به گزارش صدای بورس، چندسال است که بازار روزگار پرفراز و نشیبی را پشت سر گذرانده و این روند همچنان ادامه دارد و انگار قرار نیست که اتفاقات عجیب و همچنین ریسکهای سیستماتیک دست از سر بازار بردارند.
با وجود اینکه در این هفته دوباره و دوباره سقف تاریخی شاخص شکست اما همچنان دلهای مردم نسبت به بازار سرمایه گرم نشده و هیچکسی چنین اجازهای به خود نمیدهد که حتی تا پایان سال را بهصورت دقیق پیشبینی کند چراکه همیشه بر بورس ایران سایه سرد ریسک سیستماتیک حاکم بوده و بهنظر نمیرسد که به این زودیها قصد دوری از بازار را داشته باشد.
در هرحال نزدیک به ۵۰ روز است که روند بازار که متاثر از اتفاقات ۶ ماه اول سال بود، مسیر خود را کج کرده و گویا روی کار آمدن ترامپ را فرصت خوبی دیده تا به سهامداران سود مناسبی برساند. ضمن اینکه باید به این موضوع دقت کنیم که تنها عامل رشد بازار چنین اتفاقی نبوده و اگر قرار بود که این مورد تنها عامل باشد باید تمامی نمادها به یک میزان رشد میکردند اما در واقعیت و اگر کمی از تخته رویایی که بعضی از اهالی بازار با نقاشی ترامپ پر کردهاند پایین بیاییم؛ میتوانیم با عینک واقعبینی بهوضوح مشاهده کنیم که صنایع مختلف، متاثر از اتفاقات مختلف، روندهای متفاوتی را در میزان رشد خود طی کردهاند.
از دامنه چهخبر؟
مسئله دیگری که شاید برای بسیاری از سهامداران جای تعجب باشد اینکه چرا هیچگونه اقدامی در این مدت اخیر اخیر برای افزایش دامنه نوسان نشد و چرا به یکباره تمام افرادی که حتی در زمان بحران به اصلاح ریزساختارهای بازار میپرداختند در شرایط مثبت و رو به بهبودی بازار و کلیت اقتصاد کشور، سکوت کردهاند و گویا به کل از این موضوع غافل شدهاند. بسیاری از افراد در تابستان و در اوج ریسکهای سیستماتیک افزایش دامنه نوسان به ۵ درصد را طلب میکردند و رسما ادعای بهبودی بازار با افزایش دامنه را داشتند؛ سوالی که باید بسیاری از کارشناسان و متولیانی که در نهادهای مربوطه کار میکنند جواب دهند که بالاخره چه زمانی وقت اصلاح دامنه است.
باید به این موضوع توجه کرد که اگر مطالبهگری افراد ادامه پیدا میکرد میتوانستیم در اواخر آبان و اوایل آذر بیشترین رشد چند وقت اخیر را شاهد باشیم اما این محدودیت بسیار زیاد اجازه چنین کاری نداد. مسئله بعدی اینکه اگر نوسان هم قرار است به همین منوال ادامه دهد باید صندوقهای اهرمی و جسورانه دامنهشان باز شود تا کسانی که خودشان علاقهمند به ریسک بالا دارند در این بازار بتوانند از مهارت خود استفاده کنند.
تالار مبادله ارز توافقی و تاثیر آن
در کشور ما سالهای سال است که همه مردم از تاجر و کارخانه دار تا صادرکننده و واردکننده و حتی افرادی که زندگی آنها هیچ ربطی به دلار و قیمت ریالی آن ندارد، زندگیشان متاثر از نوسانات نرخ ارز بوده و هست. ضمن اینکه ۳۵ سال است تمامی مسئولان دنبال راهکار میگردند تا این مشکل را برطرف کنند اما بالاخره بعد از این همه سال ایدهای که نزدیک به ۲ سال پیش مطرح شده بود به عرصه اجرا پیوست و در دو هفته اخیر با منتشر شدن این خبر که قراراست فولادیها و پتروشیمیها نیز در این عرصه وارد شوند و ارز خود را در این سامانه که مرکز مبادله ارز توافقی است، خرید و فروش کنند مجددا به بازار فشاری رو به بالا آورد و بازار با قدرت به رشد خود ادامه داد. ضمن اینکه نظر کارشناسان در بیشتر مواقع در این مورد مثبت بوده و هست.
ارزش بازار نیز در هفتههای اخیر دچار دگرگونی شده و در ۵۰ روز اخیر ۲۲ میلیارد دلار به ارزش بازار اضافه شده، این اتفاق و رشد در حالی صورت گرفت که بسیاری از کارشناسان مطرح بازار احتمال میدادند که شاخص به زیر ۱۰۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کند اما چنین چیزی محقق نشد و همچنان بازار در حال رشد است و گمان میرود که شاخص ۳ میلیون را نیز رد میکند و باز هم رکورد تاریخی خود را میزند. البته همه این موارد چیزی از کم بودن اطمینان مردم را کاهش نمیدهد و طبق بررسیهای انجام شده در هفته گذشته میزان فروشندگان ۴۰۴ هزار نفر و در هفته قبلتر آن تنها ۲۱۲ هزار نفر بوده است.
در بالا به فاصله رشد صنایع اشاره کردیم. باید به این نکته توجه کنیم که شرکتهای مختلف تاثیرات متفاوتی از اتفاقات بازار برداشت میکنند برای مثال بالا رفتن بازدهی شرکتهای فولادی که منشعب از بالا رفتن قیمت محصولات نهایی آن است بر خودروییها باید تاثیر منفی بگذارد اما بازهم به این نکته دقت شود که این شرکتها به دلیل حمایتهای شکل گرفته در حال ادامه به حیات خود هستند و خودرو از ابتدای سال نزدیک به ۲۵ درصد بازدهی داشته که هرچند بازدهی جالبی نیست و در مقیاس یک ساله بازدهی آن شاید با کمی با صفر فاصله داشته باشد. ضمن اینکه شرکتهای بانکی توانستند رشد بسیار بالایی را در چندماهه اخیر تجربه کنند و به همین دلیل بسیاری این رشد را مشکوک دانستند اما مسئله این است که تمامی این بانکها وکل صنعت بانکی در ۲ سال گذشته بسیار کاهش ارزش داشتند و در حال حاضر صرفا دارند ریزش خود را جبران میکنند.
اینکه رشد بازار چرا خیلی زیاد بر روی صنعت پتروشیمی و مواد شیمیایی تاثیرگذار نبوده و منتج به رشد فوقالعادهای برای آن نشده نیز اینکه ناترازی چند وقت اخیر بازدهی آنها را پایین آورده و این مجموعهها مجبور بودند که یا سرمایهگذاری خود را بالا ببرند که بسیاری از آنها چنین توانی نداشتند و یا مجبور به پرداخت ضررهای ناشی از ناترازی گاز و برق میشدند که در نهایت همه اینها منتج به رشد متوسط و نه خیلی زیاد آنها شد.
با ارزشترین صنایع چه وضعیتی دارند؟
در میان ۵ صنعت با ارزش در بازار که بسیاری توقع دارند الان بهترین سودآوری را داشته باشند شرایط به شکلی دیگر است و با توجه به جدول زیر میتوانید به این نتیجه برسید که با وجود تمامی عظمت این نمادها، سودآوری بسیار زیادی در میان آنها دیده نمیشود و تنها اگر در بازه زمانی یک ساله بررسی کنیم میتوانیم به این نتیجه برسیم که تنها شرکتهای سرمایهگذاری و تولیدات فلزات گرانبها توانستند به سود مقبولی دست پیدا کنند.
افزایش حجم معاملات که در راستای رشد اخیر بازار اتفاق افتاده نیز از اتفاقات جذاب برای بررسی است که با خواندن جدول زیر میتوان گفت که شرکتهای بانکی در بازه زمانی یک ماهه ۲ برابر شده و فولادیها نیز چنین شرایط را تجربه کردند و شرکتهای سرمایهگذاری با کمی اختلاف در رتبه سوم این مقایسه قرار میگیرند و رتبه پایانی در یک ماهه اخیر به شیمیاییها میرسد اما باید در مورد شیمیاییها توجه کرد که آنها در ۳۰ روز قبلتر رشد ۴ برابری حجم معاملات را داشتهاند.
آیندهای نامشخص
در پایان باید گویای این نکته باشیم که با وجود تمام نقاط سبزی که در بازار وجود دارد همچنان آینده بازار نامشخص است و ترامپ نیز هنوز بر صندلی ننشسته است و خاورمیانه هر روز اتفاقات عجیبتری را به خود میبیند که ممکن است ریسک سیستماتیک بازار که اکنون مانند آتش زیر خاکستر است را شعله ور سازد؛ البته که بازار نیازمند اصلاحات بسیاری است و قانون بورس به سال ۱۳۸۴ بر میگردد و باید نکاتی جدید در آن ذکر شود چراکه هنوز هم خطی در این قانون در مورد فرا بورس نوشته نشده چه رسد به سایر ابزارهای مالی و هزاران هزار نکته دیگر که باید مورد توجه متولیان این حوزه قرار گیرد.
-
آرمان هنرکار - خبرنگار
- شماره ۵۷۳ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما