رشد بازار سرمایه وابسته به رشد ارزش بنگاههای اقتصادی است و رشد ارزش بنگاههای اقتصادی نیز وابسته به رشد داراییها و سودآوری آنهاست.
باتوجه به اینکه همیشه در اقتصاد ما یکی از عوامل اصلی رشد سودآوری در تمامی کسب و کارها تورم بوده است، بنابراین قاعدتا با تورم، سودآوری شرکتها اعم از بورسی و غیربورسی افزایش پیدا میکند اما این موضوع به دلیل نواقص ساختاری که در کسب و کارها و اقتصاد کشور ما وجود دارد، درصورتی که اگر بنگاههای اقتصادی در کشور ما بتوانند از بهبود بهرهوری و شرایط فروش و تولیدات خود سود کنند، قاعدتا سود بهدست آمده خیلی واقعیتر خواهد بود تا سودی که توسط تورم بهوجود خواهد آمد.
اگر محیط کسب و کار محیطی درست و اقتصاد پیشبینیپذیر باشد که سرمایهگذاری بر روی طرحهای توسعه یا راهاندازی کسب و کارهای جدید توجیه اقتصادی داشته باشد و فعالان اقتصادی نگران تغییرات خلقالساعه قوانین و مقررات یا دستورالعملها نباشند و در محیطی سالم فعالیت کنند، طبیعتا کسب و کارها و به تبع آن بازار سرمایه میتواند از بهبود شرایط تولید سود بهتری را کسب کند.
هر زمانی که رشد نقدینگی از رشد اقتصادی بیشتر باشد، مابهالتفاوت رشد نقدینگی و رشد اقتصادی خود را در اقتصاد بهصورت تورم نشان میدهد. در کشور ما همیشه تولید نقدینگی وجود دارد و معمولا رشد اقتصادی مناسبی وجود نخواهد داشت، بنابراین برای کنترل تورم دو راه را میتوان عنوان کرد؛ کنترل نقدینگی یا افزایش تولید و رشد اقتصادی. باتوجه به اینکه رشد اقتصادی ما در بهترین حالت پایین 10 درصد بوده اما رشد نقدینگی ما گاهی تا 40 درصد نیز بوده است، معمولا دولتها و تصمیمگیرندگان به جای برنامهریزی بر روی رشد پولی برای مهار تورم، بر روی کنترل نقدینگی تمرکز میکنند.
مشکل این اقدام این است که عامل تولید نقدینگی بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم دولت است و اگر دولت بخواهد نقدینگی را تولید کند و با ابزارهایی مانند اوراق یا بالا بردن نرخ بهره بخواهد این نقدینگی را از جامعه جمعآوری کند همیشه دچار سیکل معیوبی خواهیم بود. بنابراین بهترین کار برای کنترل تورم در کشور ما این است که تا حد امکان جلوی تولید نقدینگی توسط دولت گرفته شود.
دولت باید انضباط مالی را اجرا کند، در زمانی که مشکل تورم و انفجار نقدینگی وجود دارد طرحهایی که مخارج را زیاد میکند مانند ساخت یک میلیون واحد مسکونی میتواند بسیار آسیبزا باشد یا اگر قصد داشته باشند با ابزارهایی مانند بالا بردن نرخ بهره و اوراق، تورم و نقدینگی را کنترل کنند باید نرخ اوراق آنقدر زیاد باشد که در شرایط تورمی برای مردم خرید این اوراق جذاب باشد. اما مشکل این است که بازده درونزا بنگاههای اقتصادی اکثر مواقع از نرخ بهره یا حداقل از تورم کمتر است.
بنابراین اگر قرار باشد ابزارهایی مانند اوراق و نرخ بهره آنقدر جذاب باشد که نقدینگی را به خود جذب کند، هزینه تأمین مالی بنگاهها نیز افزایش پیدا میکند و با این نرخ بهره نیز نمیتوانند بازدهی بهدست آورند و قاعدتا در نهایت منجر به از بین رفتن کسب و کارها میشود و عرضه کم خواهد شد. در چنین شرایطی با نتیجه معکوس مواجه خواهیم شد که ایجاد بیکاری، کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم است.
- مهدی سوری - تحلیلگر بازار سرمایه
نظر شما