به گزارش صدای بورس، اگر بازار سرمایه کشور را شبیه یک بدن در نظر بگیریم، عرضه جدید در بازار اولیه مانند تزریق خون جدید به رگهای بازار و بازار ثانویه مانند گردش همان خون موجود بین اعضاست بنابراین بدون وجود عرضههای جدید، شادابی و تحرک از بازار دورمیشود. به اعتقاد ما اگر عرضههای اولیه در بازار با مدیریت صحیح انجام شود منافعش بیشتر از مضراتش است. بخشی که خواندید مربوط به گفتههای حمید یاری، معاون نظارت بر بورسها و ناشران سازمان بورس بود؛ در ادامه این مقام مسئول به تمامی شبهات فعالان پاسخ میدهد.
* مهمترین اقدامات معاونت نظارت بر بورسها و ناشران سازمان در سال ۱۴۰۳ چه بوده است؟
سال ۱۴۰۳، سال پیچیده و پر پیچ وخمی بود و اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و عجیبی رخ داد که هر کداممیتواند به تنهایی، فضای اقتصادی هر کشوری و بازار سرمایه را تا مدتها متشنج و دچار رکود کند که این تاثیر بر بازار سرمایه به ویژه در نیمه سال اول با کاهش بی سابقه حجم معاملات همراه شد. در نیمه دوم سال اما با روی کار آمدن دولت جدید و حمایتهای دولت و وزیر وقت اقتصاد، اقدامات مناسبی به منظور حمایت از بازار سرمایه انجام شد که باوجود ریسکهای موجود، نتیجه آن نگاه مثبت اهالی بازار سرمایه به روند بازار بود. در این زمینه رویکرد کلی مدیریت جدید سازمان جلوگیری از تصمیمات یک شبه و غیرقابل پیشبینی و ایجاد شوک به بازار از کانال نهاد ناظر و همچنین مذاکره با نهادهای تصمیمگیر در راستای جلوگیری از وضع قوانین مغایر با سودآوری ناشران ثبت شده نزد این سازمان بوده است. در سال ۱۴۰۳ بیش از ۱۰۰۰ همت تأمین مالی از بازار سرمایه از محل سرمایه و انتشار اوراق هم انجام شد. در زمینه سهام عدالت کمک کردیم تا سود رسوبی سهام عدالت و سنوات ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ واریز شود. آغاز معاملات گواهی صرفهجویی انرژی در بورس انرژی و گواهی شمش نقره در بورس کالا و هماهنگی با وزارت اقتصاد و بانک مرکزی هم که منجر به راه اندازی بازار ارز توافقی و انتظام بخشی به انتشار اوراق دولتی شد از دیگر اقدامات مهم و تاثیرگذار سال ۱۴۰۳ بود.
* یکی از موارد نیمه دوم سال، حجم زیاد عرضههای اولیه بود که مخالفان بسیاری داشت.
اگر بازار سرمایه کشور را شبیه یک بدن در نظر بگیریم، عرضه جدید در بازار اولیه مانند تزریق خون جدید به رگهای بازار و بازار ثانویه مانند گردش همان خون موجود بین اعضاست بنابراین بدون وجود عرضههای جدید، شادابی و تحرک از بازار دورمیشود. به اعتقاد ما اگر عرضههای اولیه در بازار با مدیریت صحیح انجام شود منافعش بیشتر از مضراتش است. واقعیت غیر قابل کتمان -که آمارها نیز تاییدمیکنند- آن است که بعد از بحران سال ۹۹ بازار سرمایه، به مرور کدهای حقیقی بیشماری از بازار سرمایه خارج شدند و به اصطلاح با بازار سرمایه قهر کردند؛ نتیجه این خروج چند ساله حجم معاملات پایین در نیمه اول سال ۱۴۰۳ بود. بر همین اساس معتقدیم عرضههای اولیهای که مدیریت شده انجام شود دوباره بسیاری از کدهای حقیقی را با مبالغ کم وارد بازارمیکند ومیتواند بستری مناسب برای بازگشت دوباره اعتماد به بازار باشد.
* با این وجود یکی از ایراداتی که به عرضههای اولیه گرفتهمیشود معیار ارزشگذاری است.
بحث ارزشگذاری بحث پیچیدهای است که در فرایند عرضه اولیه توسط بورسهای ما فرایند آن طیمیشود. از شناسایی و درک از نوع کسبوکار و فعالیت شرکت متقاضی گرفته تا پیشبینی کردن عملکرد شرکت از طریق متغیرهای مالی ترازنامه. انتخاب روش ارزشگذاری متناسب با نوع فعالیت شرکت مانند روش خالص ارزش داراییها، روشهای نسبی و استفاده از تنزیل جریان های نقدی و در نهایت محاسبه ارزش جاری شرکت انجاممیشود بنابراین یک معیار ارزشگذاری صرف استفاده نمیشود. از طرف دیگر، ارزشی که هر فعال اقتصادی به یک سهم یا داراییمیدهد یک ارزش ذهنی است و هر فردی بر اساس متد یا روشی که قبول دارد یک ارزش متفاوت را بر هر ورق از سهم هر شرکتی در نظرمیگیرد، همین تفاوت در محاسبات ذهنی است که باعثمیشود در بازار معامله انجام شود در حالی که اگر همه فعالان بازار ارزش یکسانی برای یک دارایی در نظر بگیرند، معاملهای شکل نمیگیرد.
* اگر روزی بخواهید روش عرضه اولیه را تغییر دهید؛ کدام روش را انتخابمیکنید؟
مدلهایی مانند حراج در جهان بهینهگی بیشتری دارند اما شرایط فعلی بازار، عمق کم بازار و سهم بالای سرمایهگذاری مستقیم مردم در بازار سرمایه ایران که با سایر کشورها قابل مقایسه نیست، اجازه استفاده از این مدلها را به راحتی نمیدهند، بنابراین هر زمان که به این جمعبندی برسیم که مدل بهتریمیتواند برای هر دو طرف خریدار و فروشنده منافع بیشتری داشته باشد، در تغییر روش عرضه اولیه مقاومتی نداریم. نگاه کلی و فرایند مدنظر سازمان بورس این است که سرمایهگذاران را به سمت سرمایهگذاریهای به روشهای غیرمستقیم سوق دهیم و هدف اصلی آن باشد که هر فردی با اطمینان کامل پساندازش را در این بازار سرمایهگذاری کند و این امر توامان با آگاهی از نوسانات بازار باشد.
* بازاری جداگانه برای عرضه اولیه ایجاد نمیکنید؟
ایجاد بازار اولیه عوارض مربوط به خود را دارد و بحثهای ارزشگذاری و نحوه آن نیز وجود دارد. اما حقیقت این است که عرضه اولیه اصلاً نیازی به بازار ندارد چراکه این بازار از نوع یک روزه یا یک دفعهای است که یک سهم در بازار عرضهمیشود و بعد وارد بازار ثانویهمیشود. ضمن اینکه تعددی نیز درمورد عرضههای اولیه نداریم و در ادامه سعی داریم تا به سمت بازارهای جدیدی که مشابه آنها تا به امروز در بورس ندارند حرکت کنیم همانند بازارهای استارتاپی و شرایطی ویژه را برای آنها در نظر بگیریم که منتج به بازارهای توافقیمیشود؛ در حال حاضر سعی در گسترش این بازار داریم. این نکته را تاکید کنم که عدد ویژهای برای عرضههای اولیه نداریم و سعیمیکنیم که عرضهها ادامه داشته باشد چراکه تزریق خون جدید عاملی برای ادامه حیات بازار است.
* دامنه نوسان را افزایش نمیدهید؟
ببینید یکی از ابزارهای بازار سرمایه برای مدیریت بحران ها کاهش دامنه نوسان سهام است. در گذشته با رخ دادن چنین مواردی، دامنه محدودمیشد اما دوباره به بازه عادی برمیگشت و این روند در طول یک مدت کوتاه بارها تکرارمیشد، برخی موارد دامنه یک درصدیمیشد، نامتقارنمیشد، برخی سهام و صندوقها متفاوتمیشود و در کل باعث نارضایتیهایی در کل بازار شده بود. با بررسیهایی که انجام و بازخوردهایی که از فعالان گرفته شد، تصمیم بر آن شد که دامنه نه خیلی محدود شود نه عادی باشد ولی مهمتر از همه به بازار اعلام شود که سازمان در یک بازه چند ماهه روبهرو چه تصمیمی در مورد دامنه خواهد داشت زیرا اعلام نکردن دامنه خود ریسک بالایی به بازار واردمیکرد و در برخی موارد مانند ابزار مشتقه بر قیمت ابزارها نیز تاثیر بالایی داشت. به همین دلایل و همچنین موارد بسیار دیگری، سازمان به خواسته خود فعالان پاسخ داد و دامنه را محدود کرد و هر موقعی که فکر کنیم شرایط بهتر شده و خواست اکثریت فعالان بازار نیز رفع محدودیت باشد، سازمان حتما تغییرات را اعلام و اعمالمی کند.
* تا آن موقع برنامهای برای تغییر دامنه صندوقها دارید؟
اگر قرار بر این باشد که شرایط فعلی دوام پیدا کند، درمورد چندین صندوق تجدیدنظر و آن را به همه فعالان بازار به صراحت اعلاممیکنیم که تمامی تصمیمات با مشارکت افراد متخصص این حوزه و با برگزاری جلسات متعدد برگزارمیشود و همه این تصمیمات نیز مبتنی بر اسناد پشتیبان است. همچنین در مورد تمامی ریزساختارها جلسات ویژهای را با بورسها و بخشهای تحقیق و توسعه آنها از سر گذراندیم و این روند همچنان ادامه خواهد داشت؛ پیشنهاداتی که در این جلسات مطرحمیشود را بررسی و برای دریافت بازخورد آن را برای افراد متخصص و فعالان بازار ارسالمیکنیم؛ در این بخش نیز نکته حائز اهمیت اینکه پیشنهادهای مطرح شده در جلسات فعلی تا قبل از این وجود داشتهاند یا خیر و اگر این موارد اجرایی شوند چه اتفاقیمی افتد.
* معیار ارزیابیتان ازمیزان تاثیر مثبت تغییر ریزساختارها چیست؟
تصمیماتی که در جلسات مربوط به این موضوع گرفتهمیشود در قالب یک متن به دست تیم مدل سازی سازمانمیرسد و این مدل در معرض شوکهای واقعی و مصنوعی قرارمیگیرد تامیزان اثرگذاری و اثرپذیری آن مشخص شود. همچنین پس از مشخص شدن نتیجه، هیأت مدیره اگر از مدلسازی انجام شده راضی نباشد این فرایند از سر گرفتهمیشود. در نهایت نیز نتیجه باید طوری باشد که اگر آیین نامهای در هیأت مدیره به تصویب نهایی رسید دیگر نیازی به تغییر دوباره نداشته باشد. البته این را هم در نظر داریم که نظارت امری است که دائما نیاز به بازبینی دارد اما اگر این بازبینی تنشی را در بازار ایجاد کند، باید فرایندی که پیش تر گفته شد را بگذراند هرچند یک مورد استثنا در اینمیان وجود دارد؛ اگر یک بازبینی بتواند بهرهوری بالایی را نصیب بازار کند، شوک آن را به جانمیخریم تا در بلند مدت بتوانیم کمک شایانی به بازار کنیم.
* معاونت نظارت بر ناشران مهم ترین مسئله موجود در سازمان را چهمیداند؟
نظارت مهمترین دغدغه معاونت ما در سازمان است. برای مثال اگر مشکلی در یکی از شرکتهای پذیرفته شده در فرابورس ایجاد شود که خود شرکت فرابورس ایران راسا بتواند به تنهایی رسیدگی و برطرف کند؛ دیگر نیازی به ورود سازمان نیست؛ اما در موارد دیگرمیتواند متفاوت باشد. این را نیز بگویم که در همین حوزه از فعالان بازار کمکمیگیریم و دائما نظر آنها را جویامیشویم ضمن آنکه اگر اتفاقی در بازار بیفتد که مشکل تلقی شود به ما گزارشمیدهند اما این گزارشها در موارد نادری به ابطال منتهیمیشوند چراکه اعتقاد من و همکارانم بر این است که نظارت بر بازار و ناشران مانند داوری فوتبال است و اگر کسی در دقایق پایانی گلی را با دست راهی دروازه کرد و سوت پایان زده شد دیگر نباید بازی از سر گرفته شود بلکه پیگیریها و بررسیهای بعدی است که مشکل را حلمیکند. البته که تمام سعی ما در سازمان بر این است که با جلوگیری از شیطنتها، تغییرات، قیمتگذاریها و یا پروژه کردنها، فضایی منصفانه برای سرمایهگذاری ایجاد کنیم تا سهامداران خرد با اطمینان هرچه بیشتر، سرمایه خود را وارد بازار کنند. همچنین از تمام اتفاقات کوچک و بزرگی که در بازارمیافتد استفادهمیکنیم تا در آینده تکرار نشوند.
* برنامهای برای ارتقای نظارت دارید؟
مهمترین برنامه در راستای ارتقای سطح نظارت در سال ۱۴۰۴، تکمیل فرایندگذار از نظارت نیمههوشمند به نظارت تمام هوشمند، یکپارچهسازی و ایجاد ارتباطمیان کلیه پایگاههای اطلاعاتی مرتبط بر بازار سرمایه، یکپارچهسازی شیوههای نظارت و جلوگیری از نظارت سلیقهایمیان ارکان، بکارگیری هوشمصنوعی و سایر تکنولوژیهای جدید در فرایندهای شناسایی تخلف و برنامهریزی برای ارتقای سختافزاری سامانههای نظارتی است؛ البته پروژهگذار از نظارت نیمه هوشمند به تمام هوشمند از سال ۱۴۰۲ در قالب طرحی موسوم به «بورسبان» آغاز شده که ماحصل این طرح تاکنون طراحی بیش از ۱۵۰ هشدار نظارتی در حوزههای دستکاری بازار، معاملات متکی بر اطلاعات نهانی و حوزههای عملیاتی است اما این طرح با عنایت به ماهیت پویایی بازار و رشد و تعمیق روزافزون آن، همواره در حال تکمیل و بروزرسانی است.
* به بورسها هم نگاهی داشته باشیم، علت توسعهنیافتن بورس کالا در ۱۴۰۳ چه بود؟
اتفاقا اعداد و ارقام نشان از توسعه خوب بورس کالا در سال گذشته داشته است. ارزش کل معاملات بورس کالا در سال ۱۴۰۳ رکوردهای گذشته را جا به جا کرده و بیانگر تحقق هدفگذاریهای صورت گرفته است. میزان معاملات در بازار فیزیکی و بازار مالی و مشتقه در مقایسه با سال قبل از آن رشد قابل توجهی داشته است. بورس کالا در بازار فیزیکی توانسته کالاهای مختلف را پذیرش و عرضه کند و این بازار به بلوغ قابل توجهی رسیده است. هر نیازی که در بورس کالا وجود داشته باشد در سازمان با سرعت بررسی و پیگیریمیشود. نکته مهم در مورد بورس کالا اینکه افراد بسیاری به دنبال بسته شدن این بازار و یا حذف معاملات فولاد و سیمان از این بستر بودند که در نهایت با استقبال ذینفعان، این مورد محقق نشد. اگر محصول جدیدی بخواهد در این بورس عرضه شود از سمت سازمان هیچ مخالفتی وجود ندارد و خود این بازار است که باید چنین تقاضایی داشته باشد. برای مثال محصولات کشاورزی بیشتری باید به این بازار وارد شوند چراکه بورسها به این جامعیت و کلیت رسیدند و شاید مانند بورس کالای ایران در بسیاری از کشورهای دنیا وجود نداشته باشد.
* تکلیف عرضه خودرو در بورس کالا چه شد؟
مشکلی با این مورد نداریم و هر خودرویی که تعداد مشخصی از آن تولید شود و بعد پشتیبانیهای لازم نیز در مورد آن وجود داشته باشدمیتواند در بورس کالا عرضه شود البته شورای رقابت نیز نباید مخالفتی با قیمت اعلامی این شرکتها داشته باشد. در حال حاضر نیز عمده تولیدکنندگان و بازرگانان کامیون، یک سایت در بورس کالا دارند چراکه از این طریق هم برندینگ و هم قیمت آنها به ثباتمیرسد. ضمن اینکه این شرکتهامیتوانند با اطلاعات به دست آمده، متقاضیان هر منطقه را تحلیل کنند که این مورد نیز در حوزه تحقیق و توسعه شرکتها بسیار حائز اهمیت است. تجربه سالهای گذشته نیز نشان داد که ادعاهای مربوط به بالا رفتن قیمت خودرو در بستر بورس کالا اشتباه بود و همان خودروهایی که ۴ سال پیش مطرح بودند در خارج از این بازار با رشد قیمت ۴۰۰ درصدی مواجه شدند. مانند این اتفاق نیز در مورد طلا رخ داد و باید این را تاکید کنم که باید به دست نامرئی بازار و خرد جمعی اطمینان کرد و اگر قیمتها نیز در ادامه این روند رشد کنند، امری طبیعی است؛ فولاد و سیمان اگر گران شوند به تولید کننده این هشدار رامیدهد که باید سودت را از جای دیگری افزایش بدهید. در نهایت این سوال را اینگونه جمع بندی کنم که بورس به عنوان آینه اقتصاد باید فعالیت کند و معتقدم که «باید خود شکنیم و آینه شکستن خطاست» ضمن اینکه اطلاعاتی که از این طریق بهدستمیآید به شما این اجازه رامیدهد که بفهمید کدام قیمت عادلانه است، استقبال مردم به کدام بیشتر بود و حتی ریزترین نکاتی که درمورد هر خریدار وجود دارد و اگر چنین نباشد شما مجبورید مانند الان از طریق توسل بهمیدان، اطلاعات کسب کنید.
* نظرتان در خصوص توسعه بورس انرژی چیست؟
سالها پیش بود که در مورد ناترازی و استفاده از پتانسیلهای این بورس برای رفع آن پیشنهادهای متعددی انجام شده بود اما گوش شنوایی وجود نداشت؛ بورس انرژی بازار سبز و آزاد را شکل داد که همین مورد باعث ایجاد قیمتهای بسیار مناسبی برای برق در بازار شد. همچنین در اثر همین بازار، سرمایهگذاری در بحث منابع تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی و... انجام شده است. علت این موضوع رامیتوان به امکان پذیری این شرکتها و همچنین زودبازده بودن انرژیهای خورشیدی به دلیل امکان فروش در بازارهای بورس انرژی دانست و در اصل نیز یکی از علتهای بنیادین حرکت به سمت این مدل از تأمین انرژی به وجود بورس انرژی است. آغاز به کار بازارهای برق سبز و آزاد و قیمتگذاریهای عادلانه آن کمک کرد که این بازار برای سرمایهگذاری جذابیت داشته باشد. همچنین آغاز به کار گواهیهای صرفهجویی در این بازار کمک کرده است که ابزارهای جذابی بر پایه آن شکل بگیرد. به صورت تقریبی نیز هر ابزاری که بخواهیم در این بازار وجود دارد که یکی از آنها ابزار صرفهجویی است که در سال ۱۴۰۳ مطرح کردیم و مورد دیگر نیز بحث خودروهای فرسوده است کهمیتوانند از ظرفیت گواهیهای صرفهجویی این بورس استفاده کنند. به علاوه تمامی این موارد سعی داریم تا هر جایی نیاز باشد ابزارهای جدید هیبریدی شکل دهیم.
* تکلیف ۲۴ ساعته شدن معاملات چه شد؟
بسیاری از ابزارهای موجود در بازار پتانسیل این را دارند که بهصورت ۲۴ ساعته معامله بشوند، اما ملاحظاتی در این مورد وجود دارد که حتی رستورانها نیز آن را با اماکن تجربه کردهاند اما اینکه چهکاری در این بخش کردهایم؛ در مورد صندوقهای طلا که معاملات آن تا قبل از ۱۸ فروردین بین ساعت ۱۲ تا ۳ بعد از ظهر معاملهمیشد، این زمان تا ۶ بعد از ظهر و مطابق ساعت کار بازار طلا افزایش یافت. با همه ملاحظات و دغدغههایی که در این حوزه وجود دارد این قول رامیدهم که معاملات را تا ۲ ساعت دیگر نیز ادامه دهیم و اگر که ببینیم ابزار دیگری نیاز به ۲۴ ساعته شدن دارد با ابزارهایی مثل توکنایز کردن این فضا را ایجادمیکنیم.
* نظرتان در مورد موازی کاری سکوهای طلا و خالی فروشی آنها چیست؟
در مورد فعالیت سکوهای آنلاین فروش طلای آب شده نیز پتانسیل خیلی خوبی وجود دارد تا این سکوها مانند بازار فرعی و کمکی با صندوقهای طلا یکی بشوند و یا در ذیل آنها فعالیت کنند؛ در نهایت و با این کار دغدغههای موجود درمورد این سکوها رفعمیشود و با انبار شدن طلای آنها در بانکها احتمال خالی فروشی به صفرمیرسد. ضمن اینکه این سکوهامیتوانند کارمزدهای خود را بهصورت توافقی با یکدیگر تقسیم کنند ومیتوان از این سکوها از بازویی برای بازاریابی صندوقها و همچنین افزایش دارایی صندوقهای طلا استفاده کرد.
* بانک مرکزی را رقیب سازمان بورسمیدانید؟
اجازه بدهید به این سوال اینطور پاسخ بدهم که قوانین و مقررات اجازه اینکه هر نهادی اوراق بهادار منتشرکند را نمیدهد و طبق همین قوانین، سازمان بورس و اوراق بهادار متولی ابزار بهادارسازی داراییهاست. ضمن اینکه در بحث بازار گواهی سکه نیز همین اتفاق افتاد؛ بانک مرکزی چند سال پیش نیزمیخواست این کار را بکند اما قوانین بالادستی چنین اجازهای را نمیدهد، در همین راستا به شورای عالی بورس درخواستمیدهد البته حضور رئیس بانک مرکزی در این شورا نیز در ثبت این درخواست چندان بیاثر نبوده است اما هیچ وقت گله ما این نبود که چرا بانک مرکزی در حال راه اندازی یک نهاد موازی با ماست، چراکه ما تابع قانونیم.
* اساسا واکنشی به این موضوع داشته اید؟
قطعا؛ سازمان به عنوان نهاد ناظر کنشهای مربوط به این موضوع را انجام داده و در پشت صحنه با نمایندگان مجلس، با وزیر اقتصاد و با معاون اول صحبتهای لازم را انجام داده است اما اینکه چنین نامهنگاریهایی در بین عموم منتشر شود چندان نکته مطلوبی نیست. البته که اگر تخلفی صورت بگیرد بهطور یقین این مورد منتشرمیشود. در کل رقابتی بین بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار وجود ندارد چراکه هر دو ابزار وزارت اقتصادند که به خوبی کارهای خود را جلو برده اند. در مورد بحث تداخل سیاستهای انقباضی و انبساطی بانک مرکزی با سازمان نیز باید به این مثال رجوع کنم که بانک مرکزی به دلیل فرایند تورمی کشور به این نتیجهمیرسد که سیاست پولی انقباضی داشته باشد و در پی آن نیز شرکتهایی که در بازار هستند نیازمند سرمایه در گردش و تولیدمیشوند؛ ما در بازار سرمایه سعی کردیم این نیاز را رفع بکنیم؛ وقتی نیاز رفعمیشود، بانک مرکزی پس به درستی سیاست انقباضی خود را انجاممیدهد و ما نیز به درستی در بحث تأمین مالی ورودمیکنیم و این باعثمیشود که به جای اینکه مشابه سالهای گذشته که همیشه این قطب وجود داشته است که نهادهای پول لازم به سراغ بانک مرکزی بروند و با قرض از آن ضریب تکاثری ۷ ایجاد کنند که نقدینگی را ۷ برابرمیکند؛ بنابراین سیاستهای بانک مرکزی در راستای انقباض بود و ما نیز در این راه با آن همراهی کردیم.
* موضوع رمز ارزها هم سوژه داغ بین این دو نهاد است؛ مسئول رمز ارز در ایران کیست؟
سازمان از همان ابتدا اعلام کرد که رمزارز برای بانک مرکزی است و حتی در مورد صندوقهای ایتیاف، بیتکوینی یا رمز ارزی نیز حتماً سعیمیکنیم با هماهنگی بانک مرکزی آن را جلو ببریم. در هر صورت فرایندهای مشترکی با بانک مرکزی داریم ولی اگر جایی حس کنیم که کاری خلاف قانون انجاممیشود در ابتدا به صورت دوستانه تذکرمیدهیم و بعد از راههای قانونی. همچنین در موارد دیگر که مرتبط با سیاستهای پولی است دخالتی در فعالیت بانک مرکزی نداریم و صرفاً جلساتی مانند تعیین نرخ بهره که جنبه دوستانه و همفکری دارد با هممیگذاریم.
* و ایراد دیگر به رویه سازمان نبود انتشار نام متخلفان است، به نظر شما تخلفات نباید علنی شوند؟
قطعامیدانید تا زمانی که حکم نهایی برای کسی صادر نشود طبق چارچوب افشای احکام بند «چ» ماده ۳۶ قانون احکام دائمی، اجازه چنین کاری نداریم چراکه آبروی فعالان و حرفهایهای بازار برای ما حائز اهمیت است، همانطور که در تمام دنیا همین است.
* یکی دیگر از انتقادات فعالان بازار نحوه برگزاری مجامع آنلاین است.
یکی از دغدغههای مطرح شده در سنوات گذشته از سوی سهامداران و فعالان بازار سرمایه در زمان برگزاری مجامع عمومی، سختی حضور در مجامع به دلیل بعد مسافت، همزمانی مجامع شرکتها و هزینه بر بودن حضور در مجامع برای سهامداران بود. در راستای رفع دغدغه مذکور، با تصویب دستورالعمل نحوه حضور و اعمال حق رای به صورت الکترونیکی در مجامع شرکتها در اسفند ماه سال ۱۳۹۸، ضمن کاهش هزینه حضور در مجامع، امکان حضور حداکثری سهامداران و اعمال حق رای در زمان برگزاری مجامع ایجاد شد. همچنین به منظور تداوم پخش آنلاین مجامع عمومی بعد از رفع پاندمی کرونا، طی ابلاغیهای تمامی ناشران به برگزاری مجامع بصورت آنلاین ملزم شدند. کیفیت وضعیت فعلی مورد قبول سازمان هم نیست و پیگیر بهبود آن هستیم تا مجامع با کیفیت و استاندارد مطلوبی به دیده سهامداران برسد تا هر فردی بتواند از هر نقطهای در ایران این مجامع را ببیند و نظر خود را عنوان کند. در سال ۱۴۰۴ تسهیل و توسعه برگزاری الکترونیک مجامع در دستور کار این معاونت قرار دارد تا هم شاهد افزایش مشارکت سهامداران و هم بهبود فرایند نظارت باشیم.
* مجوز شرکت سپردهگذاری خصوصیمیدهید؟
به هیچعنوان؛ این مورد در هیچ جای جهان نیز وجود ندارد مگر بعضی از بورسها ممکن است برای خودشان سپردهگذاری مخصوص داشته باشند که آن نیز باید وصل به سپردهگذاری مرکزی شود؛ همه اینها نیازمند یک مورد ویژه است تا بر روی آن کار کنیم و باید فضایی داشته باشیم که حس کنیم این مورد نیاز است اما تا کنون صحبتی در مورد این موضوع نبوده است.
* چرا تعداد شرکتهای سهامی عام پروژه کم است؟ مجوز نمیدهید؟
«پروژههایی کهمیخواهند به بازار ورود کنند، پروژه تکمیل شده آنها با یک سوم قیمت در بازار وجود دارد». یکی از مشکلات و ایرادات سهام پروژهها روند طولانی پذیرهنویسی آنهاست. چراکه به دو بخش قبل و بعد تقسیممیشود که بسیار زمانبر است. در این شرایط دو نکته بسیار حائز اهمیت اینکه این شرکتها در بازه زمانی یک یا دو روزه نمیتوانند پذیره نویسی بشوند و باید به آنها زمان داد تا بیشتر شناخته شود و به تبع باید زمان بیشتری باز باشند. دوم بحث حسابرس شرکت است که این پروژهها هنوز حسابرس معتمد ندارند و زمانی که آنها را معرفیمیکنیم تا پیگیر شوند نیز این رفت و تکمیل کردن مدارک تا برگشتن زمان زیادیمیگیرد و حتی بعضی وقتها نشدنی است. همچنین یکی از مسائل دیگر اینکه اگر با تمام تلاش ما به فرض یکی از این پروژهها نیز نهایی شود باز مشخص نیست که چه زمانی عرضه بشود البته که هر موردی ویژگیهای خاص خود را دارد، اما با همه اینها آییننامههای موجود در این حوزه در شرایط فعلی نیاز به بازنگری دارند.
-
ساره صابری - خبرنگــار
- شماره ۵۸۵ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما