به گزارش صدای بورس، «از گلریزان تا کرادفاندینگ» تأمین مالی یکی از کهنترین رسمهای موجود در ایران است و از همان دوران باستان تا به امروز ادامه داشته و شکلهای مختلفی را به خود گرفته است که گلریزان و وامهای خانوادگی رایجترین آنها در دهههای گذشته بوده و آخرین فرزند آن را نیز میتوان تأمین مالی جمعی دانست؛ این هفته به سراغ فردی رفتیم که میتوان آن را بنیانگذار تأمین مالی جمعی در ایران خواند که کمی پیشتر نیز مدیریت نظارت بر نهادهای مالی فرابورس را بر عهده داشت اما امروز که شما این مطلب را میخوانید، عارف علیقلیپور نه در جایگاه ناظر بلکه به عنوان مدیرعامل مشاوره سرمایهگذاری تأمین سرمایه نوین در بازار حضور دارد و به گفته خودش در ۱۰ ماهی که از ریاست آن در این شرکت میگذرد، توانسته زیان ۱۲ میلیاردی را به سود ۷ میلیاردی تبدیل کند و قصد دارد با فعالیتهای خود این صنعت را متحول کند.
* آینده صنعت مشاوره را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر میرسد صنعت مشاوره دو مسیر تحولی پیش روی خود خواهد داشت. به گونه ای که این دومسیر لاجرم باهم باید طی شوند. به عبارتی هم در حوزه نهادسازی نیازمند بازنگری هستیم و هم در حوزه کسب وکار یکی از موارد جدی که صنعت مشاوره را با سختی مواجه کرده است محدودیت های حوزه فعالیتی است. درحال حاضر صنعت مشاوره سرمایهگذاری عملا تبدیل به صنعت مشاوره تأمین مالی شده است، چرا که مشاوره سرمایهگذاری بخاطر نبود امکان مدیریت سبد دارایی و قبولی سمت مدیریت صندوق، سهم قابل توجهی از ارزش قابل خلق را از دست می دهد. لذا تجمیع نهادهای مالی مشاوره سرمایهگذاری و سبدگردانی میتواند این گسستگی در نهادهای مالی را کم کند یا عملا شرکتهای سبدگردانی بتوانند درکنار فعالیتهای مدیریت دارایی خدمات مشاوره سرمایهگذاری نیز ارائه کنند. این مسیر در کنار رویکرد بازنگری در کانالهای عرضه محصولات مشاوره می تواند صنعت مشاوره سرمایهگذاری را احیا کند. برای نمونه امکان سرمایهگذاری خودکار برای برنامهریزی مالی برای اشخاص می تواند یکی ازخدمات مالی مشاوره ای برای اشخاص حقیقی باشد. این بخش از شیوه خدماتدهی در دنیای مالی بهعنوان Robo-Adviser شناخته میشود، هرچند که این مفهوم به ارائه این خدمت ختم نمیشود ولی فعال شدن در این حوزه میتواند صنعت مشاوره سرمایهگذاری را بین سرمایهگذاران حقیقی بازگرداند. هرچند چنین محصولاتی هم اکنون در بازارهای مالی قابل استفاده است اما عمده توسعه همین محصولات عرضه شده با ریسک مقررات مواجه شده اند و لذا افزایش سهم بازارشان با موانعی همراه شده است. یا حوزه ارائه خدمات سیگنال فروشی که امروزه در بازار وارد فضای غیررسمی و غیرموجه شده و شاهد انواع گروههای فضای مجازی هستیم که اقدام به ارائه پیشنهادات خرید و فروش در بازارهای مالی می کنند. البته ناگفته نماند در همین حوزه نیز نیازمند بازنگری در قوانین و یا ضابطهگذاری در این بخش هستیم. برای مثال سال ۲۰۲۴ می کنند، کمیسیون بورس و اوراق بهادار امریکا ضوابط فعالیتی در این حوزه را ابلاغ کرده که به نظر کارشناسان بازارهای امریکا موجبات تحول بزرگ در روند خدمات خودکارخواهد بود.
* مهمترین نیاز این صنعت را چهچیزی میدانید؟
یک زیرساخت برخط که در زمان معاملات به مشتریان محتوا و اخبار صحیح را عرضه کند در بازار وجود ندارد و همین باعث شده که گروههای مجازی، سهم قابل توجهی در انتقال اخبار و شایعات در بازار سرمایه داشته باشند و عملا سهم بازار این حوزه به رقبای غیررسمی تقدیم شده است و فعالیت غیررسمی در این بخش باعث غیراقتصادی بودن سرمایهگذاری در این حوزه شده است.
از طرفی صنعت مشاوره سرمایهگذاری نیازمند یک سرمایهگذاری در حوزه سواد مالی است، تا زمانی که افراد تصور داشته باشند که خودشان بهتر سرمایهگذاری می کنند، این صنعت، سهم بازار ویژهای نخواهد داشت. برای مثال افراد حقیقی وقتی به صورت سنتی اقدام به ورود به بازار فیزیکی طلا را دارند، هیچ وقت به ریسکهای این نوع سرمایهگذاری توجه نمیکنند، در حالی که تقریبا این شیوه سرمایهگذاری بسیار پرهزینهتر از خرید صندوقهای کالایی مبتنی بر طلا و نقره است. اما بدلیل پایین بودن سطح اعتماد و آگاهی از ابزارهای بازار سرمایه، بخش بزرگی از سرمایههای مردم تبدیل به طلای فیزیکی شده است.
* مهمترین مشکل را چطور می بیند؟
میتوان نیاز را فرزند صالح مشکلی دانست که خود آن مشکل فرزند ناخلف توسعه نیافتگی است؛ به این فکر کنید که فردی در چابهار هستید که ۶ میلیارد پول در حساب خود دارید که میخواهید آن را سرمایهگذاری کنید تا از تورم ۴۰ درصدی عقب نمانید؛ خب مسلما سری به اینترنت و فضای مجازی میزنید؛ حال اگر چرخ گردون به نفع صنعت مشاوره بگذرد به یکی از شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری زنگ میزنید و به تبع آن، هر شرکتی میخواهد با شما وارد قرارداد شود اما فضای دسترسی فراهم نیست تا این مهم اتفاق بیفتد. در همین راستا باید شرایطی ایجاد شود تا این سرمایهگذاری هم ممکن و هم راحت شود. همچنین با برنامههای توسعهای خود و با اتکا بر تجارب این مجموعه، تمام تلاش خود را میکنیم که این صنعت را از حالت «دکور» خارج کنیم و اخبار این صنعت و تحولات آن را بهصورت برخط گزارش دهیم و در مجموعه خود نیز همین مسئله را با رویکرد مناسب با بورس ایران عملیسازی کنیم.
* از بازار طلا چه خبر؟
از بازار خودمان شروع کنیم؛ صندوقهای طلا که در حال حاضر مارکت جذابی برای سرمایهگذاری خود فعالان بازار هستند در تبلیغ برای عموم مردم دچار ضعف بودند و نتوانستند در جذب سرمایه مردم آنطور که باید و شاید خوب عمل کنند و یکی از دلایل مهم آن نیز شرایط سخت پیچیده سرمایهگذاری از نظر آحاد مردم است. همچنین اگر معتقدیم این بازار باید با سایر بازارهای طلا رقابت کند پس باید آن را ۲۴ ساعته کنیم نه آنکه پس از ۱۲ ساعت از شروع روز تازه درگاههای خرید آن باز شود. ضمن اینکه سکوهای فروش طلا که معلوم نیست آبشده میفروشند یا خالی در تمامی روز و شب قابل معامله هستند که این موضوع هم سرمایه مردم و هم اعتبار دولت و حاکمیت را مورد تهدید قرار میهد. راهکار ساده جهت سهل شدن فرایندهای سرمایهگذاری، امکان تاسیس صندوقهای طلا، صدور و ابطالی است که میتوانست سرمایه چند ده برابر بازار فعلی را جذب کند و حتی در اپلیکیشنهایی یا واسطههای کاربری به فروش برسند.
* به عنوان افراد موثر در شکل گیری تأمین مالی جمعی، شرایط این بازار را چگونه تلقی میکنید؟
کرادفاندینگ، صنعتی نیست که ساخته بازار سرمایه باشد و قدمت این صنعت از زمان ایرانیان باستان بوده و بعدها هم با مدلی مانند گلریزان ادامه پیدا کرده است و حتی همین لحظه هم بسیاری از کسب و کارها با پول و سرمایه افرادی مدیریت میشود که از همان ابتدا، گرد هم آمدهاند اما تکنولوژی خواسته چنین مکانیسم با شیب بیشتر در جامعه شکل گیرد. بستر مهم کرادفاندینگ نقش افرینی افراد در تحولات کسب وکارهاست. لذا به اینده این بازار بسیار خوشبین هستم و معتقدم بدلیل رشد بالای تکنولوژی و تغییرات نسلی کشور این بازار بسیار سهم قابل توجهی در تأمین مالی خواهد داشت.
* میتوان قوانین کرادفاندینگ را دور زد؟
اگر خود را جای یک شرکت بگذارید که میخواهد از این طریق تأمین مالی کند این را متوجه میشوید که باید چک، سفته و یا ضمانت بانکی بگذارید و اگر صورتهای جعلی نیز ارائه کنید جریمه سنگینی میشوید؛ همه اینها به علاوه حجم زیادی از تعهدها باعث میشود که کمتر کسی به تخلف و دور زدن چنین مواردی فکر کند. تقریبا این موضوع منتفی است و تجربه چندین ساله نشان داده اگر هم کسی نتوانسته تعهدات خود را ایفا کند به دلیل جعلی بودن فعالیت نبوده، بلکه بخاطر شرایط کسب وکاری دچار چالش شده و در ایفای تعهدات با مشکلاتی همراه شده اند.
* این مدل از تأمین مالی، نرخ بهره را فضایی نکرده؟
بزرگترین اشتباه درمورد کرادفاندینگ دقیقا همین جملهای است که شما گفتید؛ اتفاقا تأمین مالی جمعی از نرخ بهره بین بانکی تاثیر میپذیرد و اگر بخواهیم خلاف این حکم دهیم، میتوان آن را به مثابه بارش باران از زمین به آسمان دانست. ضمن اینکه در زمانی که شاهد انتشار اوراق ساختار یافته با نرخهای حول ۴۰ درصد سالانه هستیم، نرخ تأمین مالی جمعی به درستی قیمتگذاری میشود و از طرفی حجم بازار ۱۵ همتی قادر به تاثیرگذاری بر بازار چند صد همتی اوراق و چند هزار همتی سپرده نیست و نخواهد بود.
* در سال ۱۴۰۴ کجا سرمایهگذاری کنیم؟
باتوجه به برنامه توسعه هفتم مصوب مجلس درخصوص اصلاح ساختار شبکه بانکی، به نظر میرسد صنعت بانکداری از جذابیت بالای برخوردار باشد. توجه ویژه نظام حکمرانی در ایران به بازآفرینی شبکه بانکی، بانکها را برای سرمایهگذاری جذابتر میکند. البته که باید درخصوص جزئیات بانکها تاملی داشت و در انتخاب فرصت سرمایهگذاری، دقت کرد. باتوجه به وضعیت انرژی در کشور، به نظر میرسد هرچقدر کسب و کاری وابستگی کمتری به انرژی داشته باشد و مشمول قیمتگذاریها نباشد، جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاری خواهد داشت. همچنین سرمایهگذاری در طرحهای تأمین مالی جمعی حتما بخشی از سبد دارایی افراد را خواهد گرفت.
* جای کدام ابزار در بازار خالیست؟
در حالحاضر صندوق شاخصی کم داریم و جای صندوق ترکیب شاخص فرابورس و کل بسیار خالی است که مقدمات آن شاید سخت باشد اما میتوان برای آن بازار جذابی را متصور شد. همچنین صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) نیز در قالب ETF و نه یک کلوز فاند که بتواند اکتیو منیجمنت را در حوزه داراییهای مختلف عملی کند میتواند برای بازار بسیار مناسب باشد البته صندوق پوششی راهبردهای سرمایهگذاری مختلفی دارند، منظور صندوق پوششی که در حوزه مشتقات تمرکز کرده باشد این روزها مورد توجه بازار است.
-
غریب حسینی - خبـرنــگار
- شماره ۵۸۶ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما