آسیب‌شناسی ابزار کارآمد بازارگردانی

«بازگردانی الزامی» پدیده‌ای است که بعد از آغاز ریزش بازار سهام در سال ۹۹ به وجود آمد و به‌رغم چالش‌هایی که برای بسیاری از ناشران ایجاد کرده است، با آسیب‌شناسی و بررسی ضعف‌های آن می‌توان این ابزار کارآمد را به بلوغ رساند تا در همه روندهای بازار نقش اصلی خود یعنی نقدشوندگی را به درستی ایفا نماید.

یکی از ضعف‌های اصلی بازارگردانی در دو سال اخیر بحث «تامین مالی» صندوق‌های بازارگردانی بر روی نمادها بوده است؛ شاید بتوان گفت دلیل اصلی ایجاد این مشکل نیز اجرای شتاب زده موضوع بازارگردانی الزامی در سال ۹۹ بود، به طوری که بسیاری از بازارگردان‌ها و ناشران بدون توجه به روند بازار و حجم معاملات روزانه نماد با شتاب زدگی به انعقاد قرارداد پرداختند و شروع به عملیات بازارگردانی نماد با حداقل مبلغ نقدی کردند، به طوری که بعضاً در برخی از نمادها آورده نقدی سرمایه گذار یا ناشر کفاف اجرای تعهد کامل حداقل معاملات روزانه حتی برای پنج روز را نمی‌داد (در زمانی که سهم با صف فروش پیوسته در طول روز مواجه می‌شود، بازارگردان مجبور به خرید به اندازه حداقل معاملات روزانه است).
تلفیق اجرای شتاب زده با انتظارات غلطی که سهامداران خرد و بعضا ناشر نماد برای حمایت و حفظ قیمت سهم در روند نزولی شدید داشته‌اند، منجر به اتمام زودهنگام نقدینگی بازارگردان در نمادها می‌شد، به طوری که در ادامه روند نزولی سهم، به دلیل الزام بازارگردان به خرید و اجرای تعهد روزانه، مجبور به اخذ اعتبار از کارگزاری و تحمیل هزینه بهره به سرمایه‌گذار (ناشر) می‌شدند.
این تمام ماجرا نبود؛ نزول‌های حداقل ۵۰ درصدی سال ۹۹ و ۱۴۰۰ در قیمت سهام و خرید در قیمت‌های بالا و تحمیل قیمت تمام شده بالا در صندوق بازارگردانی و از طرفی اجبار به فروش و اجرای تعهد معاملات روزانه در صف‌های خرید روند برگشتی سهم (در قیمت‌های بسیار پایین‌تر از قیمت تمام شده)، سبب تحمیل زیان سنگین به سرمایه‌گذار و ناشر شده بود که البته در صورت درک موضوع از طرف ناشر و تزریق نقدینگی بیشتر در قیمت‌های پایین‌تر می‌توانستند به تعدیل قیمت تمام شده سرمایه گذار در بازارگردانی نماد کمک کنند.
اما اکنون و در روند صعودی احتمالی در سال جاری موضوع برعکس شده و احتمالاً برخی از صندوق‌های بازارگردانی با چالش اتمام منابع سهام در نمادها مواجه خواهند شد، که راه حل آن نیز اقدام به خرید مجدد و جایگزینی سهام در روندهای اصلاحی است.
آنچه از تاریخچه بازارگردانی در بازار سهام در دو سال اخیر می‌توان آموخت این است که لزوم تعیین پارامترهای بهینه توسط بورس یا فرابورس (شرکت بورس تهران در تعیین طبقات نقدشوندگی برای همه نمادها تا حدود زیادی به این موضوع دست یافته است و پارامترهای بازارگردانی نمادها را به صورت منطقی و حساب شده تعیین می کند) و از طرفی وجود چند بازارگردان خصوصاً در نمادهای بزرگ و استقلال عمل آنها می‌تواند در اجرای بهینه و دستیابی به هدف اصلی بازارگردانی یعنی نقدشوندگی و روان‌سازی معاملات موثر باشد.
در این راستا طرحی را که کانون کارگزاران در ماه‌های اخیر مطرح نموده است می‌تواند تا حدودی راهگشای بحث تأمین مالی و همچنین تعدد بازارگردان‌ها در نمادها شود. اما مسکوت ماندن مطالعات چنین طرح‌هایی و اجرای دیرهنگام و بدون بررسی جوانب امر نیز می‌تواند سبب بی‌نتیجه شدن این طرح‌ها شود. بنابراین لزوم ادامه آسیب‌شناسی بازارگردانی با هماهنگی کامل سازمان بورس، شرکت بورس و فرابورس ایران، بررسی طرح‌های موجود و آماده‌سازی الزامات اجرای آنها اصلی‌ترین اقدامات آتی در این راستا می‌تواند باشد.

  • علی اصغر حیدری - کارشناس بازار سرمایه
  • شماره ۴۸۸ هفته نامه اطلاعات بورس
کد خبر 470107

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =