به گزارش بورس آنلاین به نقل از ماین نیوز، ذوب آهن اصفهان بخشی تفکیکناپذیر از هویت صنعت ایران است. تاسیس این کارخانه در دهه چهل خورشیدی از سوی اتحاد جماهیر شوروی، بخشی از موفقیت دیپلماتیک ایران در دنیای دو قطبی آن روزگار بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ذوب آهن اصفهان به ایفای نقش موثر در دوران جنگ و سازندگی پرداخت اما یک دهه گذشته دوران ناخوشی ذوب آهن اصفهان بود. برداشتهای تکلیفی از منابع این شرکت، تحمیل۱۰ هزار نیروی انسانی مازاد به ذوب آهن و سوء مدیریت در اداره آن، ذوب آهن اصفهان را در سالهای گذشته به مرز ورشکستگی پیش برد.
در ۲ سال گذشته اما با بازگشت احمد صادقی به راس مدیریت ذوب آهن اصفهان، این مجموعه در مسیری تازه گام نهاده و نشانههای بهبود نمایان شده است. بازپرداخت بخش زیادی از بدهیهای ذوب آهن، کاهش زیان انباشته و حرکت در مدار صعودی سود، بخشی از نشانههای بهبود در این شرکت است؛ امری که تاثیر خود را در نرخ سهام ذوب آهن اصفهان در بورس به عنوان دماسنج اقتصاد، گذاشته است.احمد صادقی، مدیرعامل باسابقه ذوب آهن اصفهان در آستانه ۵۰ سالگی این شرکت در گفتوگو با ایلنا به تشریح آخرین وضعیت ذوب آهن اصفهان و اصلاحات انجام شده پرداخت.
با گذشت بیش از ۴۰ سال از ساخت ذوب آهن اصفهان آن دوره، وضعیت این مجتمع تولیدی چگونه است؟
مذاکرات برای ساخت و تاسیس این شرکت در سال ۴۴ شروع شد و در سال ۱۳۵۰ به بهرهبرداری رسید. ذوبآهن فراز و نشیبهای زیادی داشته و پیش از آنکه ساخت فاز دوم این کارخانه آغاز شود شاهد انقلاب بودیم که همین عامل باعث شد کارشناسان روس مجموعه را رها کنند و طرحهای توسعه، نیمهتمام بماند. برای نمونه سه فاز برای توسعه ذوب آهن و رسیدن به تولید ۸ میلیون تن پیشبینی شده بود؛ فاز نخست ۶۰۰ هزار تن، فاز دوم یک میلیون و ۹۰۰ هزار تن و فاز سوم ۸ میلیون تن. بعد از انقلاب ۹ سال طول کشید تا فاز دوم تکمیل شود. پس از انقلاب مذاکراتی با روسیه و سایر شرکتهای اروپایی انجام شد و سرانجام با استفاده از نیروهای داخلی، فاز دوم را به اتمام رساندیم. ما برای کورهبلند دوم از دانش یک شرکت آلمانی استفاده کردیم و در سال ۷۳ ظرفیت ذوب آهن به ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن اسمی رسید. بعد از آن طرح صبا تعریف شد که هدف آن تولید ورق بود و یک قرارداد ۲/۵ میلیون تنی بسته شد اما مدیران آن زمان وزارتخانه با توجه به وجود فولاد مبارکه گفتند این میزان تولید زیاد است و با ۷۰۰ هزار تن شروع کنیم. تصمیماتی در آن زمان گرفته شد که منشأ مشکلات امروز ذوب آهن است.در آن زمان به نام توازن ذوب آهن، طرحی به نام صبا تعریف شد یعنی اینکه اجزای کارخانه و ظرفیتها با هم همخوانی داشته باشند. البته پیش از طرح صبا این توازن وجود داشت اما با اضافه شدن کوره بلند سوم، این توازن بهم ریخت و اکنون با اتمام طرح صبا، کوره سوم اضافه است و در عمل توازن نداریم.روال کشور ما اینطور است که مدیریتها زود تغییر میکند. ما مدیرانی داشتیم که ۹ ماه یا یک سال مدیریت کردهاند. امروز از نظر تعادل تولید مشکل داریم و سرمایهگذاریای که برای طرح توازن انجام دادیم در عمل بدون استفاده مانده است. مجوزهای جدیدی گرفتیم تا دوباره این توازن را برقرار کنیم. امروز ظرفیت فولادسازی ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن و چدن ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تن است و این امکان را داریم که در شرایط فعلی تولید هر ۲ محصول را به ۲ میلیون و۷۰۰ هزار تن برسانیم. البته اینکه چرا تا امروز این اتفاق رخ نداده دلایل خودش را دارد.اما با اضافه کردن کانورتر چهارم، توازن برقرار میشود و به ظرفیت ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تن خواهیم رسید. مشکلی که ما امروز داریم بدهیهای انباشته است.
منشأ بدهیهای انباشته چیست؟
یکی از آنها اجرای طرح توازن و به تولید نرسیدن آن است. سرمایهگذاری عظیمی شده اما به نتیجه نرسیده است. از طرف دیگر واحد ککسازی از مدار خارج میشود و ما مجبور به واردات این کالا میشویم آن هم در زمانی که کک بالاترین نرخ را داشته است.ما برای تامین این مواد اولیه مجبور به استقراض شدیم. از طرف دیگر رکود بر بازار حاکم شده و باعث شد بدهیهای ذوب آهن افزایش پیدا کند. البته ما توان داریم که این بدهیها را تسویه کنیم و اینطور نیست که نیازمند کمک دولت باشیم اما برای این موضوع به ۱۰ سال زمان نیاز داریم در حالی که فلان مجتمعی که در ذوب آهن سرمایهگذاری کرده است ۱۰ سال صبر ندارد و سود سهامش را میخواهد. اکنون کارخانه به مرز سوددهی رسیده و با رسیدن به ظرفیت ۳ میلیون تن به راحتی میتوان بدهیها را در بلندمدت تسویه کرد.
اگر امروز بخواهیم مشکلات ذوب آهن را اولویتبندی کنیم، چه مواردی اولویت دارد؟
درحالحاضر این مجموعه وضعیت خوبی دارد و شیب، صعودی شده و در حال عبور از نقطه زیان است. مهمترین وظایف ما حفظ منافع سهامداران است و امیدواریم در سال آینده مثبت شویم. یکسری اقدامات از قبیل صرفهجویی، کار زیادتر و از خودگذشتگی همکاران سبب شده که ما از نقطه صفر عبور کنیم و اکنون به وضعیت سال ۹۱ برگشتهایم. برای نمونه نیاز بود که یک شرکت خارجی بیاید و کار ریختهگری را انجام بدهد اما ما توانستیم خودمان این کار را انجام دهیم. این قبیل بومیسازیها زیاد انجام شده که همه را به صورت یک کتابچه در آوردیم.
وضعیت هزینههای سربار به چه شکل است؟ اکنون تناسبی با میزان تولید دارد؟
متاسفانه خیر. اکنون با انباشت نیروی انسانی روبهرو هستیم. ما در ۲ سال چالش سنگین با همکاران داخل کارخانه، تعداد نفرات سازمان را به ۶ هزار و ۷۰۰ نفر رساندیم ولی الان بیش از ۱۴ هزار نیرو داریم در حالی که وقتی من مدیریت را به عهده گرفتم این تعداد بیش از ۱۶ هزار نفر بود یعنی ۱۰ هزار نفر در دولت نهم و دهم به ما تحمیل شدند. ذوب آهن در سالهای ۶۸-۶۷ نزدیک به ۳۲ هزار نیرو داشت که من در آن ایام آن را به ۱۳ هزار نفر رساندم و مدیران بعد از من نیز آن را به ۶ هزار نفر رساندند اما در سالهای دولت نهم و دهم ۱۰ هزار نیروی جدید به ذوب آهن تحمیل شد. در واقع ما باید ماهانه یک هزار و۶۶۰ تریلی آهن بفروشیم که بتوانیم فقط خالص یا پایه حقوق نیروها را پرداخت کنیم. البته اینها کارگرهایی بودند که کارهای خدماتی را پیمانی انجام میدادند ولی ناگهان دستور آمد که همه آنها استخدام شوند. این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته برای تولید هر یک میلیون تن فولاد، هزار نفر مشغول به کار هستند و این رقم در ایران ۷ برابر است.
با توجه به روند صعودی سوددهی ذوب آهن، چه زمانی مجموعه میتواند منابع و مصارف را به تعادل برساند؟
درحالحاضر اینها با هم برابر شدهاند و به سمت سود منابع در حرکت هستیم. در سال گذشته و امسال بدهیهای خود را بسیار کاهش دادیم و آن را در برخی معادن صفر کردیم. ما طرح ریل راه آهن را اجرایی کردیم اما مشکل اینجاست که راه آهن پول نقد برای پرداخت ندارد زیرا سازمان مدیریت، بودجهای در اختیار آنها قرار نداده است. این در حالی است که راه آهن فاینانس ۵ ساله دارد اما نقدینگی ندارد از طرف دیگر ما نیز توان مالی نداریم که ۵ سال صبر کنیم. آخرین پیشنهاد راه آهن این بوده که با شرکت جیندار هند قرارداد ببندد و ما شمش را از این شرکت بگیریم، آن را ریل کنیم و به آنها بدهیم. البته ما این پیشنهاد را رد نکردیم و اگر به این نتیجه برسیم که شرکت هندی، اجرت ما را نقدی میدهد و پولش را ۵ ساله از راه آهن میگیرد، روش خوبی است.
وضعیت بازار صادراتی ذوب آهن چطور است؟
با گرفتن استاندارد کرسک انگلستان بازار خوبی داریم و فکر میکنم صادرات در پایان امسال به بیش از یک میلیون تن برسد. پیش از این بازار ما افغانستان و عراق بود اما اکنون ۱۴ کشور دیگر اضافه شده است. تا امروز ۸۷۰ هزار تن صادرات داشتهایم و تا یک میلیون تن نیز قرارداد بسته شده است.
در دولت یازدهم تاکید زیادی برای همکاری با شرکتهای خارجی وجود داشت. آیا در ذوب آهن چنین اتفاقی رخ داده است؟
در بخشهایی ما در حال انجام این کار هستیم اما اگر منظورتان چیزی مانند قراردادهای جوینت ونچر(همکاری مشترک) شرکتهای خودروساز است، خیر این کار عملی نیست زیرا علاوه بر فناوری، مسائل آب و حملونقل گران، امکان آن را گرفته است. ما امروز زغال سنگ را از خارج وارد میکنیم و سنگ آهن را هم به سختی تهیه میکنیم زیرا معادن داخلی تمایل دارند به خارج، صادر کنند. حتی ما حاضریم به نرخ صادراتی سنگ آهن را بخریم اما به ما نمیفروشند زیرا فروشندگان ترجیح میدهند پول حاصل از فروش را در خارج از کشور نگهداری کنند و دلایل خودشان را دارند.
نظر شما