‌بندی جناح‌های سیاسی مختلف و عملکرد گذشته و تصمیمات اقتصادی که در مجلس و دوره‌های قبل توسط هر جناح گرفته شده، می‌توانند از اینجا به بعد هم بر بازارسرمایه تاثیرگذار باشد. می‌توان گفت در شرایط فعلی بازارسرمایه در بین قوای مقننه و مجریه چندان در اولویت نیست و اگر بخواهیم به شعارهای ریاست جمهوری و اتفاقاتی که در آن زمان افتاده نگاهی کنیم خواهیم دید که بورس یکی از بحث‌های داغ انتخابات بود ولی در حال حاضر از اهمیت آن کاسته شده است. در نتیجه به‌نظر می‌رسد جدا از جناح های سیاسی و درگیری‌هایی که در داخل وجود دارد، باید اهمیت بازارسرمایه را خودمان به عنوان فعالان بازار سرمایه بازگو کنیم تا برای همه‌ جناح‌ها در اولویت‌های بالا قرار بگیرد چراکه مهمترین راه برون رفت از شرایط فعلی مسایل اقتصادی و در مسائل اقتصادی نیز توجه به بازارسرمایه است.

* در نظرسنجی ها آمده با وجود تبلیغات گسترده. کمتر از ۱.۵ درصد مردم اولویت سرمایه گذاری در بورس دارند. چرا؟
اگر به سال‌های ۹۸ و ۹۹ بازگردیم می‌بینیم که بسیاری از مردم دلیل ورود به بازار سرمایه را تبلیغات و همچنین عنوان شدن بازارسرمایه به عنوان جایی امن و مطمئن توسط خیلی از افراد مهم و منصب‌دار کشور مطرح می‌کردند.
متأسفانه اتفاقاتی که سال ۱۳۹۹ رخ داد و موجب سلب اعتماد شد مجدد در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ تکرار شد وقتی اعتماد عمومی سلب شود نتیجه‌ آن همین ۱.۵ درصدی است که در نظر سنجی آمده است. دوباره باید اعتماد را به بازار سرمایه بازگردانیم. همه زنجیره به هم وصل است، چگونه اعتماد برمی‌گردد؟ باید شفاف بود. چگونه باید شفاف بود؟ باید نرخ خوراک، مالیات و ... مشخص باشند نه اینکه در آخر سال همیشه نگران باشیم که سال آینده مثلا نرخ مالیات، بهره مالکانه، نرخ خوراک و ... چه می‌شوند. باید جلوی قیمت‌گذاری‌های دستوری گرفته شود. باید قیمت‌ها در بازارها مشخص و تعیین شوند. این دخالت‌ها، عدم شفافیت‌ها و تکرار اشتباهات گذشته است که فعالان بازارسرمایه را دلسرد می‌کند و وقتی فعالان دلسرد شوند طبیعتاً نمی‌توانند توجه مردم را به بازار سهام جلب کنند. علت اصلی اینکه بازار سهام در ۳ سال اخیر بازدهی قابل توجهی نداشته را می‌توان، تصمیمات خلق الساعه، عدم شفافیت، عدم پیش بینی پذیر بودن، قیمت‌گذاریه‌ای دستوری و سلب اعتماد از مردم دانست.

* پیش‌بینی شما از نوسانات قیمت ارز چیست؟
همیشه از اقتصاد دستوری گفتیم و ناراحت بودیم. اقتصاد دستوری یعنی اینکه نمی‌گذارند روند بازار طی شود و در همه‌ موارد و مسایل بازار دخالت صورت گرفته و نمی‌گذارند مکانیسم بازار آزاد و عرضه و تقاضا اتفاق بیفتد. اگر الان با هر شخصی در اقتصاد که دانش و تجربه‌ای داشته باشد مشورت کنید، اعتقاد براین است که نرخ واقعی دلار قیمت حال حاضر نیست و بالاتر از این عدد است. به نظر می‌رسد که جلوی نرخ دلار گرفته شده و اجازه نمی‌دهند که بالا برود و این بالا رفتن با سبد معیشتی مردم ارتباط مستقیم دارد. در نهایت بالاخره روزی این فنر باز شده و سفره‌ مردم کوچکتر خواهد شد و اثراتش بر همه‌ اقشار جامعه خود را نشان خواهد داد. یکی از محرک‌های بازارسرمایه نرخ دلار است ولی اگر قرار باشد اتفاق خوب و مثبتی بیفتد نهایتا جامپ دلار در جامپ شرکت‌ها دیده می‌شود و به نوعی کماکان سبد دارایی‌مان هرروز کوچکتر شده و نهایتا اندازه‌ افزایش نرخ دلار پوشش داده است.

* درباره جایگاه معاملات الگوریتمی در بازار توضیح دهید؟
همه‌ پیشرفت‌ها و تکنولوژی‌هایی که در دنیا اتفاق می‌افتند با تاخیر زمانی از بازارهای بین‌المللی به بازار ایران هم کشیده می‌شوند. استفاده از الگوریتم و هوش مصنوعی در بازار سرمایه در خیلی از بازارهای بین‌المللی و کشورهای مختلف اتفاق می‌افتد. طبیعی است که در بازارسرمایه ایران نیز باید شکل گیرد؛ ولی قبل از آن باید بحث قوانین و مقررات و بحث نظارت درست دیده شود و بحث عدالت در معاملات رعایت شود؛ یعنی به هر شخص حقیقی و حقوقی با هر میزان سرمایه‌ای اجازه داده شود تا از هوش مصنوعی و الگوریتم بهره ببرد. اگر این اتفاق بیفتد به نظر می‌رسد هیچ شخصی مخالف استفاده از الگوریتم و هوش مصنوعی نخواهد بود، زیرا به اجرا کردن معامله و ترید کردن معامله‌گران بازار کمک می‌کند.

* جایگاه هوش مصنوعی در بازار سهام و کارگزاری‌ها چگونه است؟
جایگاه هوش مصنوعی در بازار سهام و کارگزاری‌ها بسیار کوچک و کم است. و اگر هم انجام شود با همان معاملات الگوریتمی انجام می‌شود. اما نباید اینگونه باشد که وقتی بازار منفی شد آن را به معاملات الگوریتمی ربط دهند. زیرا اگر قوانین و مقررات درستی نوشته شود فرقی نمی‌کند معامله را الگوریتم، ماشین یا انسان انجام داده، در حال حاضر مشکل فقط نبودن قوانین کافی و در صورت وجود عدم اجرای قوانین است.

* در روزهای اخیر شاهد افزایش ظهور صندوق های بخشی هستیم، چقدر به رشد و توسعه بازار کمک می کنند؟
اصولا تنوع‌بخشی ابزارها به رشد بازار سهام کمک می‌کند. یعنی هرچه ابزارهای بیشتر و متنوع‌تری داشته باشیم، به سلایق مختلف کمک می‌کند که در بازار سرمایه فعالیت داشته باشند. اگر بازار سرمایه بزرگ نشود و در خود بازار ابزارهای مختلف و بخش‌های مختلف بگذاریم شاید در میان‌مدت و بلندمدت به بازار سرمایه آسیب بزند اما اگر بازار همزمان بزرگ شود و ابزار نیز متنوع شود کمک کننده خواهد بود. بازار سرمایه در حال حاضر کوچک است و مدام در آن بخش‌های مختلف ایجاد می‌کنیم.

* خروج بعضی از کالاها مثل سیمان و فولاد از بورس کالا چه تاثیری بر آن کالاها و بازار سرمایه دارد؟
فلسفه ایجاد بورس‌ها شفافیت و کمک به کشف قیمت‌های واقعی برای آن کالا یا اوراق بهادار است. مکانیسم بورس کالا یکی از درست‌ترین مکانیزم‌هایی است که در بازار ایران وجود دارد با خروج هر کالایی از بورس کالا مخالفم. اشخاصی که در این مدت این بحث را مطرح کرده‌اند که یکی از دلایل گرانی محصولات از جمله خودرو عرضه در بورس‌کالا بوده و هزار و یک دلیل دیگر؛ دچار سوتفاهم شده‌اند. برای نمونه، اخیرا خودرو معامله شده در بورس کالا پایین‌تر از قیمت بازار معامله شد. درنتیجه استقبال می‌کنم و بارها گفته‌ام که بورس کالا یکی از شفاف‌ترین مکانیسم‌ها را دارد و بر اساس عرضه و تقاضا بوده و مسبب بالا رفتن قیمت هیچ کالایی نشده و نخواهد شد.

* نرخ تامین مالی از بازار سهام بالای ۳۳ رسیده به نظر شما با این شرایط امکان تامین مالی از بورس برای شرکت‌ها عملیاتی خواهد بود و کمک می‌کند؟
یکی از کارکردهای بازار سرمایه تامین مالی شرکت‌هاست. نرخ تامین مالی ۳۳ درصد از بورس شرایط را برای شرکت‌های تولیدی بسیار سخت کرده است. اگر تولیدکننده نتواند بالاتر از ۳۳ درصد تامین مالی کند قطعا به این چرخه آسیب می‌زند و اگر یکی از این تامین مالی‌ها جواب نداده و نکول شود اعتماد را دوباره سلب کرده و مشکلات بسیاری ایجاد می‌کند. باید به عنوان فعالان بازار سرمایه از مدیران اقتصادی و وزارتخانه‌های اقتصاد و صمت بخواهیم که شرایط تولید و فعالیت در صنعت را تسهیل کنند که ناشران بتوانند فعالیت داشته و تعهدات خود را ایفا کنند.

* تاثیر اوراق ۳۰ درصد بر بازار سرمایه را چه می‌دانید؟
این اتفاق هیچ کمکی به بازار سرمایه نکرد و اثر منفی بر آن داشت. از طرفی آنچه مدنظر تصمیم گیرندگان بود که به نوعی جلوی رشد جذب نقدینگی و جلوی رشد بازارهایی مثل ارز و طلا را بگیرند، اتفاق نیفتاد. خیلی از منابع بانک‌ها مثلا ۲۵ و ۲۷ درصد جذب این ۳۰ درصد شدند و فقط سرفصل‌ها تغییر کرده و هزینه بانک‌ها بالا رفت. متأسفانه نرخ رسمی در تآمین مالی حداقل ۳ تا ۴ درصد از ۳۰ درصد بالاتر در نظر گرفته می شود که خود برای فعالیت‌های تولیدی در این شرایط تورم و رکود، بزرگترین ترمز و مانع است. اگر این موضوع ادامه‌دار باشد با توجه به این که اصرار به آن دارند امیدوارم نگاه کارشناسی تری صورت گیرد و حداقل از فعالان بازار سرمایه نظرسنجی کنند.

* تنها منبع درآمد کارگزاری‌ها کارمزد معاملات است. آیا می‌توان منابع دیگری برای درآمد زایی کارگزاری‌ها ایجاد کرد؟
بسیاری از شرکت‌های کارگزاری OMS های اختصاصی دارند که می‌توانند خدمات متفاوتی را به مشتری ارایه دهند و این می‌تواند یکی از منابع درآمدی کارگزاری‌ها باشد. شرکت‌های کارگزاری قبلا می‌توانستند مجوزهای مشاوره سرمایه‌گذاری یا سبدگردان بگیرند، این مجوزها چندسالی است که از کارگزاری‌ها سلب شده اند و سهامداران کارگزاری‌ها باید نهادهای دیگری را ثبت کرده و مجوزهای مربوطه را اخذ کنند. می‌توان به کارگزاری‌ها هم مجوز مشاوره سرمایه‌گذاری و سبدگردانی داد و به نوعی این‌ها را به شکل یک مجموعه‌ای درنظر گرفت که از هر کدام از این موارد کسب درآمد کنند.

  • محمدرضا شاهوردیلو - خبـرنــگار
  • شماره ۵۳۳ هفته نامه اطلاعات بورس
کد خبر 490895

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =