به گزارش صدای بورس، سال ۱۴۰۳ را از سر گذراندیم و در حال حاضر مهمترین مسئله برای تمامی فعالان بازار سرمایهگذاری در سال جدید است که این موضوع نیز باید در سایه ریسکهای سیستماتیک بررسی شود. ضمن اینکه برای همه ما این سوال وجود دارد که کدام صنعت در این سال پیشرو خواهد بود و سودی را نصیب خریداران خودمیکند که از بقیه بازارها بازدهی بیشتری داشته باشد؛ در همین راستا به سراغ یکی از فعالان و کارشناسان بازار رفتیم که بیشتر با عنوان اقتصاددان شناختهمیشود. علی سعدوندی در جواب این سوال، چنین رویکردی را از پایه غلط دانست و سرمایهگذاری بر روی یک صنعت را برای سالهای گذشته مناسب دانست؛ ضمن اینکه وی در این گفتوگو ۱۰ سهم برتر بازار برای سرمایهگذاری را معرفی کرد. حال با تمام سختیهایی که این روزها بر بازار سرمایه وارد شده است و به نوعی نیز در بلاتکلیفی انجام یا اتمام مذاکره است، باید حرف کارشناسان و اقتصاددانان مختلف را شنید تا در نهایت تصمیمی صحیح و بر مبنای تحلیلهای اصولی گرفت؛ برای انجام این مهم پیشنهادمیشود که این مطلب و مطالب هفتههای بعد را مطالعه کنید.
* اقتصاد ایران در سال جدید چه بحرانهایی را پشت سرمیگذارد؟
هیچ کس شرایط ۱۴۰۳ را پیشبینی نمیکرد چراکه ریسکهای سیستماتیکی در این سال، گریبان اقتصاد را گرفت که تا قبل از این بی سابقه بود بر همین مبنا وضعیت اقتصاد ایران در سال جاری در هالهای از ابهام قرار دارد و مهم ترین مشکلی که اقتصاد ایران دارد نیز از نوع سیاسی است که دولت، هم در جنبه داخلی و هم در جنبه خارجی تضعیف شده و دولت اقتدار کافی برای حل این مسائل را ندارد. همچنین سایه جنگ چنان بر کشور افکنده شده که تنها با برطرف شدن این ابهامات نظامی است کهمیتوان آینده را تحلیل کرد. البته درمیان همه سناریوهای قابل پیشبینی، جنگ محدود یا تشدید تحریمها احتمال بیشتری دارد که در نهایت این دو با هم تفاوتی ندارند. ضمن اینکه در سال ۹۲ و ۹۷ نیز تشدید تحریمها رخ داد و الان نیز بار سوم است که این اتفاقمیافتد اما با این تفاوت مهم که وقتی فشارهای خارجی روی بازار ارز آوردهمیشود و مقام سیاستگذار نیز به درستی سعیمیکند تا فاصله رانت بین بازار آزاد و بازار نیما را کاهش بدهد؛ مجلس مجری آن را عوضمیکند و همین موضوع عاملیمیشود تا دولت و حاکمیت، آمادگی کافی برای مقابله با آثار تشدید تحریم را نداشته باشند. همچنین این موضوعمیتواند بسیار مشکلزا باشد به این معنی که در مقام قیاس امسال با سال ۹۷ که دولت تا حدی بر امور کنترل داشته است؛ دولت هیج کنترلی بر اوضاع و شناختی از شرایط اقتصادی ندارد.
* در صحبتهای خود اشاره کردید که دولت درکی از شرایط اقتصادی ندارد؛ چرا؟
علت این حرف بنده به این بود که تا الان، دولت چهاردهم برنامهای برای تغییر و بهبود شرایط اقتصادی نداشته است چراکه از همان روز اولی که رئیس جمهور، کنترل امور را در دست گرفت، چنین عنوان کرد - برنامه دولت پیشین را فقط به قصد رفع که تکلیف اجرامیکنیم- البته باید به این مورد نیز اشاره کنم که دولت قبل بنا نداشت آن برنامه را اجرا کند و باید این سوال را از مسئولان اقتصادی این دولت پرسید که شما چطورمیخواهید آن را اجرا کنید؟ همین مسئله و رویکرد نشان از بیبرنامگی و نبود شناخت دارد. همچنین یکی از مسائل بسیار مهم دیگری که در این دولت هست نادیده گرفتن ناترازیهاست چراکه دولت، هیچ برنامهای برای حل مسئله ناترازیها ندارد و صرفا ادعامیکند که تا تابستان سال آینده ۳۰۰۰ مگاوات برق تجدیدپذیر تولیدمیکند اما حقیقت اینکه به هیچ عنوان این فرایند آغاز نشده است که بخواهد دو ماه دیگر پایان یابد! مگرمیشود که این زیرساخت در عرض دو ماه آماده شود؟ البته شاید چنین اتفاقی بتواند بیفتد اما این مورد وابسته به عزمی راسخ باید باشد که در این دولت پیدا نمیشود.
* حجم اوراق منتشر شده توسط دولت را چگونهمیبینید؟
در چند هفته پایان سال ۱۴۰۳ شاهد این بودیم که بهشدت اوراق منتشر شد و اشکال این موضوع نیز اینکه بهصورت یکباره منتشرمیشود که همین اتفاق عاملیمیَشود تا شوک بزرگی به بازار، وارد شود اما حقیقت اینکه دولت با انتشار شدید اوراق در پایان ۱۴۰۳، کسری بودجه آخر سال خود را پوشش داد و اگر در همین راستا در ابتدای امسال اوراق منتشر نشود خبر بسیار خوبی برای بازار در ماههای ابتدایی خواهد بود. همچنین با برداشته شدن فشار اوراق، بازار التیام پیدامیکند و عاملیمیشود تا فشار فروش در نمادهای بازار کم شود. البته که ثبات بازار طلا به عنوان رقیب و همچنین نگاه مردم نسبت به دولت عاملی برای رشد این بازار موازیمیشود.
* چطور باید نگاه را به شرایط اقتصادی تغییر داد؟
اگر من بهجای حاکمیت بودم به فاصله یک روز از استیضاح همتی، وزیر را تعیینمیکردم؛ نه فقط وزیر بلکه لیدر اقتصادی کشور را تعیینمیکردم اما باید به این مورد دقت کنیم که کشور سالها دولت نداشت و با آرامش و به کندی دولت جدید تشکیل شد و الان نیز که وزیر اقتصاد برکنار شده است؛ همان صبر مقدس دوباره درحال تکرار است. همچنین شرایطی رامیگذرانیم که اقتصاد کشور لیدر ندارد و در همین موقعیت حساس، رئیس بانک مرکزی مردم را تشویقمیکند که برای حفظ ارزش پولشان طلا بخرند و بهطور قطعمیتوانم بگویم که نه تنها در هیچ کشوری بلکه در کل تاریخ جهان این موضوع بیسابقه است که بانک مرکزی یک کشور مردم را ترغیب به خرید رقیب پول حاکمیتی کند؛ نکته جالبتر اینکه بهجای برکناری محمدرضا فرزین؛ وزیر اقتصاد را با این بهانه که چرا نرخ ذاتی ارز را اعلام کردی برکنارمیشود. در کل نیز چنین التهابی تا به امروز در زمینه سیاستگذاری نبوده است و تنها راه جذب اطمینان مردم، جسارت دولت و حاکمیت در جهت التیام وضعیت موجود است.
* از فرزین گلایه کردید؛ مگر تالار مبادله قدم بزرگی برای تک نرخی شدن ارز نبود؟
قبل از تالار مبادله ارز و طلای توافقی، بازاری وجود داشت به نام متشکل ارزی که اتفاقا مزایایی به این فرایند جدید داشت که دخیل کردن صرافیها، فرابورس و بورس بود که فرزین آن را منحل کرد که همین اتفاق عاملی شد تا افراد دلسوز کشور که از این بازار حمایت کرده بودند، مهاجرت کنند. البته این موضوع منشعب از این بود که دست بانک مرکزی در این موضوعات بهقدری باز است که مطلقا هیچ نگرانی از کارهایی که انجاممیدهد، ندارد. ضمن اینکه بازار مبادله توافقی ارز و طلا غیر قانونی
است چراکه باید زیر نظر سازمان بورس باشد و نه مانند الان که محلی برای ایجاد رانتهای جدید شده و تمامی شعارهای ابتدایی خود را زیر پا گذاشته؛ در واقع اصلا بازار ارزی شکل نگرفته بلکه یک ابزاری شده است در دست رئیس کل بانک مرکزی در جهت ارز پاشی که نه توافقی در آن وجود دارد و نه بازاری که همین موضوع نشانمیدهد که حتی اسم این سامانه نیز بیمسماست چه برسد به عملکرد آن.
* این تالار برای صنایع صادراتی اثر خوبی نداشته است؟
در واقع بانک مرکزی آمده است و همان مکانیسم غلط نیما را دوباره در بازار توافقی باز طراحی کرده است و همین موضوع، فقط مقداری، قیمت ارز را بالا برد اما دوباره سیاست تثبیت قیمت ارز شروع شد و مسئله بعدی نیز عمل نشدن وعدههای مربوط به صادراتیها بود که منتج به فاصله بیشتر بین بازار آزاد و بازار توافقی شد و حتی بانک مرکزی به همین وسیله برای خودش یک اعتباری ایجاد و رقیب خود که وزیر اقتصاد بود را نیز برکنار کرد. همچنین و برای مثال صنایع فولادی که به سمت ورشکستگیمیرفتند شاید تنها چندماهی با اعلام این نرخ ورشکسته شدنشان بهتعویق بیفتد اما این نوع سیاست تثبیت نرخ ارز در نهایت به تخریب اقتصاد و ورشکستگی ایران ختممیشود که در رخ دادن آن هیچ شکی نیست. همچنین از دیگر کارهای اشتباه بانک مرکزی، استفاده نادرست از ابزار سیاست پولی است که یکی از آنها انتشار اوراق در پایان ۱۴۰۳ است که در روزهای پایانی سال نرخ سود این اوراق به ۳۶ درصد رسید.
* داستان زندگی ارز در ۱۴۰۴ چگونه نوشتهمیشود؟
نرخ ارز بالای نرخ ارزش ذاتی خود رسیده بود و خیلی خوبمیشد اگر ارز قبل از شروع سال تک نرخیمیشد و بین نرخ بازار توافقی و بازار آزاد به ثباتمیرسید اما همیشه مقاومتهایی اجازه به چنین کاری نداده و این بار نیز مستثنا نبود بنابراین تفاوت نرخ ارز توافقی و بازار آزاد خیلی تغییری نمیکند مگر با رخ دادن یک ابر تورم که احتمال آن نیز بسیار وجود دارد. در هر صورت با ادامه شرایط فعلی، نرخ ارز تا پایان سال به ۱۲۰ هزار تومان خواهد رسید.
* احتمال ثبات در نرخ را نمی دهید؟
تنها در صورتی که سیاستگذاری پولی انجام شود این اتفاق ممکنمیشود که فرایند انجام آن نیز در عرض یک تا دو ماه صورت پذیرد اما تا به امروزکه فروردین را نیز پشت سرگذاشتیم، واقعا قصدی برای انجام آن نبوده و این را نیز تاکید کنم که قیمت ارز ربطی به روابط خارجی ندارد و صرفا با کم شدن درامد ارزی، واقعیت اقتصاد ایران به راحتی آشکارمیشود اما در مقابل وقتی درآمدهای ارزی افزایش پیدا کند ضعفهای اقتصادی کشور با آن پوشاندهمیشود.
* آینده صنایع صادراتی را چطورمیبینید؟
چند ماه اول ۱۴۰۴ فرصت خوبی برای رشد این صنایع است اما بعد از چند ماه، دوباره اثر تورم، این افزایش قیمت ارز را خنثیمیکند اما مشکل مهم دیگر که در این بخش وجود دارد بحث ناترازیهاست که خیلی جدی است و در هر سال آینده از ۸ سال پیشرو یک فاز از پارس جنوبی از رده خارجمیشود و تا ۲۰ سال دیگر اصلا گازی نخواهیم داشت. همچنین مشکل دیگر بنزین و بعد از آن آب است که همه اینها در نهایت منتج به اینمیشوند که شرکتهای بزرگ پتروشیمی و فولادی که در گذشته ارزنده تلقیمیَشدند، در آینده تبدیل به ایران خودروی دیگری شوند البته تجدید ارزیابی دردی را از این صنایع دوا نمیکند و تغییر روبه جلویی نیز برای آن به ارمغان نمیآورد.
* کدام صنعت جایگزین فولادیها و پتروشیمیهامیشوند؟
در گذشته پیشران بازار خودروییها بودند و بعد از آن فولاد و سپس پتروشیمیها اما در حال حاضر پیشران بازار، شرکتهایی هستند که نیاز کمتری به انرژی دارند و صادرات محوراند؛ برخی از شرکتهای پتروشیمی، شرکتهای معدنی و فولادی هنوز در این مسیر قرارمیگیرند برای مثال «فولاد» و «فملی» شرکتهای بزرگیاند کهمیتوانند خودشان را از مشکلات نجات دهند اما نمیتوان حکم کلی درمورد صنایع صادر کرد و باید برای یک سرمایهگذاری سودده، نگاهمان را از انتخاب صنعت محور به شرکت محور تغییر دهیم. اگر بخواهم نکات خود را به مثال معطوف کنم باید این نکته را تاکید کنم که سه شرکت دارویی هستند که وضع خیلی خوبی دارند اما بدین معنا نیست که کل این صنعت ارزنده هستند.
* ۱۰ نماد ارزنده برای سرمایهگذاری در سال جاری معرفی کنید.
«حسینا» که خدمات بندری انجاممی دهد گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری است چراکه درمیان شرکتهای پیمانکاری هم داخل کشور و هم در امارات پروژه دارد. در بانکیها نیز «وبملت» و «وخاور» وضعیت خیلی بهتری دارند. این نکته را نیز ذکر کنم نمادهایی مانند «وزمین» که کاملا ورشکسته هستند اما حقیقیها به آن تمایل نشانمیدهند نشان از پروژه شدن چنین نمادهاییمیدهند و سرمایهگذاران نباید فریب چنین نمادهایی را بخورند و باید در نمادهایی سرمایهگذاری کنند که هم از جنبه بنیادی و هم از جنبه تکنیکال وضعیت مناسبی دارند. همچنین درمیان سیمانیها «ساربیل»، «سباقر» و «سمازن» از ارزندگی بالاتری نسبت به سایر رقبا برخوردارند. همچنین درمیان پتروپالایشیها نیز «کگاز» و «شبریز» میتوانند گزینههای خوبی باشند و «غپینو» و «پکویر» هنوز ارزندگی بالایی دارند اما برای کسانی که به دنبال ریسکاند «ریشمک» گزینه عالی بهنظرمیرسد و صادرات بسیار زیادی دارد که توامان با مشکلات عدیدهای هست.
* کدام بازار موازی امسال پیشرو خواهد بود؟
بازار طلا در شرایط فعلی بهترین گزینه است اما اگر دولتیها که تورم و کسری بودجه را کنترل کنند، صندوقهای درآمد ثابت گزینه بهتری خواهد بود که البته توقف تورم در ایران امری بعید به نظرمیرسد و به احتمال زیاد تورم بالاتر از نرخ ۳۶ درصدی سود این صندوقها باشد.
* جای کدام ابزار امسال در بازار خالی است؟
صندوقهای بیت کوین اگر زیر چتر بازار سرمایه فعالیت کنندمیتوانند بستری بسیار مناسب برای سرمایهگذاری ایجاد کنند؛ همانطور که اگر صندوقهای طلا نبودند، کارگزاریها به کل ورشکستهمیشدند و نقدینگیشان نزدیک به صفرمیشد اما صندوقها از این موضوع جلوگیری کردند اما مسئلهای که درمورد صندوقهای رمز ارز وجود دارد اینکه بانک مرکزی بهجای اینکه دامنه نظارت را گسترش بدهد سعیمیکند از ابزارهایی که در دست دارد بازارها را بهطور کلی حذف کند برای مثال بهجای قاعدهمند کردن صرافیهای رمزارز بهکلی درگاههای پرداخت آنها را مسدود کند. همچنین بازار مشتقات هنوز جای رشد بسیاری دارند اما در شرایط فعلی بازار که درگیر مسائلی از جنس دامنه نوسان و حجم مبنا هستیم؛ مشتقات معنایی ندارند چراکه سهامدارمیتواند در روز سررسید دخالت کند و قیمت را تغییر بدهد و بر همین مبنامیتوان بهطور قطع بگویم که در چنین شرایطی مشتقات در این بازار جایی ندارد و رشد این بازار مستلزم تغییرات مقرراتی بسیار بزرگی است.
* با این اوصاف؛ بانک مرکزی به دنبال رقابت با بورس است؟
بانک مرکزی با بازار سرمایه رقابت ندارد بلکه خصومت دارد؛ کجای دنیا بانک مرکزی رقیب بازارهای مالی است که در ایران چنین اتفاقیمیافتد و این را بدانیم اگر اقتصاد ایران یک رهبر مناسب و یک تیم راهبردی مشاوره درست داشته باشد؛ این مشکلات همه برطرفمیشود.
* همتی لیدر اقتصادی خوبی بود؟
همتی توانسته بود جامعه را قانع کند به این معنی که حداقل جامعه سهامداری را با خودش داشت و اجازه نمیداد که اوراق بهطور ناگهانی منتشر شود که البته باید به توهم بسیاری از سهامداران که اوراق را عامل سقوط بازارمیدانند اشاره کنم چراکه انتشار این اوراق ذاتا مشکلی ندارد بلکه انتشار ناگهانی آن بزرگترین صدمه را به بازارمیزند که همین موضوع عاملی است که شرکتها را مجبور کنند تا سهام بفروشند و اوراق بخرند. همچنین ذات انتشار اوراقمیتواند منجر به تثبیت نرخ بهره بین بانکی شود که این موضوع عامل خوشحالی اهالی بازار است.
-
ساره صابری - خبرنگــار
- شماره ۵۸۶ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما