به گزارش صدای بورس،انتقادها به کارا نبودن شاخص کل بورس که مدت ها وجود داشت کار را به جایی رساند که ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، مجید عشقی، سکاندار سازمان بورس و اوراق بهادار پیشنهادی برای بهبود شاخص کل داد و تاکید کرد: "بر اساس بررسیهای انجام شده، شاخص جدیدی ایجاد خواهد شد که هم قابل اتکا بوده و هم نشان دهنده وضعیت بهتر بازار سرمایه باشد".
هر چند پیش از این و در زمان ریاست محمد فطانت فرد، رئیس وقت سازمان بورس نیز چنین موضوعی مطرح شده بود اما با اعلام پیشنهاد ایجاد شاخصی جدید از سوی رئیس ساختمان شیشهای مطهری، منتقدان این پیشنهاد بر طبل مخالفت خود کوبیدند و در همان زمان این اقدام را ریسک جدیدی برای بازار و سهامدارانش دانستند. گروه دیگر اما بهره گیری از تجربیات کشورهای موفق و استفاده از شاخص های معتبر و معروف را برای تغییر شاخص ضروری خواندند. موافقان اما تاکید داشتند که شاخص کل بورس اوراق بهادار که دماسنج اقتصاد است، نیاز به اصلاحات اساسی دارد. از نگاه این گروه، این شاخص صرفا تغییرات شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران را نشان میدهد و تغییرات قیمتی شرکتهای موجود در بازار اول و دوم فرابورس و حتی در بازار پایه، دراین شاخص نشان داده نمیشود.
ایراد دوم که به نظر اساسی تر هم بود به این موضوع اشاره داشت که شاخص کل معیار مناسبی برای نمایش عملکرد بازار سرمایه نیست و خلاء شاخصی که ایرادات شاخص کل فعلی را مرتفع و نماگر مناسبی باشد بیش از گذشته احساس میشود. اظهارات موافق و مخالف در حالی است که اکثر قریب به اتفاق فعالان بازار، دستکاری شاخص را یکی خلاءهای موجود و ضرورت اصلاح شاخص ذکر کرده و تاکید دارند؛ در حال حاضر شاخص کل را میشود با جابجایی بلوکهای مربوط به شرکتهای بزرگ همانند برخی از پتروشیمی و فلزات اساسی و برخی سرمایهگذاریها دستکاری کرد.
هرچند سازمان هیچگاه دستوری بودن خرید و فروش ها و بالطبع ظن دستکاری را قبول نکرده اما به کرات در بازار سرمایه دیده شده که پرتفوی بسیاری از سرمایهگذاران همانند بیشتر نمادها قرمز رنگ بوده اما شاخص کل سبزی بهاری و روند مثبت را نشان میدهد بنابراین، با این توضیح میتوان نتیجه گرفت که اساسا شاخص نماگر مناسبی نیست و نیاز به تغییراتی دارد و با ایجاد شاخص جدید دستکاری ها در بازار کم و کمتر می شود.
اظهار نظرها درباره دستکاری شاخص درحالی است که برخی کارشناسان معتقدند؛ بازارسرمایه تحت تاثیر فاکتورهای اقتصادی چون تورم، ارز، نرخ بهره و... است و از این رو، شاخصسازی از نگاه آنها مردود است.
یک پیشنهاد برای تغییر شاخص
پیشنهاد تغییر شاخص جدید نه تنها در دوره ریاست مجید عشقی که در دوره فعالیت محمد فطانتفرد، رئیس سازمان وقت بورس و اوراق بهادار نیز مطرح شده بود. وی در نخستین نشست خبری خود که در وزارت امور اقتصادی و دارایی درباره تغییرات شاخص بورس گفته بود:" تغییر شاخص یکی از مطالبات اصلی فعالان بازار است". وی همچنین با بیان اینکه در خصوص شاخصها خلاء وجود دارد و شاخص قیمت و بازده به درستی مورد مطالبه فعالان بازار است، اضافه کرده بود:" نباید در ارایه شاخص انحصار ایجاد کرد و باید در این امر تغییراتی ایجاد شود". رئیس وقت سازمان بورس و اوراق بهادار با تاکید بر اینکه شاخص جدید در حال راستیآزمایی است، اعلام کرده بود: "عجلهای برای ایجاد شاخص جدید نداریم اما تلاش میکنیم نحوه نمایش آن در نرم افزارهای فعلی صورت گیرد". وی هر چند معتقد بود در دنیا برای نشان دادن وضعیت بازار از شاخص بهره میبرند، اما ارزیابی بهترین شاخص را به استفاده کنندگان آن واگذار کرده بود.
وعدهای که محقق نشد
فطانت فرد به جمله خود پایبند ماند و عجلهای برای ایجاد شاخص جدید نکرد تا جایی که در زمان وی این مهم هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت، ۱۸ مرداد ماه ۱۴۰۱ اما با مطرح شدن پیشنهادی دیگر، پرونده ایجاد شاخصی جدید باز شد تا یکی دیگر از وعدههای به جا مانده روسای قبلی بورس این بار از زبان رئیس فعلی سازمان بورس مطرح شود. مجید عشقی در اظهاراتی از بررسی پیشنهادهایی برای بهتر شدن شاخصکل خبرداده و اعلام کرده بود؛ "شاید یک شاخص جدید منتشر شود"!
این اظهارات هر چند به مذاق عدهای خوش نیامد اما مورد توجه بسیاری از فعالان و کارشناسان بازار سرمایه قرار گرفت. برخی، همان زمان عنوان کردند، هرچند لازم است شاخصکل تغییرکند و با معیارهای جهانی هماهنگ شود اما اختراع دوباره "چرخ" معنایی ندارد و نباید تبدیل به موضوعی شود که از ابتدا مسئولان بخواهند آن را طراحی کنند. چراکه فایده دیگری نخواهد داشت. این گروه، تغییر شاخص را برای ایجاد شفافیت و قانونمداری در بازار سرمایه و دوری از دستکاری و دخالت، ضروری دانستند.
شاخص بورس، معیار بازدهی بازار
شاخص کل بورس که از آن به عنوان معیار حرکت بورس تهران نام برده میشود، بیانگر سطح عمومی قیمت و حرکت بازار است. به بیان دقیقتر، شاخص کل میزان بازدهی سهامداران را نشان میدهد. در بازار سرمایه، شاخصهای زیادی وجود دارد که شاخص کل، شاخص قیمت (وزنی-ارزشی)، شاخص کل (هم وزن)، شاخص قیمت (هم وزن)، شاخص آزاد شناور و ... از جمله آنهاست که هر کدام دارای معایب و مزایای خاصی است و به تنهایی نمیتوانند نمایانگر بازدهی بازار سرمایه به عنوان یک شاخص مورد قبول باشند. از این رو، نیاز به شاخص کل جدیدی احساس می شود که نشان دهنده وضعیت و بازدهی کل سهام بازارسرمایه باشد که علاوه بر داشتن تعادل نسبی، معایب اشاره شده در شاخصهای قبلی را نداشته باشد.
آنطور که کارشناسان میگویند؛ در شاخص کل جدید باید اثر ارزش معاملات روزانه بازار، تعادل در درصد تغییرات قیمتی، ورود و خروج نقدینگی از سود تقسیمی شرکتها، افزایش سرمایه و همچنین شرکتهای عرضه اولیه تازه وارد مد نظر قرار گیرد. شاخصی که با برداشته شدن محدودیتهای فعلی از جمله حجم مبنا و دامنه نوسان بتواند واقعیت موجود بازار را به نمایش بگذارد و دیگر مورد دستکاریهای مکرر قرار نگیرد.
واقعیتهای شاخص سازی در بورس
علی صادقین، اقتصاددان در مورد برخی اظهارات مبنی بر اینکه شاخصسازی در بازار سرمایه چقدر واقعیت دارد، گفت: یکی از سئوالات اساسی مورد بحث به موضوع شاخصسازی در بازار سرمایه بازمیگردد و اینکه اصولا در بازار اصطلاح شاخصسازی و اظهاراتی که در این باره مطرح میشود تا چه میزان به واقعیت نزدیک است و در زمانهای ریزش بازار چه حمایتهایی صورت گرفته است؟ وی با بیان این که بازار سرمایه تحت تاثیر ۸ فاکتور اقتصادی از قبیل «نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره، قیمتهای جهانی، قوانین و مقررات، دخالت دولت در بحث صنایع بهواسطه قیمت گذاری دستوری، تعرفه وارداتی و صادراتی و بحث انتظاری و ریسک سیستماتیک در قالب اخبار سیاسی» است، افزود: اگر بر اساس این فاکتورها بازار را تحلیل کنیم، میتوان صراحتا اعلام کرد که شاخصسازی نکردهایم و به نوعی این اصطلاح مردود است.
صادقین با اشاره به حمایتها در زمان ریزش بازار نیز توضیح داد: هرچند در مواقع ریزش بازار حمایتهایی از طرف حقوقیها، صندوق تثبیت و توسعه انجام میشود اما واقعیت این است که علت ریزش و رشد بورس تحت تاثیر ۸ فاکتوی است که در بالا به آن اشاره شد. به بیانی دقیقتر، بازار به قدری هوشمند است که متوجه قابلیت رشد و ورود نقدینگی خواهد بود.
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه در بازار سرمایه چندان با موضوع شاخص سازی روبرو نیستیم، تصریح کرد: با توجه به اینکه شاخص کل بر اساس فرمول "لاسپیرز" "(در این روش باید ارزش سبد مصرفی سال پایه بهقیمت جاری، بر ارزش سبد مصرفی سال پایه تقسیم و سپس در عدد ۱۰۰ ضرب شود) محاسبه میشود، نیازمند اصلاح است. علاوه براین، سال پایه نیز باید اصلاح شود تا فرمول تحت تاثیر قرار گیرد اما چندان نمیتوان گفت شاخصسازی نیست اگر چه برخی روزها با برخی نمادها و برخی حمایتها و حتی حفظ حمایت حقوقیها و صندوقهای حمایتی بازار با وجود ریزش، توانستیم شاخص را حفظ کنیم و مصداق دارد اما این اتفاق لزوما به معنای شاخصسازی نیست. بنابراین، بازار سرمایه بیش از این که تحت تاثیر این عوامل باشد تحت تاثیر فاکتورهایی است که در بالا به آن اشاره شد.
محاسبه شاخص سهام به زبان ساده
شاخصهای بازار سهام به عنوان معیارهای عملکرد گروهی از سهام پذیرفتهشده در بورسها، کاربرد گستردهای دارند. محاسبه این شاخصها مستلزم انجام محاسبات پیچیدهای است. در محاسبه شاخص سهام فاکتورهای متعددی همچون ارزش بازار، حجم معاملات، سال پایه، نوع صنعت و... مورد توجه قرار میگیرند. نکته مهمی که نباید از یاد برد، این است که عدد شاخص نشاندهنده روند کلی بازار است، نه یک صنعت یا سهم خاص. به طور ساده، روش محاسبه شاخص سهام به این شرح است:
۱- انتخاب سهمهایی که قرار است در شاخص قرار گیرند.
۲- دادن وزن به هر سهم بر پایه ارزش بازار. به عنوان مثال، اگر ارزش بازار یک سهم یک میلیارد تومان و ارزش کل بازار سهام ۱۰ میلیارد تومان است، وزن آن سهم معادل ۱۰ درصد خواهد بود.
۳- محاسبه مقدار شاخص با ضرب قیمت هر سهم در وزن آن و جمع کردن ارقام به دستآمده.
یکی از شاخصهای مهم در بازارهای سهام جهان، شاخص نزدک ۱۰۰ در بورس آمریکاست. به طور خلاصه، این شاخص با در نظر گرفتن ارزش کل وزن همه سهمهای موجود در شاخص ضرب در قیمت پایانی هر اوراق بهادار محاسبه میشود. سپس برای تعیین مقدار شاخص فعلی، عدد به دست آمده بر یک مقسم یا بخشیاب مشترک تقسیم میشود. مقسم شاخص، رقم استانداردسازی است که برای محاسبه ارزش اسمی شاخص بازار مبتنی بر وزن قیمت استفاده میشود. دلیل استفاده از این رقم این است که مطمئن شویم، رویدادهایی همچون تقسیم سهام، سود ویژه سهام و بازخرید سهام تاثیر قابل توجهی بر شاخص بر جا نمیگذارد و آن را تغییر نمیدهد.
- سیمین فهیمی - خبرنگار
- شماره ۵۳۸ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما