حرفه حسابرسی چالشهای زیادی دارد اما در حال حاضر دو چالش از همه مهمتر است که در ابتدا موضوع حق الزحمه کارهای مربوط به حسابرسی است، حق الزحمه خدمات حسابرسی که توسط شرکتها به موسسات حسابرسی پرداخت میشود بسیار عدد پایینی است به شکلی که موسسات حسابرسی نمیتوانند حقوق و مزایای پرسنل خود را پرداخت کنند و این موضوع باعث شده است که نیروهای کیفی و توانمند که بدنه اصلی کار حسابرسی را برای موسسات حسابرسی انجام میدهند، این حرفه را رها کنند.
با توجه به وظایف خطیری که حسابرسی دارد و شهادتدهی نسبت به اطلاعات مالی که مبنای تصمیمگیری است اگر این کار با کیفیت انجام نشود طبیعتا بر تصمیم تصمیمگیرندگان آثار خوبی نخواهد داشت و همچنین باید به این موضوع توجه شود که اگر این روند ادامهدار باشد حرفه حسابرسی خالی از نیروی انسانی خواهد شد و لطمههای سنگینی را بر بدنه و پیکره اقتصاد کشور خواهد زد. این موضوعی است که حتی اگر بخواهیم افزایش نرخ را در حسابرسی با بسیاری از چیزها در داخل کشور مقایسه کنیم میبینیم که متاسفانه افزایشها در حسابرسی در سطح بسیار پایینی قرار دارد که اگر به این موضوع رسیدگی نشود حرفه حسابرسی با مشکلات اساسی مواجه خواهد شد و آسیب به این حرفه باعث میشود که قابلیت اتکا به اطلاعاتی که مبنای تصمیمگیری است بسیار پایین بیاید.
بحث بعدی، بحث نهاد ناظر است، همانطور که مشاهده میشود در دنیا حسابرسان خود انتظام بودند یعنی نهادهایی حرفهای تشکیل میشد و این نهادهای حرفهای خود به امور موسسات حسابرسی و حسابداری رسیدگی میکردند تا اینکه در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ یکسری مسائل بهوجود آمد و تقلبهایی پیدا شد که در گزارشات حسابرسی هم ثبت نشده بود و بعضا این قضیه به حسابرس باز میگشت و این باعث شد که همه دنیا به این نتیجه برسند که حسابرسی به طور کامل نمیتواند خود انتظام باشد چرا که منافع آن به عموم باز میگردد و اتفاقاتی هم که در آن سالها در آمریکا رخ داد باعث آن شد که بورس نیویورک به شدت پایین بیاید و ضربه ببیند و بعد از آن به دلیل اینکه بحث منافع عمومی در بحث حسابرسی مطرح میشود دولتها هم به دنبال این بودند که یک نهاد ناظر تشکیل شود تا بر نحوه فعالیت آنها نظارت کند.
این موضوع از آمریکا شروع شد که هیاتی نظارتی تشکیل دادند و البته گفتند که در همه امور موسسات حسابرسی نظارت نخواهیم کرد و بیشتر روی خروجیهای موسسات حسابرسی که مربوط به شرکتهای بورسی بزرگ هستند سروکار داریم و به حوزه آنها رسیدگی خواهیم کرد، بعد از آمریکا بحث نهاد ناظر در اروپا مطرح شد و اکثر کشورهای اتحادیه اروپا شروع کردند و نهاد ناظر تشکیل دادند اما ترکیب نهاد ناظر در این کشورها متفاوت است مسائلی مانند اینکه از کجا باشند؟ از کدام سازمان باشند و ... در نهایت این داستان به کشور ما هم رسید و نیاز به نهاد ناظر احساس شد البته در کشور ما آن جنس از تقلبهایی که در آمریکا و اروپا اتفاق افتاده بود، اتفاق نیفتاده است ولی به این خاطر که در کشور ما نگاه کپیکارانه وجود دارد این امر اتفاق افتاد.
- منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره 467
نظر شما