صدای بورس-
بازار سرمایه طی چند ماه اخیر، از رونق بسیار خوبی برخوردار شده است و شاهد استقبال سرمایهگذاران از بورس اوراق بهادار هستیم. شما دلیل اصلی این امر را چگونه تحلیل میکنید؟
زمانی که سایر بازارهای سرمایهگذاری از قبیل پول، ارز و سکه اشباع شد، دولت اقدام به هدایت هدفمند سرمایهها به بازار سرمایه کرد که موجب افزایش نقدینگی در این بازار شد. به این ترتیب، تعادل عرضه و تقاضا در این بازار بر هم خورد و شاخص رشد کرد. این رشد از ابتدای سال جاری با سرعت بیشتری جریان داشت؛ چرا که طی چند ماه اخیر، افزایش نرخ ارز و تضعیف ارزش ریال نیز به این موضوع دامن زد. بنابراین، عوامل مختلفی مانند حضور پررنگ سرمایهگذاران در بورس، افزایش نقدینگی و تضعیف شدن ارزش ریال در رشد شاخص و بازار سرمایه نقش داشتند.
آیا میتوان رشد شاخص و بازار سرمایه را واقعی دانست یا صرفا واکنشی در برابر تغییرات اقتصادی کشور است؟
موضوع رشد بازار سرمایه را از ابعاد گوناگونی میتوان بررسی کرد؛ چرا که همه چیز با اعداد و ارقام قابل بررسی نیست و با عوامل اجتماعی نیز سر و کار داریم. طی دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰، یکی از مفروضههای اصلی این بود که عاملهای اقتصادی، عقلانی رفتار میکنند. افراد در شرایط ریسک سرمایهگذاری مشابه، پول بیشتر را به پول کمتر ترجیح میدهند و اگر غیر از این باشد، به معنای عقلانی نبودن رفتار آنها است. اما از دهه ۱۹۵۰ و با ظاهر شدن رشته مالی رفتاری که اساس اقتصاد کلاسیک را تغییر داد، این موضوع مطرح شد که عاملهای اقتصادی لزوما عقلانی رفتار نمیکنند. به عنوان مثال، اگر اتومبیلی را به قیمت ۵۰ میلیون تومان خریداری کنید و قیمت آن به ۴۵ میلیون تومان برسد، به احتمال زیاد آن را نمیفروشید؛ چرا که تمایلی به شناسایی زیان خود ندارید. در حالی که ممکن است خودرو را بفروشید و از سرمایهگذاری آن مبلغ در محلی دیگر، سود نیز کسب کنید.
رشته مالی رفتاری تبیین کرد که عامل اقتصادی همیشه عقلانی رفتار نمیکند. به همین دلیل، در بازار سرمایه هر چقدر آمار اقتصادی و مالی را تحلیل کنید، تنها ۵۰ تا ۶۰ درصد از عوامل را تبیین میکند و مابقی، سهم رفتارهای غیر عقلایی و هیجانی عامل اقتصادی است که تعادل را بر هم میزند. با این مقدمه، چندان قابل تفکیک نیست که آیا رشد بازار سرمایه معقول بوده است یا خیر. اما جهت اظهارنظر درباره واقعی یا حبابی بودن رشد شاخص، میتوان از نسبت قیمت به جریان نقدینگی یا پی به ای به عنوان معیار بررسی تعادل بین بازارها استفاده کرد. این نسبت معیاری برای بررسی تعادل قیمتها در بازارهای مختلف، چه بازار داراییهای واقعی و چه مالی است.
بخش اصلی اقتصاد و محرک اصلی آن در کشور ما مسکن است؛ بنابراین میتوان اصلیترین وزنه تعیین نسبت پی به ای تعادلی را بخش مسکن در نظر گرفت و سایر بخشها را با آن مقایسه کرد. نسبت پی به ای در بازار مسکن در حال حاضر، ۲۵ است که میتوان گفت این میزان نسبت به گذشته تاریخی آن افزایش یافته و در بالاترین میزان خود قرار دارد. پی به ای بازار سرمایه با سودهای تحلیلی پیشبینی شده برای سال ۹۹ در شرکتهای بزرگ، ۱۲ تا ۱۵ مرتبه است. اگر این معیار را بین بازار مسکن و بازار سرمایه مقایسه کنیم، باید گفت که رشد بازار سرمایه حبابی نیست و جا برای رشد بیشتر نیز دارد؛ بنابراین، بازار بر اساس شاخص یا سهمهای بزرگ گران نیست. بعضی افراد نیز نسبت ارزش بازار سرمایه به نقدینگی کشور، ارزش بازار سرمایه به GNP کشور را در نظر میگیرند که پشتوانه تئوریکی ندارد که بگوییم معیاری برای بررسی حبابی بودن بازار است.
عنوان کردید که بازار سرمایه از ظرفیت رشد بیشتر نیز برخوردار است. به نظر شما این رشد تا چه مقطعی ادامه دارد؟
در حال حاضر، سرعت رشد شاخص کاهش یافته که احتمالا از سرعت آن بیشتر نیز کاسته شود. در این راستا، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز بسیار تاثیرگذار هستند. علاوه بر این، سیاستهای دولت در خصوص حمایت از بازار سرمایه و جبران بودجه از طریق بورس نیز میتواند بر رشد آن تاثیرگذار باشد. میتوان گفت که در مقاطع یک یا دو ماهه در جا زدن و اصلاحات جزئی در رشد شاخص خواهیم داشت. اما تا انتهای سال جاری، میتوان انتظار رشد شاخص تا ۲ میلیون و پانصد هزار واحد را نیز داشت.
رشد اخیر بازار سرمایه، موجب شده است که نوسهامداران زیادی وارد معاملات سهام شوند. توصیه شما به این افراد چیست؟
این موضوع جدید نیست و همواره تلاش شده است که در راستای سرمایهگذاری در بازار سرمایه فرهنگسازی انجام شود. بسیاری از افرادی که به تازگی وارد بازار سرمایه میشوند، از دوستان و آَشنایان خود یا سایر کانالهای ارتباطی مانند تلگرام و اینستاگرام، سیگنالهایی دریافت میکنند. این افراد باید در نظر داشته باشند که اگر کسی سودی در این بازار کسب کرده است، باید بتواند دلیل سودآوری سهام خود را توضیح دهد. اگر توانستند دلایل خود را توضیح دهند و قانعکننده بود، میتوان به آنها اعتماد کرد. همچنین، سرمایهگذاران برای حضور طولانی مدت در این حوزه، باید به دنبال زیرساختهای اساسی بروند؛ آنها میتوانند از شرکتهای دارای مجوز از سازمان بورس در زمینه مشاور سرمایهگذاری و سبدگردانی یا به صورت غیرمستقیم از طریق صندوقها کمک بگیرند. در غیر این صورت، شاید تصادفی سودی کرده باشند، اما در بلندمدت این امکان وجود ندارد و ممکن است با زیان مواجه شوند.
آیکو پیشنهادی را اخیرا در دست بررسی دارد که محصول جدیدی را برای حل مشکل سرمایهگذاران خرد به بازار معرفی میکند. در این راستا، سامانهای طراحی شده است که اشخاص سرمایه خود را در انواع مختلفی از سبدها قرار میدهند و با توجه به سود یا زیان مجموعه سهام هر سبد، سود یا زیان کسب میکند. این سبدها مانند سبدهای اختصاصی نیاز به سرمایه زیاد ندارند و از سوی دیگر، با صندوقها نیز متفاوت هستند. چرا که انعطافپذیر هستند و تعداد زیادی سبد با درجه ریسک مختلف طراحی میشوند که به نیاز بخش بزرگی از بازار پاسخ میدهد. علاوه بر این، در آیکو برای سبدگردانی از معامله الگوریتمی استفاده میشود که سرعت انجام معاملات را افزایش میدهد و با استفاده از این ابزار، فرصتهای سرمایهگذاری از دست نمیرود. در همین حال، یکی از فعالیتهای آیکو در حوزه ارزشگذاری است و با تحلیلهای جدی بلندمدت در این خصوص، ریسک سرمایهگذاری کاهش مییابد.
نقش استفاده از معاملات الگوریتمی در شرایط کنونی بازار سرمایه را چگونه میبینید؟
طی دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ حجم معاملات الگوریتمی در بازار سهام آمریکا از ۲ درصد به هشتاد درصد رسیده است و این در حالی است که بیش از نود درصد از معاملات بازار سهام آمریکا، به صورت الگوریتمی انجام میشود. کشورهای دیگر نیز که بازار توسعهیافته دارند، حجم بزرگی از معاملات خود را با استفاده از الگوریتمها انجام میدهند. چرا که مغز انسانی نمیتواند حجم معاملات، تنوع ابزارهای مالی، ورود اخبار جدید به بازار سرمایه و... را پردازش کند و به موقع به تغییرات بازار واکنش نشان دهد. وقتی از واکنش در بازار سرمایه صحبت میشود، منظور واکنش طی چند ثانیه و حتی صدم ثانیه است که شما میتوانید سهمی را خریداری کنید که تا چند ماه دیگر در بازار سرمایه عرضه نمیشود و از این طریق، سود بالایی کسب کنید. اما پردازش کردن، کسب اطلاعات و واکنش نشان دادن به آن، خارج از توان یک شخص یا مجموعهای از اشخاص است. افرادی که به صورت معمولی معامله میکنند، بیش از نود درصد از فرصتهای بازار را از دست میدهند. شرکتها نیز به دلیل گران بودن نیروی انسانی، نمیتوانند افراد زیادی را استخدام کنند تا بازار را رصد کنند و هزینه آن نیز بسیار زیاد است. با افزایش حجم بازار سرمایه، ورود شرکتهای جدید و... به نظر میرسد که طی دو سال آینده، بیش از ۵۰ درصد از معاملات تبدیل به معاملات الگوریتمی میشود که نیازمندی زیادی را در بازار ایجاد میکند.
آیا میتوان به نرمافزاهای الگوریتمی موجود در بازار اعتماد کرد؟
نرمافزارهای زیادی برای معاملات الگوریتمی وجود دارد؛ اما در بازار سرمایه ایران تقریبا معامله الگوریتمی به معنای واقعی وجود ندارد. برخی افراد معامله شرطی را همان معامله الگوریتمی میدانند، برخی نیز تحلیل تکنیکال را به اتوماتیک تغییر میدهند و آن را الگوریتمی تعبیر میکنند که این امر یا ناشی از بی اطلاعی و یا نوعی فریبکاری است.
معاملات الگوریتمی، دریافت اطلاعات، پیشپردازش، پردازش، تولید سیگنال، اجرای معامله، بازخورد گرفتن از معامله و کنترل ریسک معامله را شامل میشود. اگر فرآیندی از تمام این ویژگیها برخوردار بود، گفته میشود که فرد در حال انجام معاملات الگوریتمی است. متاسفانه تمام این ویژگیها در سیستمهای الگوریتمی ایران وجود ندارد؛ این در حالی است که نرمافزار معاملات الگوریتمی آیکو با سایر نرمافزارهای استاندارد دنیا، تفاوت اندکی دارد.
نظر شما