زندگی سالهای اخیر در ایران چنان با تورم آمیخته شده است که کمتر فردی را میتوان پیدا کرد که این موجود ترسناک را با پوست و گوشت خود حس نکرده و از آن واهمه نداشته باشد. زندگیهای زیادی در این سالها به تباهی کشیده شده است، احساس فقر، افزایش فاصله بین حداقلهای زندگی با واقعیتهای درآمدی و خیلی از احساسهای نامطلوب دیگر از ثمرات تورم سالهای اخیر است.
قبل از ادامه بحث توجه شما را به نمودار (۱) تورم طی سالهای گذشته جلب میکنم. همانطور که مشاهده میشود میانگین تورم طی دورههای نزدیک به سالهای اخیر مدام در حال افزایش بوده است و متاسفانه طی دو سه سال گذشته، تورم افزایشیتر بوده است. در نمودار (۱) فقط اعداد مشاهده میشود و بس، اما این اعداد خالی از احساس نیستند.
تورمهای دو رقمی ۳۱.۲ درصد (در سال ۹۷)، ۴۱.۲ درصد (در سال ۹۸)، ۳۶.۴ درصد (در سال ۹۹) و احتمالاً بالای ۴۰ درصد در سال ۱۴۰۰، فقط عددهای خشک و بیروح نیستند بلکه در پی این اعداد هولناک، دردها، تباهیها، سیاهیها و حتی مرگها زیادی است که مردمان این کشور از سر گذراندهاند.
به تورم میتوان از زوایای مختلف نگاه کرد. میتوان تورم را از بعد تخصصی نگاه کرد و به دلایل ایجاد تورم از قبیل کسری بودجه، کاهش درآمدهای ارزی، افزایش نرخ ارز، افزایش پایه پولی و افزایش حجم نقدینگی و... نگریست و حتی به صورت تخصصیتر و با جزئیات بیشتر آن را مورد موشکافی قرار داد. مثلا به این موضوع پرداخت که آیا کاهش نرخ بهره منجر به افزایش تورم شده است یا خیر؟ آیا عدم کنترل یانک مرکزی بر بانکها باعث افزایش تورم شده است یا خیر؟ آیا تحریم منجر به تورم شده است یا خیر؟ آیا سیاستهای سمت تقاضا منجر به تورم شده است یا سیاستهای سمت عرضه. این موارد را به این دلیل اشاره کردم که بگویم من هم میتوانم تورم را با این نگاه مورد کنکاش قرار دهم که اتفاقاً بررسی دقیق هر کدام از این موارد لازم است و مفید. اما روح حاکم بر قسمت ابتدایی این یادداشت متفاوت است و به دنبال ترسیم این است که بگوید تورم هیولایی ترسناک است و صرفاً تورم اعداد خشک و خالی نیست بلکه بر واقعیتهای زندگی به طور کاملاً مستقیم تأثیر میگذارد و بر روابط عاطفی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تأثیر میگذارد آنهم تأثیر زشت و غمانگیز.
دوباره اعداد تورم سالهای اخیر را با سرعت کند ملاحظه کنیم. سرجمع تورم از سال ۹۷ تا سال ۱۴۰۰ حدود ۱۵۰ درصد بوده است یعنی برای اینکه قدرت خرید شما طی این سالها تغییری نکرده باشد، باید درآمدهای شما ۲.۵ برابر شده باشد. مطمئناً خیل عظیمی از مردم ایران مشمول این افزایش در قدرت خرید نبودهاند. تورم بر همه بنبانهای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی و... تأثیر نامطلوب میگذارد. نابودی اخلاق اجتماعی با تورم حاصل میشود. تورم چنان جامعه را دچار اضمحلال میکند که کمتر عارضهای این قدرت را دارد.
در تورم، توزیع درآمد به سمت نابرابری حرکت میکند. افرادی که توان لابیگری، زدوبند، توان دریافت تسهیلات از بانکها، دلالان، بعضی از تولیدکنندگان و صاحبان بعضی از کسبوکارها، کاسبان تورم هستند و عمده مردم بازندگان و قربانیان تورم هستند. همین موضوع به سرعت اخلاقیات را از بین میبرد. قانع بودن، تلاش مستمر داشتن، برنامهریزیها و سرمایهگذاریهای بلندمدت از بین میروند و همه چیز به سمت کوتاهمدت تغییر میکند. ارزشگذاری شغلها و خدمات همگی تغییر مییابد، هر کدام سریعتر به پول برسد، آن ارزشمندتر میشود.
تورم به دلیل عدم امکان برنامهریزیهای بلندمدت و همچنین تغییر الگوی فرهنک کار و موارد دیگر بر بیکاری تأثیر منفی دارد. یعنی چنانچه تورم از آستانهای بسیار محدودی فراتر رود، بیکاری در جامعه افزایش مییابد.
گزارهها و جملات بالا خلاصهای از مصائب تورم است که بر جامعه و مردمان هر جامعه تحمیل میگردد و متاسفانه در این سالها به به دلیل تورمهای بسیار سنگین بر جامعه ایران وارد شده است و برای حل آنها نیاز به زمان طولانی و برنامهریزی و درایت است.به عنوان تاییدی بر ادعاهای ذکر شده مبنی بر اینکه تورم منشاء عمده مصائب و مشکلات جامعه است میتوان به آمار سرقت، فحشا، رشوهپذیری و... طی سالهای گذشته نگاهی انداخت تا به عمق بحران پی برد. مخلص کلام اگر تورم کنترل نشود تمامی مسائل اجتماعی، اقتصادی تبدیل به بحران میگردند.
حال با این اوصاف با تورم چه باید کرد؟
آنچه کاملا مبرهن و روشن است این است که تورم به دلیل مشکلات متعددی که برای هر اقتصاد و جامعهای بوجود میآورد باید حتماً کنترل شود و به همین دلیل است که عمده کشورهای دنیا حتی نسبت به افزایش درصدهایاندک تورم حساس میباشند و از تمامی راهکارها برای کنترل و مدیریت آن استفاده میکنند. در حالت کلی میتوان با توجه به سابقه دنیا در کنترل تورم این ادعا را مطرح کرد که دانش بشریت در کنترل تورم بهاندازه کافی پیشرفت داشته است به نحوی که در حال حاضر تورم عمده کشورهای دنیا کمتر از ۱۰ درصد است اما متاسفانه اجرای این توصیهها در عمل به دلیل پیچیدگیهای متعدد اقتصادی، سیاسی و... کار چندان سادهای نیست.
در واقع برای حل مشکل تورم باید تمام ساختار تصمیمگیری یک کشور در تمامی ارکان به این سمت حرکت کنند. نمیتوان انتظار کنترل و مدیریت تورم را داشت اما جریانهای درونزا تورم را کنترل نکرد. نمیتوان تورم را کنترل کرد اما دولت هر روز بزرگتر و فربهتر گردد. نمیتوان مشکل تورم را حل کرد اما اقتصاد را در اختیار بخش خصوصی و مردم قرار نداد. نمیتوان امیدی به حل مشکل تورم داشت اما سیاستگذاریهای کلان بر عدم همکاری با دنیا بنا باشد. بنابراین حل و مدیریت تورم نیازمند عزم جدی و راسخ است. نیازمند تصمیمگیری مهم و یکپارچه است. همه ارکان قدرت باید در این راستا حرکت کنند.
وضعیت تورم در سال جدید
با اوصاف ذکر شده در سطور فوق، تورم برای سال آینده چگونه خواهد بود، به عبارت دیگر پیشبینی تورم برای سال آینده چه خواهد بود؟
همانطور که اشاره شد برای حل تورم باید تصمیمات جامع و یکپارچه گرفته شود و تمامی ارکان قدرت از این تصمیمات حمایت کنند. با این توضیح اتفاقات روزها و ماههای اخیر دولت جدید مرور و سپس نتیجهگیری ارائه میشود.
آنچه از شعارهای تبلیغاتی و برنامههای اعلام شده تیم اقتصادی دولت جدید به دست میآید حاکی از نداشتن یک برنامه منسجم برنامهریزی شده است، زیرا تاکنون چارچوبهای کلی تصمیمات اقتصادی دولت به صورت شفاف بیان نشده است این موضوع به خودی خود خبر خوب و خوشایندی نیست اما آنچه در عمل طی این چند ماه رخ داده است خیلی هم چشمانداز منفی را متصور نمینمایند و به نظر میرسد باوجود داشتن برنامه اولیه اقتصادی به مرور تیم اقتصادی دولت و فراتر از تیم اقتصادی، تصمیمات و اقدامات مثبتی در حال انجام شدن است. در ادامه به چند تصمیم مهم اشاره میشود.مهمترین تصمیم و اقدام عملی که به نظر به زودی شاهد آن خواهیم بود، احیای توافق برجام است. مطمئنا این موضوع در صورت توافق نهایی تأثیر بسیار مثبتی بر اقتصاد ایران خواهد داشت.
دومین اقدام مهم، بودجه سال ۱۴۰۱ است. اگر چه انتقادات زیادی بر این بودجه وارد است و پیشبینی میشود این بودجه نیز دارای کسری باشد (اگر چه کسری سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ کمتر خواهد بود) اما چند نکته مثبت را میتوان در این بودجه مشاهده کرد. مهمترین نکته، لحاظ ارزش دلار به میزان ۲۳.۰۰۰ تومان است. این عدد از این جهت مهم است که به نظر حتی در صورت توافق نهایی احیای برجام، بعید است دلار کمتر از این عدد تومان گردد. در اقتصاد پوپولیستی ایران، همینکه این اعداد بهعنوان کمینه در نظر گرفته شده است خود نوید تصمیمات خردمندانهتر است.
سومین رخدادی که در این روزها با آن مواجه هستیم، افزایش میزان صادرات نفت و همچنین افزایش قیمت آن است. اگر چه اطلاعات رسمی هنوز منتشر نشده است اما مطابق با اظهارات مقامات بانک مرکزی، میزان صادرات نفت به بیش از ۱.۵ میلیون بشکه در روز افزایش یافته و همچنین قیمت نفت حدود ۱۰۰ دلار در هر بشکه رسیده است.
چهارمین عامل که در ادامه موضوع اول یعنی حصول توافق جدید با غرب است، دسترسی به ارزهای بلوکه شده است. مطابق با نقل قولهای غیر رسمی، ذخایر ارزی بلوکه شده در کره جنوبی که قابل ملاحظه نیز بوده (ظاهراً حدود ۸ میلیارد دلار) در حال آزادسازی است و به زودی ایران به آن دسترسی خواهد داشت.
به عنوان یک نکته تکمیلی، قرارداد با چین اگر چه مشخصات و جزئیات آن خیلی مشخص نیست ولی در صورتیکه منافع ایران را بتواند تأمین کند، اقدام خوب و راهبردی خواهد بود. قرارداد با چین بهعنوان اقتصاد دوم دنیا و احتمالاً اقتصاد اول دنیا در سالهای آتی و همچنین توافق جدید با غرب، میتواند ثبات اقتصادی ایران را بهبود دهد.
از مجموع عوامل فوق به این نتیجه میتوان رسید که ترمز تورم در سال ۱۴۰۱ تا حدودی کشیده میشود و به احتمال بالا وارد دوره کاهش تورم خواهیم شد البته نه به سرعت بلکه به صورت آهسته و تدریجی.
به عنوان آخرین نکته با رویکرد اقتصاد سیاسی به این موضوع اشاره کنم که علاوه بر موارد فوقالذکر، دوره اول ریاست جمهوری رئیسی میطلبد که تورم روند کاهشی داشته باشد. به همین دلیل دولت تمام تلاش خود را میکند تا افزایش نرخ ارز و همچنین تورم را کنترل و حتی سرکوب کند.
بنابراین در مجموع به نظر میرسد سال آینده با توجه به احتمال کاهش نرخ تورم و ثبات نسبی نرخ ارز، بسیاری از بازارها از جمله مسکن، طلا و بورس دوره رکود نسبی را طی کنند. هرچند این کاهش تورم پایدار نخواهد ماند.
- محمود باغجری - عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
نظر شما