۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۹
ساختار بی‌ثبات

تقریبا می‌توان اینگونه گفت که هیچ یک از برنامه‌های شش گانه دولت به اهداف مورد نظر خود نرسیده اند و به نوعی اهداف آن‌ها محقق نشده است.

تقریبا می‌توان اینگونه گفت که هیچ یک از برنامه‌های شش گانه دولت به اهداف مورد نظر خود نرسیده اند و به نوعی اهداف آن‌ها محقق نشده است، به ویژه سه چهار برنامه اخیر که دلیل آن بازمی‌گردد به اینکه کشوری یا جامعه‌ای آن هم برای ۵ سال می‌تواند برنامه‌ریزی انجام ‌دهد که بتواند میزان هزینه‌ها و درآمد و نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را پیش بینی کند.
کشور ما از لحاظ ساختاری دارای بی ثباتی‌های بسیار متعددی به ویژه در رابطه با خارج است و از جمله آن در چندین سال اخیر است که برای مثال مسئله تحریم‌ها ‌و تنشی که با آمریکا و اروپا به صورت مرتب در نوسان بود و یا تنشی که با آذربایجان وجود داشت، است. مجموع این موارد گفته شده باعث می شود تا برای کشوری مثل ایران که بسیار وابسته به نفت است و به دنبال آن وابسته به روابط سیاسی و اقتصادی است خیلی نتواند پیش بینی پذیر باشد. همچنین اینکه ساختارهای اجرایی، اداری و بوروکراسی نیز به این اندازه توانمند نیستند که بر اساس پیش بینی‌هایی که انجام می شود کار خود را به پیش ببرند.
به همین دلیل شاهد هستیم که برنامه‌های شش‌گانه و چشم‌اندازی که تنها سه یا چهار سال از آن باقی مانده است، موفق نبوده‌اند ‌و تاکنون فاصله‌های بسیار زیادی با آرزوهایی که به عنوان هدف گذاشته بودند وجود دارد.
بنابراین همانگونه که پیش از این نیز گفته شده بود در حال حاضر شرایط کشور به گونه ای نیست که بتوانیم برنامه‌های پنج ساله داشته باشیم به دلیل آنکه مشخص نیست که آیا درآمدهای نفتی در سال آتی محقق می شود یا خیر؟ اصلا تحریم‌ها برداشته می‌شوند یا خیر؟
که اگر تحریم‌ها برداشته نشوند پیش بینی درآمد امری ناممکن است و حتی اگر فروش نفت نیز انجام شود با توجه به آنکه مسئله برجام حل نشده است مشخص نیست که درآمدهای آن بازمی گردد یا خیر؟ بنابراین در این شرایط به نظر نمی رسد برنامه پنج ساله بتواند موفق باشد به جز آنکه مانند چند برنامه گذشته و یا چشم انداز تنها آرزو نوشته شود بدون آنکه مطمئن باشند که آیا محقق می‌شوند یا خیر؟
به نظر می‌رسد در حال حاضر تنها راه حل آن برنامه‌های یک‌ساله و یا همان بودجه‌های سالانه است که حتی برای یک‌سال نمی‌توان آن را پیش بینی کرد چرا که اگر سال جاری را بخواهند مثال بزنند بودجه سال اعلام شد که حدودا چهارصد هزار میلیارد کسری بودجه وجود دارد و جهش قابل توجه آن از عدم فروش نفتی است که پیش‌بینی شده بود، بنابراین مشخص است که حتی در بازه زمانی یک‌ساله نمی‌توانیم برنامه ریزی داشته باشیم. باید تمرکز داشته باشیم بر روی همان برنامه‌های یک‌ساله و یا بودجه‌های یک‌ساله تا شاید در آینده مسائل سیاسی و بین الملل ما به سمت ثبات برود و یا قابل پیش‌بینی باشد.
در حال حاضر نمی‌توان به طور کل پیش بینی داشت، چرا که این پیش بینی بر چه اساسی باید باشد که مشخص باشد سال اول، دوم، سوم و غیره چه مقدار می‌توانیم درآمد داشته باشیم. به ویژه از درآمد نفتی چرا که باقی درآمدها هم وابسته به درآمد نفتی هستند و درکنار این دولت باید پیش بینی کند چه مقدار درآمد عملیاتی دارد و چه میزان می‌تواند اموال بفروشد تا بر اساس آن بتواند هزینه‌های چندین سال آینده را برنامه ریزی کند، تا زمانی که در شرایط بی‌ثباتی قرار داریم به نظر می‌رسد که نوشتن برنامه هفتم نیز یک کار بیهوده است و ‌تنها وقت گرفتن از مجلس و ارکان مجلس است و به نظر می‌رسد که اگر با این شرایط ادامه دهیم هیچ یک از این برنامه‌ها و پیش بینی‌هایی که انجام شده است اکیدا نمی تواند محقق شود و به طور کل فعلا شرایط به گونه‌ای نیست که بتوانند برای پنج سال آینده برنامه ای داشته باشند.
همچنین بررسی‌ها نشان می دهد برنامه هفتم توسعه بیش تر از آن که بازتاب برنامه ریزی برای اهداف در دسترس دولت باشد، به نوعی به مرجعی برای بیان آرزوهای فرا واقعی دولت سیزدهم تبدیل شده است. همچنین آن که عدم دستیابی به اهدافی که با واقعیت ظرفیت و امکانات کشور فاصله زیادی دارد، موج نا امیدی بیشتری را به نخبگان و حتی بدنه دولت قطعا تزریق خواهد کرد.
این موارد در حالی است که اگر دولت با در نظر گرفتن واقعیت اثرگذاری تحریم‌های هوشمند بر اقتصاد و چالش‌های ایران در سیاست خارجی، دست به برنامه نویسی زده بود، این امید وجود داشت تا موفقیت در دستیابی به قدم‌های کوچک تر، امید بیشتری را به مردم تزریق کند. امید ناشی از رسیدن به اهداف یک برنامه واقعی. اما اکنون به نظر می رسد برنامه هفتم توسعه نیز به سرنوشت سند چشم انداز۱۴۰۴ تبدیل شود.

  • سید مرتضی افقه - اقتصاددان
کد خبر 481539

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =