درست زمانی که به دلیل وعدههای توخالی دولتمردان ترمز رشد بورس کشیده شد و قرمزی شاخص برتابلوی بورس ماندگار شد، دست و دل سهامداران لرزید؛ سهامدارانی که به دلیل بیرونقی بازارهای دیگر و حرص و طمعی که دولت دوازدهم به جان آنهاانداخته بود، تمام داراییها و سرمایههای خرد و کلان خود را راهی بازاری پرنوسان و پرتلاطم کرده بودند.
دولتی که در ابتدا مردم را برای حضور در بورس کوک کرد اما در نهایت با بیمسئولیتی کامل نظارهگر سودهای کلان شرکتهای دولتی و سقوط داراییهای مردم شد. سقوطی که هر ساعت ترس و دلهره را به جان مردم و سهامدارانشانداخت. محقق نشدن وعده و وعیدهای مسئولان نه تنها آتش خشم سهامداران، بلکه زمینه اعتراضات وتجمعات آنها را هم فراهم کرد؛ تجمعاتی که نه فقط از ساختمان ملاصدرا و سعادت آباد و بهارستان که دست آخر سر از مجامع بورسی درآورد و شرایط باورنکردنی را برای سال ۱۴۰۰ رقم زد؛ سالی که جز دورهمیها وگردهمایی متولیان دستاورد دیگری نداشت!
مرداد بدشگون
مرداد ۹۹ همان روزی که بدشگونیاش را نصیب بورس و سهامدارانش کرد، حالا یک سال و هفت ماه را از صفحات تقویم گذرانده است. سالی که جلسات و نشستهای زیادی را برای آشتی سهامداران زخمخورده با بورس در دستگاههای دولتی به خود اختصاص داد اما با دستاندازهای زیادی روبهرو شد که مهمترین آن موج بیاعتمادی سهامداران و گسترش دامنه اعتراضاتی بود که به تجمعهای سازمانی ودست آخر به مجامع بورسی کشیده شد. این تجمعات که از نیمه سال ۹۹ شروع شد و در سال ۱۴۰۰ به اوج خود رسید، سهامداران زیادی را وارد کارزارهای اعتراضی کرد. سهامدارانی که تا پیش از این سرشان در لاک خودشان بود اما پس از آن چنان خشم و هیاهوی آنها را به آسمان بلند کرد که هنوز نالههایشان سرد نشده است.
شروع اعتراضات
اولین تجمع اعتراضی سهامداران، ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ مقابل ساختمان شیشهای سازمان بورس و اوراق بهادار کلید زده شد تا مالباختگانی که گوش به دولت دوازدهم سپرده بودند، دل نگرانیهایشان را به دست سکاندار ساختمان شیشهای سعادتآباد بسپارند تا شاید راهی برای روزهای سبز بازار و بازگشت داراییهایشان پیدا کنند.
اعتراضات استانی
اول اردیبهشت ۱۴۰۰، دومین تجمع اعتراضی سهامداران مقابل ساختمان بورس اوراق بهادار بود. تجمعی که در اعتراض به از دست رفتن سرمایههای آنها ترتیب داده شده بود. اما این اعتراضها نه تنها در تهران که در اصفهان و مشهد نیز گسترش یافت. سهامداران تهرانی، مشهدی و اصفهانی هر کدام در شهرهای خود بر طبل بیتفاوتی مسئولان کوبیدند و از وضعیت نابسامان بازار سرمایه، بیتوجهی مسئولان و وعدههای تو خالی گفتند و با سردادن شعارهای «حقوقی حیا کن بازار را رها کن» و «مسئول بیلیاقت کجایی؟» اعتراضات خود را به گوش دولت رساندند. اما نه تنها این شعارها که طرح سازمان بورس برای افزایش دامنه نوسان به مثبت ۶ و منفی ۳ نیز نتوانست مرهم روزهای سخت بازار و دل زخم خورده سهامداران باشد.
ریزشی دیگر
اعتراض دیگر سهامداران مربوط به ریزش مجدد بازار سرمایه در ۱۰ آبان ۱۴۰۰ بود. آنها که خستهتر از قبل بودند، این بار اما سر از ساختمان ملاصدرا درآوردند و خواهان توجه بیشتر بورسیها برای حفظ سرمایههایشان شدند. معترضان با بیان این جمله که به دعوت رئیس جمهور و مسئولان سابق دولتی وارد بازار سرمایه شدهایم تاکید کردند؛ ادامه این روند به اعتماد ملی و اجتماعی آسیب خواهد زد.
تجمعی برای بهارستاننشینان
پیگیری مطالبات و نجات بورس محور بعدی تجمع سهامداران معترض بود. تجمعی که این بار نه برای مسئولان بورسی که متعلق به بهارستاننشینان بود. دراین تجمع اعتراضآمیز تعداد زیادی از سهامداران بورسی با در دست داشتن دستنوشتهها و پلاکاردهایی، خواستار «نجات بورس» شدند و مطالبات خود را به گوش نمایندگان مجلس رساندند. اعتراض دیگر سهامداران زخم خورده از مسئولان دولت دوازدهم، ۳۰ دی ماه و درست در همان محل قبلی بود. اعتراضی گستردهتر که بیانگر مطالبات به حق سهامداران بود. مطالباتی که نظارت دقیق بر بازار، پیشبینیپذیر کردن اقتصاد و بستههای حمایتی را طلب میکرد.
از مجلس به سازمان بودجهای کشور
مالباختگان بورس بعد از اینکه دست خالی از بهارستان مجلس بازگشتند ۷ بهمن ماه ابتدا با در دست داشتن پلاکاردهایی مقابل ساختمان مجلس تجمع کردند اما از آنجا که از سوی نیروی انتظامی متفرق شدند، راهی سازمان برنامه و بودجه شدند تا شاید رئیس این سازمان صدایشان را بشنود و برایشان آستین همت بالا زند. آنها در این تجمع به از بین رفتن ارزش داراییهای خود اعتراض کردند اما در این مسیر هم راه به جایی نبردند.
پای اعتراضات به مجامع بورسی باز شد
با بحرانی شدن وضعیت بازار سرمایه، دامنه اعتراضات مالباختگان بورس نیز بیشتر و بیشتر شد. اعتراضاتی که رنگ وبوی دیگری گرفته بود واین بار نه از بورس و مجلس و سازمان برنامه که سر از مجامع بورسی درآورد و دامنه این اعتراضات را گستردهتر کرد. اعتراضاتی که در ۱۰ دی ماه ۱۴۰۰ به مجمع بانک دی رسید؛ مجمعی که زیر مجموعه مدیرجوانی قرار داشت که در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری وعده حل مشکل بورس را سه روزه به سهامداران داده بود. این اعتراض برخلاف اعتراضهای دیگر با اتفاقات ناگواری همراه بود. اما این پایان راه نبود چرا که این درگیریها به مجمع کرمان هم کشیده شد. مجمعی که سهامدارانش از وضعیت بحرانی بورس و خلف وعده مسئولان به ستوه آمده بودند و با درگیری مدیر عامل کرمان سعی کردند، صدای اعتراضشان را به گوش مدیران و مسئولان برسانند.
رسم همیشگی
تجمع معترضان بورسی دیگر به رسم همیشگی تبدیل شده بود. رسمی که پنجشنبههای هر هفته در محلی از پیش تعیین شده و اکثرا مقابل سازمان برنامه وبودجه کشور برگزار میشد. مالباختگان بورسی که قول داده بودند تا به نتیجه نرسیدن خواستههای خود دست از تجمعات خود نکشند، این بار اما به روند مالیات ستانی از شرکتهای بورسی اعتراض کردند. آنها در این تجمع از مسئولان خواستار دریافت مالیات از سپردههای بانکی شدند. اعتراض دیگر سهامداران، متوجه عملکرد نمایندگان مجلس یازدهم و تیم اقتصادی دولت ابراهیم رئیسی به دلیل اجرایی نشدن وعدههای بورسی بود.
- ارمغان جوادنیا - روزنامهنگار
نظر شما