به گزارش صدای بورس- کارشناسان روابط بینالملل معتقدند بالاترین توافقی که ایران و گروه ۱+۵ ممکن است به آن دست پیدا کنند، در نهایت تنها پرونده هستهای ایران را به شکلی موقت فریز خواهد کرد، چراکه نه غرب حاضر است به ایران امتیازی بدهد و نه ایران حاضر به عقبنشینی است.
در این میانه، از مجموع شواهد پیداست که سیاست ایران پس از نزدیک به یک دهه، دوباره «نگاه به شرق» است. شاهد مثال هم کم نیست: چین و روسیه بالاخره و پس از ۱۵ سال اصرار ایران، عضویت کامل ایران در «سازمان همکاری شانگهای» را پذیرفتهاند و قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین هم در فروردین ماه امسال میان وزرای خارجه ایران و چین، به صورتی نامعمول (بدون طرح در مجلس ایران)، به امضا رسید.
اما ایران پیش از چین، با روسیه قرارداد راهبردی داشت و آن ماجرا قدیمیتر از اینهاست. در واقع، قرارداد ۲۰ ساله مشارکت راهبردی میان ایران و روسیه، در سال ۱۳۷۹ خورشیدی، در زمان ریاستجمهوری محمد خاتمی میان تهران و مسکو امضا شده بود و از قضا همین چند ماه پیش دورهاش تمام شد.
حالا ایران و روسیه میخواهند این قرارداد را تمدید کنند، آن هم برای یک دوره ۲۰ ساله دیگر و با حضور روسای جمهور دو کشور در مسکو. تا همینجا، میدانیم که بخش بزرگی از این قرارداد، ناظر به خرید تسلیحات نظامی از روسیه است، آن هم در بحبوحه اوجگیری تنشهای لفظی میان ایران و اسرائیل. اما این توافق (یا قرارداد) چه معانی ضمنی دیگری ممکن است داشته باشد؟
چرخش ایران به سوی «نقطه ثقل» جدید در جهان
پیشبینیهای ژئوپولتیک و اقتصادی نشان میدهند قاره آسیا در دو دهه پیشرو، بار دیگر به نقطه ثقل اقتصاد جهانی بدل خواهد شد و آنطور که گزارشهای بانک جهانی نشان میدهد، از میان ۶ قدرت نخست اقتصادی در سال ۲۰۴۰ میلادی، چهار مورد غیر غربی (به مفهوم عام) خواهند بود: چین، هند، ژاپن و روسیه.
ایران (بر خلاف هیاهوها و ژستها)، همیشه متمایل به غرب بوده و نه متمایل به شرق. در دوره پهلوی، ایران لنگرگاه «جهان غرب» در قارهای بود که پر بود از کشورهای کمونیستی (از چین و شوروی سابق گرفته تا ویتنام و مغولستان).
اقتصاد جهان، روز به روز بیشتر «چینی» میشود و در واقع، نقطه ثقل اقتصاد جهانی روز به روز بیشتر به سمت شرق میرود.
پس از انقلاب هم ایران با شرق و غرب به یک شکل برخورد میکرد و اگر سیاست خارجی ایران در دوره هاشمیرفسنجانی و خاتمی را مرور کنیم، تمایل به غرب حتی پر رنگتر است. (جریانی مانند خروج دستهجمعی سفرای اروپایی از ایران در بهار ۱۳۷۶ را میتوان استثنایی در جهت اعمال فشار به ایران در نظر گرفت.)
ایران اما در جریان انعقاد «برجام»، احساس کرد که از اعتماد به غرب چیزی عایدش نشده و حتی اروپاییها هم آنقدر صادق نبودهاند که خسارت خروج یکجانبه آمریکا از برجام را جبران کنند. نتیجه، گردش ناگهانی ایران به شرق بود، روندی که شروع شده، اما هنوز به اوج نرسیده است.
اول چین و حالا روسیه
پیش از روسیه، گریزی به توافق ایران و چین بزنیم که احتمالا الگویش در قرارداد ۲۰ ساله با روسیه تکرار خواهد شد. آنچه از مفاد قرارداد ایران و چین میدانیم، این است که رییسجمهور چین، «شی جین پینگ»، در سال ۲۰۱۶ میلادی پیشنهاد یک توافق همهجانبه را به ایران ارائه داده و در این توافق، پیشنهاد شده که در مقابل خرید تعهدی نفت ایران از سوی چین، این کشور سرمایهگذاری گستردهای در زیرساختهای ایران انجام دهد و البته، ایران هم متعهد به خرید تعهدی کالاهای چینی در برخی بخشها شود.
نفع دو کشور از این توافق تقریبا روشن است: ایران میخواهد یک مشتری بلندمدت برای نفت خود پیدا کند و این مشتری همزمان با سرمایهگذاری در زیرساختهای نفتی و غیرنفتی کشور، جریانی از ورود سرمایه خارجی به کشور را هم تضمین کند. (ارقامی بین ۴۰۰ تا ۴۸۰ میلیارد دلار از سرمایهگذاری چین در اقتصاد ایران منتشر شده است.)
منبع :تجارت نیوز
نظر شما