به گزارش صدای بورس، زمانی که بازار سرمایه نیازمند حمایت بانکها میشود، به این معناست که مشکلات جدی در بازار سرمایه وجود دارد که ناشی از سیاستهای کلان اقتصادی و غیراقتصادی است و بازگوکننده این است که خود بانکها نیز با مشکلاتی مواجه بوده و هستند.
بنابراین ورود بانکها برای حمایت تنها ابعاد مشکلات اقتصادی را بزرگتر و نمایانتر میکند. یکی از عمده معضلاتی که در بازار سرمایه وجود دارد، پرداختن به موضوع سرمایهگذاری با نگاه کوتاهمدت و هیجانی است که میتوان آن را نشأت گرفته از عدم انتقال اطلاعات کافی و آگاهسازیهای مؤثر و تبیین توسعه ابزارهای مالی مانند اوراق قرضه، مشتقهها و صندوقهای سرمایهگذاری که خود منجر به افزایش عمق بازار سرمایه میشوند، دانست. این امر میتوانسته به واسطه بازاریابی فعال و بهکارگیری استراتژیهای مدون از جانب نهادهای مالی بازار شکل بهتری به خود گیرد که متأسفانه این اتفاق بهخوبی محقق نشد و طی سالهای اخیر آفتها و چالشهای آن را به وضوح شاهد بودیم.
از دیگر مشکلات عمده بازار سرمایه نیز تأمین مالی صحیح برای بسیاری از شرکتها و پروژههای بزرگ در صنایع مختلف و همینطور بازاریابی اوراق است که با بهبود عملکرد بازاریابی در بازار سرمایه این امر میتواند صحیح و پربازده صورت گیرد. چرا که بسیاری از مجموعههای صنعتی و وابسته به اتاقها هنوز با مفاهیم بسیاری از انواع اوراق بازار بدهی آشنایی ندارند. بنابراین لزوم پرداختن به جهتدهی درست و برنامهریزی شده از طریق ارکان، نهادها و شرکتهای بورسی در زمینهسازی تدوین استراتژی کلان و به دنبال آن بازاریابی که مسیر را در بسیاری از ابعاد هموار میسازد، میتواند نقطه عطف مؤثری بر ایجاد همافزایی صحیح و کارآمد و ایجاد راهبردی بلندمدت را به دنبال داشته باشد.
از این رو ضروری است تا در بنگاههای کسبوکار بهویژه نهادهای مالی و هلدینگها و شرکتهای خدماتی با برنامهریزی مدون و اثرگذار، زمینه پیادهسازی اهداف تعیینشده در قالب برنامهریزیهای استراتژی و سیاستهای قابل اجرا در دستور کار قرار گیرد. از طرفی با بهرهمندی از فرصتها و ظرفیتهای بالقوه داخلی و خارجی، تصمیمات اثرگذاری را میتوان در روند طرحریزی برنامههای سالانه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت اتخاذ کرد. برنامهریزی استراتژیک بخشی حیاتی از هر کسبوکاری است که مستنداتی را برای پیگیری و استمرار مسیر رسیدن به اهداف فراهم میآورد.
در واقع برنامهریزی استراتژیک یک فرآیند است که هدف آن بهبود یا تغییر شرکت در زمانی طولانی است؛ در نتیجه، این برنامه باید بهطور منظم اصلاح و بازبینی گردد. چرا که (با بهکارگیری ماتریسهای علمی بهروز دنیا در قالب صنعت سرمایهگذاری) پاسخگویی بهموقع به محیط ناشی از سه عامل شناخت تلاطم محیط، شناخت توانمندی مجموعه و تهاجمی بودن استراتژی را میسر میسازد. با این اوصاف اهداف، مؤلفهها، رویهها، ریسکها، فرصتها و وقایع مالی و عملیاتی که روند مجموعه را منظم و سرعت میبخشد، شناسایی شده و شکاف بین وضعیت فعلی و مطلوب مشخص میشود.
نکته دیگر تحلیل فرآیند تغییر است. از آنجا که محیط به طور دائم در حال تغییر و تحول است، مجموعه نیز برای بقا و حیات خود باید توانمندی خود را افزایش دهد تا بتواند با تغییرات محیطی به شکل تهاجمی برخورد کند. این امر از طریق اتخاذ استراتژی امکانپذیر است که با شرایط و مقتضیات مجموعه و محیط آن سازگار باشد.
اما نکته مهم دیگر اینکه برنامهریزان و مدیران باید دارای دید استراتژیک باشند. دائماً شرایط و مقتضیات محیطی و تحولات آن را زیر نظر داشته و جهت موفقیت با رویکرد تهاجمی برخورد کنند و با تعیین اهداف غایی و با دید آیندهنگری، سیاستها و ابزار مناسب با توانمندیهای داخلی را در راستای اهداف تدوین کنند و همه این اقدامات در سایه انتخاب یک مدل برنامهریزی استراتژیک مناسب امکانپذیر است، بنابراین رویکرد تدوین مدل برنامهریزی استراتژیک برای هر مجموعه و سازمانی یک ضرورت حیاتی محسوب میشود که از جمله پیامدهای مثبتی که میتوان اشاره داشت؛ فراهم شدن زیرساختهای لازم و معرفی ابزارها، کارکردها و خدمات در بازار، بسترسازی و توسعه مناسب در جهت بهکارگیری ابزارهای بازاریابی دیجیتال، ایجاد رقابتهای فراگیر، بستر افزایش آگاهی اثرگذار برای صنایع و اتاقهای استانی، آنالیز و تحلیل بازار و امکان تحلیل دقیق رفتار مشتری و سهامداران، قابلیت ارائه خدمات در مقیاسی بسیار بزرگتر، ایجاد شبکههای ارتباطی با کاربران و معرفی نهادهای مالی خدماتی و انواع ابزارهای مالی و اوراق خواهند بود.
- مصطفی حسینزاده، مدیر توسعه استراتژی و برنامهریزی گروه توسعه مالی مهر آیندگان
- شماره ۵۵۶ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما