به گزارش صدای بورس،نتایج این نظرسنجیها نشان میدهد که اصلیترین مانع سرمایهگذاری در بورس، بیاعتمادی نسبت به این بازار است. با وجود این، بورس همچنان جذابترین گزینه سرمایهگذاری برای عموم مردم به حساب میآید. علاوه بر این، بررسی دقیقتر دادهها نشان میدهد که سیاستگذاران با اتخاذ تدابیر مناسب و تقویت اعتماد عمومی میتوانند بخش اعظمی از سرمایههای جذبشده توسط بازار رمزارزها را نیز به سمت بورس هدایت کنند؛ چراکه بسیاری از سرمایهگذاران در این بازار نیز بیاعتمادی به بورس را دلیل اصلی دوری از آن عنوان کردهاند. همچنین یازدهکارشناس حاضر در این نظرسنجی معتقدند ورود ترامپ به کاخ سفید تاثیر منفی بر بازار سرمایه نخواهد داشت. به باور آنها، بورس در مسیر رشد تدریجی و تعادل حرکت خواهد کرد.
بازار سرمایه همواره از تحولات سیاسی-اقتصادی و البته تحولات جهان تاثیر میپذیرد و در نهایت شاخص کل بورس بهراحتی تغییر رنگ میدهد.در چند وقت اخیر با توجه به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴، شاخص کل بورس با افت کمی همراه بود و بازارسرمایه طی چند روز قرمزپوش بود، اما پس از مدت کمی، دوباره به مسیر خود بازگشت و روند صعودی را طی کرد؛ به نحوی که در حال حاضر شاخص کل بورس در مرز ۳میلیون واحدی است.به عقیده فعالان بازارسرمایه، اخبار انتخابات آمریکا و ترامپ پیشخور شده است و به نظر میآید بازار سهام روندی متعادل و مثبت را طی خواهد کرد.با توجه به تحلیف دونالد ترامپ در ۲۰ژانویه ۲۰۲۵، تاثیر آغاز دوره جدید ریاستجمهوری آمریکا بر بازارسرمایه را به پرسمان گذاشتیم و از مخاطبان در مورد روند آتی بازار ها پس از روی کار آمدن رئیس جمهور جدیدآمریکا پرسیدیم.علاوه براین، ۱۱ خبره بازار سرمایه نیز در مورد همین موضوع نظرات خود را با ما به اشتراک گذاشته اند که در ادامه میخوانید.
سیاست، اقتصاد و بازار سرمایه با ترامپ
سید حمید میرمعینی
استاد دانشگاه
بهمنظور تحلیل اوضاع و شرایط احتمالی اقتصاد و بازار سرمایه ایران پس از ریاستجمهوری ترامپ، لازم است مرور کوتاهی بر دوره قبلی ریاستجمهوری ترامپ و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران، از جمله تحریمها و فشارهای اقتصادی داشته باشیم.
دوره قبلی ریاستجمهوری دونالد ترامپ (۲۰۲۱-۲۰۱۷) تاثیرات قابلتوجهی بر اقتصاد ایران داشت که بهویژه از طریق سیاست فشار حداکثری، بازگشت تحریمها و خروج آمریکا از برجام نمود پیدا کرد. ترامپ در مه۲۰۱۸ به طور یکجانبه از توافق هستهای ایران (برجام) خارج شد و تحریمهای سختگیرانهای علیه ایران اعمال کرد.
تحریمهای نفتی، صادرات نفت ایران را از حدود ۲.۵میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۷ به کمتر از ۲۰۰هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۰ کاهش داد و به همین دلیل، درآمد نفتی ایران که حدود ۶۰ تا ۷۰درصد منابع ارزی کشور را تشکیل میداد، بهشدت کاهش یافت. همچنین، نرخ دلار از حدود ۴هزارتومان در ابتدای ۲۰۱۷ به حدود ۳۰هزار تومان در پایان ۲۰۲۰ رسید (بیش از هفتبرابر کاهش ارزش ریال) و نرخ تورم سالانه ایران در سال ۲۰۲۰ به حدود ۵۰درصد رسید که ناشی از فشار تحریمها، محدودیتهای ارزی و کاهش عرضه کالاهای وارداتی بود. قیمت مواد غذایی و کالاهای اساسی هم طی این دوره بهطور میانگین سهبرابر شد. علاوه بر نفت، صادرات محصولات پتروشیمی و فلزات ایران نیز به دلیل تحریمهای ثانویه محدود شد و حجم تجارت ایران از ۱۰۰میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ به حدود ۵۰میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ کاهش یافت.
میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در ایران از حدود ۵میلیارد دلار در ۲۰۱۷ به کمتر از ۱.۵میلیارد دلار در ۲۰۲۰ کاهش پیدا کرد. خط فقر خانوارهای شهری از حدود ۳میلیون تومان در ۲۰۱۷ به بیش از ۱۰میلیون تومان در ۲۰۲۰ افزایش یافت و محدودیتهای تجاری و رکود اقتصادی نرخ بیکاری را در بخشهای صنعتی و خدماتی افزایش داد و در نتیجه، ریاستجمهوری ترامپ با اعمال فشار حداکثری و محدودیتهای بیسابقه اقتصادی، به کاهش منابع ارزی، افزایش تورم و کاهش تعاملات اقتصادی ایران منجر شد.
این شرایط نهتنها بر اقتصاد کلان، بلکه بر معیشت مردم و ثبات اجتماعی نیز تاثیرات منفی گستردهای داشت. برای مقابله با این چالشها، اقتصاد ایران به سمت سیاستهای مقاومتی و توسعه روابط با کشورهای غیرغربی (مانند چین و روسیه) متمایل شد. با وجود کاهش تعاملات اقتصادی، شاخص بورس تهران در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ رشد قابلتوجهی داشت و از ۱۰۰هزار واحد در سال ۲۰۱۷ به بیش از ۲میلیون واحد در اواسط ۲۰۲۰ رسید؛ این رشد ناشی از تورم بالا، ورود نقدینگی به بازار سرمایه، کاهش فرصتهای دیگر سرمایهگذاری، فراخوان و دعوت حاکمیتی برای ورود سرمایهها به بورس بود که به سبب نااطمینانی سیاسی و تحریمها و همچنین فقدان آمادگی برای جذب حجم انبوهی از متقاضیان سرمایهگذاری در بورس، شاهد نوسانات شدید و رفتار هیجانی و ریزش و رکود چهارساله در بازار سرمایه بودیم.
طی چهار سال گذشته و قبل از انتخاب اخیر ترامپ برای ریاستجمهوری آینده آمریکا، تحولات بسیار عمیق و موثری در حوزههای سیاسی، اقتصادی داخلی، منطقهای و جهانی رخ داده که معادلات سیاستگذاری برای آینده را کاملا متفاوت و پیچیدهتر از دوره قبلی ریاستجمهوری ترامپ نکرده است.
بنابراین انتظار اعمال و بازگشت همان رفتارهای گذشته از هر دو سو، از منطق و تحلیل به دور است و به نظر میرسد جریان روابط ایران و آمریکا به نقطه سرنوشتساز و جهتسازی رسیده است و با توجه به قرینههای موجود، این جهتسازی خیلی به طول نخواهد انجامید و طی حداکثر ۶ماه تا یکسال آینده شاهد بروز یکی از دو جهت متفاوت جنگ و صلح خواهیم بود. در این بین، شاید بتوان واکنشهای بازار سرمایه را به دو منظر کوتاهمدت و بلندمدت طبقهبندی کرد، واکنش کوتاهمدت نشاتگرفته از رفتار هیجانی و وحشتزده ناشی از اخبار و اتفاقات منتشره در رسانهها و برداشت عمومی از این اتفاقات است که متناسب با جهتگیریهای سیاسی رخ خواهد داد و واکنش بلندمدت مبتنی بر تحلیل عمیق و محاسبه دقیق آثار و ابعاد اطلاعات و اتفاقات سیاسی بر روندها و شاخصهای اقتصادی و همینطور سودآوری شرکتها و صنایع بورسی خواهد بود.
در صورت بهبود شرایط سیاسی و دستیابی به توافق در مذاکرات برجام، تاثیرات مثبت زیادی بر اقتصاد ایران و بازارهای مختلف قابل پیشبینی است. این تاثیرات به دلیل کاهش تحریمها، افزایش درآمدهای ارزی و بهبود روابط بینالمللی، فرصتهای جدیدی برای رشد اقتصادی و سرمایهگذاری ایجاد میکند. با رفع محدودیتهای صادرات نفت، تولید و صادرات به سطوح قبل از تحریم (۲ تا ۳میلیون بشکه در روز) بازخواهد گشت و درآمد ارزی دولت افزایش خواهد یافت. ورود ارز به کشور و کاهش محدودیتهای تجاری میتواند موجب تثبیت یا کاهش نرخ ارز و کاهش فشار تورمی شود و کاهش نااطمینانیها و افزایش تعاملات تجاری و سرمایهگذاری، میتواند نرخ رشد اقتصادی را به محدوده مثبت ۳ تا ۵درصد در کوتاهمدت برساند. رفع تحریمها باعث افزایش صادرات شرکتهای پتروشیمی، فلزات اساسی و صنایع انرژیمحور میشود و سودآوری این شرکتها را افزایش میدهد.
ورود سرمایههای خارجی به بورس و صنایع ایران، رشد این بازار را تسریع خواهد کرد. پروژههای زیرساختی (حملونقل و انرژیهای تجدیدپذیر) و سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز از جمله جذابترین حوزهها برای سرمایهگذاری خواهند بود و کاهش هزینه واردات مواد اولیه و تجهیزات میتواند باعث رشد صنایع تولیدی و توسعه بخش فناوری شود.
از سوی دیگر، بازار ارز، در کوتاهمدت، رفع تحریمها و افزایش عرضه ارز میتواند به کاهش نرخ دلار تا حدود ۲۰هزار تا ۲۵هزار تومان منجر شود و در بلندمدت، تثبیت نرخ ارز وابسته به مدیریت منابع ارزی و کاهش وابستگی اقتصاد به دلار خواهد بود. در بازار طلا، قیمت طلا به طور مستقیم تحتتاثیر نرخ ارز است. کاهش نرخ دلار میتواند قیمت طلای داخلی را کاهش دهد، اما افزایش قیمت جهانی طلا (در صورت تداوم نااطمینانیهای بینالمللی) ممکن است این کاهش را محدود کند.
در بازار مسکن، در کوتاهمدت، با کاهش نااطمینانیها و افت نرخ ارز، احتمال رکود در بازار مسکن وجود دارد و در بلندمدت، افزایش درآمدهای دولت و سرمایهگذاریهای زیرساختی میتواند باعث رونق ساختوساز و کاهش نسبی قیمتها شود. بازار خودرو هم با آزادسازی واردات خودرو و کاهش هزینههای تولید (با رفع تحریمها) میتواند قیمت خودروهای داخلی و وارداتی را کاهش دهد و احتمال افزایش رقابت در این بازار با ورود خودروهای خارجی بیشتر خواهد شد.
حتی در صورت توافق، اجرای سیاستهای اصلاحی برای بهرهبرداری از این فرصتها ضروری است:
ریسکهای ساختاری اقتصاد: وابستگی به نفت و مشکلات نظام بانکی باید کاهش یابد.
جذب سرمایهگذاری خارجی: بهبود شفافیت و کاهش موانع حقوقی برای جذب سرمایههای بینالمللی حیاتی است.
کنترل نقدینگی: رشد بالای نقدینگی ممکن است تاثیرات مثبت توافق را محدود کند و کنترل کسری بودجه و ریخت و پاشهای دولتی نباید فراموش شود.
در نهایت باید گفت، دستیابی به توافق برجام میتواند اقتصاد ایران را از رکود خارج کرده و فرصتهای بینظیری برای سرمایهگذاری ایجاد کند. بازارهای طلا، ارز، مسکن و خودرو تحتتاثیر کاهش نااطمینانیها و تحریمها شاهد ثبات یا کاهش قیمت خواهند بود. با این حال، بهرهبرداری از این فرصتها نیازمند اصلاحات ساختاری و مدیریت صحیح منابع خواهد بود. همچنین استفاده از اصول علم اقتصاد در سیاستگذاریهای اقتصادی، اعمال سیاستهای اقتصادی برای کاهش وابستگی به نفت، تقویت زیرساختهای تولید داخلی و حمایت از صنایع کوچک و متوسط و جذب سرمایههای داخلی به سمت بازارسرمایه از طریق سیاستهای تشویقی راهکارهای قطعی برای دوران پساتحریم خواهند بود.
سناریوهای بازار سرمایه پس از ۲۰ژانویه
سیاوش وکیلی
پیشکسوت بازارسرمایه
با آغاز دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ و ورود او به کاخسفید از ۲۰ژانویه، با توجه به بردار اطلاعات فعلی دو سناریو را میتوان در نظر گرفت. هر کدام از این سناریوها میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم شرایط بازار سهام ایران را تحتتاثیر قرار دهد.
-
سناریوی اول: فشار حداکثری و احتمال درگیری نظامی
در این سناریو، ترامپ سیاست فشار حداکثری را با شدت بیشتری دنبال میکند و حتی احتمال درگیری نظامی یا حمله به تاسیسات هستهای ایران مطرح میشود. پیامدهای این رویکرد بر بازار سهام ایران عبارتند از:
افزایش نرخ ارز: افزایش تنشها و تحریمهای جدید میتواند به جهش نرخ دلار منجر شود. این امر در کوتاهمدت به سود صنایع صادراتمحور مانند پتروشیمیها، فولادیها و معدنیهاست؛ زیرا درآمد آنها به ارز است، اما در بلندمدت به دلیل نااطمینانی از ناتوانی شرکتهای صادراتی در فروش محصولاتشان مخرب خواهد بود.
افزایش ریسکهای سیستماتیک: افزایش نااطمینانی و احتمال درگیری نظامی میتواند سرمایهگذاران را به خروج از بازارسرمایه وادار کند؛ این موضوع کاهش نقدینگی و افت شاخصهای اصلی بازار را در پی خواهد داشت.
فشار بر صنایع داخلی: صنایع وابسته به واردات مانند خودروسازی و بانکها، به دلیل افزایش هزینههای تولید و کاهش تقاضای داخلی، ممکن است دچار افت جدی شوند. در این سناریو، رشد نرخ دلار ممکن است سود برخی صنایع صادراتمحور را افزایش دهد، اما تاثیرات منفی ناشی از افزایش ریسکهای سیاسی احتمالا غالب خواهد بود.
-
سناریوی دوم: مذاکره مستقیم ایران و آمریکا
اگر دولت ترامپ به سمت مذاکره با ایران حرکت کند، اثرات این رویکرد بر بازارسرمایه ایران میتواند مثبت باشد. پیامدهای احتمالی این سناریو عبارتند از:
کاهش تنشهای سیاسی: بهبود روابط بینالمللی میتواند فضای روانی بازار سهام را بهبود بخشد و به افزایش اعتماد سرمایهگذاران و ورود نقدینگی جدید منجر شود.
کاهش نرخ دلار: کاهش تنشها ممکن است موجب افت نرخ ارز شود. این امر ممکن است سودآوری صنایع صادراتمحور را کاهش دهد، اما صنایع وابسته به واردات مانند خودروسازی، داروسازی و غذایی از این شرایط منتفع خواهند شد.
ورود سرمایه خارجی: در صورت کاهش تحریمها، امکان جذب سرمایهگذاری خارجی در صنایع مختلف افزایش خواهد یافت که میتواند ارزش سهام شرکتهای مرتبط را بالا ببرد.
افزایش سودآوری شرکتها: کاهش هزینههای ناشی از تحریمها، مانند هزینه حملونقل و واردات مواد اولیه، سودآوری شرکتهای بورسی را بهبود خواهد داد.
-
چالش احتمالی: فرسایشی شدن مذاکرات
یکی از مشکلات احتمالی در سناریوی دوم، طولانی و فرسایشی شدن مذاکرات است. این وضعیت میتواند پیامدهای زیر را برای بازار سهام ایران به همراه داشته باشد:
افزایش نااطمینانی: سرمایهگذاران ممکن است به دلیل عدماطمینان از نتایج مذاکرات، از ورود به بازار سهام خودداری کنند.
نوسانات شاخصها: طولانی شدن مذاکرات ممکن است موجب شود بازار سهام رشد اولیه خود را از دست بدهد و در وضعیت نوسانی باقی بماند.
فشار بر ارزش ریال: اگر تحریمها به طور کامل رفع نشوند، ارزش ریال ممکن است، همچنان تحت فشار باقی بماند و این بر هزینههای شرکتها تاثیر منفی خواهد گذاشت.
برای کاهش اثرات منفی فرسایشی شدن مذاکرات، تقویت توان تولید داخلی و مدیریت انتظارات سرمایهگذاران ضروری است.
-
جمعبندی و نتیجهگیری
بازار سهام ایران در مواجهه با سیاستهای دولت ترامپ میتواند تحتتاثیر دو سناریوی متفاوت قرار گیرد. در سناریوی فشار حداکثری، افزایش تنشها و ریسکهای سیاسی احتمالا تاثیر منفی شدیدی بر بازار خواهد گذاشت، در حالی که صنایع صادراتمحور ممکن است از رشد نرخ ارز منتفع شوند.در سناریوی مذاکره، کاهش تنشها و بهبود روابط بینالمللی میتواند موجب رشد شاخصها و افزایش ارزش سهام شرکتها شود. با این حال، خطر طولانی شدن مذاکرات در سناریوی دوم میتواند بازار را برای مدت قابلتوجهی در وضعیت بلاتکلیفی نگه دارد. در چنین شرایطی، اصلاحات ساختاری و کاهش وابستگی به نتایج مذاکرات، کلید ثبات و رشد بازار سهام ایران خواهد بود. سرمایهگذاران باید با دقت تحولات سیاسی را دنبال کرده و استراتژیهای خود را متناسب با این تغییرات تنظیم کنند.در یک رویکرد کلی آنچه از شواهد برمیآید، نشان میدهد دولت جدید آمریکا سلسله اقداماتی را درجهت فشار بر فروش نفت ایران در دستورکار قرار داده است که این امر از حیث سیاست داخلی هرچند موجب تقویت نگاه دولت به بازار سرمایه میشود، اما موفقیت آن منوط به وجود اعتماد عمومی است که در حال حاضر چالش بزرگی در این زمینه وجود دارد.
لزوم سرمایهگذاری در شرکتهای دلاری
حامد فقرایی
فعال بازارسرمایه
حال که تا روزهای آغازین دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ مدت زیادی باقی نمانده است، فعالان خرد بازارسرمایه، باید موارد بسیاری را در نظر داشته باشند. به طور کلی مسیری که در چهار سال آینده در پیشروی سرمایهگذاران است، میتواند بسیار متفاوت بوده و به متغیرهای بسیاری وابسته باشد، اما به طور کلی مسیر پیشرو به کنشها و واکنشهای میان ایران و آمریکا (با واسطه کشورهای اروپایی) یا بیواسطه بسیار وابسته است.
باید پذیرفت که عملکرد ترامپ در چهارسال ریاستجمهوری خود به نحوی بوده که تا حدود بسیاری امکان مذاکره مستقیم را از بین برده است. اما از طرفی وضعیت ایران به لحاظ اقتصادی به نحوی نیست که بتواند بدون رفع تحریمها بهراحتی این مسیر را طی کند و قطعا در این حالت به مراتب وضعیت اقتصادی با بحرانهای بیشتری مواجه خواهد شد. از نظر رویدادهای فعلی، با توجه به امکان تصویب و پذیرش FATF به عنوان یک نماد خوشیمن برای بازار سرمایه به منظور قدم گذاشتن در بهبود شرایط اقتصادی، افزایش نرخ ارز مبنا (نیمایی یا توافقی) و قدم نهادن در راستای حذف قیمتگذاری دستوری محصولات عرضهشده از سوی شرکتهای بازارسرمایه، میتواند امکان رشد سودآوری و ارزندگی شرکتهای پذیرفتهشده را به همراه داشته باشد.
در صورتی که FATF پذیرفته نشود، میتوان گفت عملا شرایط به گونهای است که نشانههای تعامل سازنده با جامعه جهانی به حداقل میرسد؛ هرچند ممکن است مذاکراتی صورت پذیرد.در چنین شرایطی باید گفت، سرمایهگذاران بهتر است در صورت سرمایهگذاری مستقیم، بخشی از پرتفوی خود را در شرکتهایی با درآمد وابسته به تورم اختصاص دهند. در میان شرکتهای دلاری نیز بسته به شرایط بازارهای جهانی، اعم از رونق و رکود، میتوان در برخی از گروههای پتروشیمی که میتوان آینده روشنتری را برای آنها متصور شد (از جمله تولیدکنندگان پلی الفین، اوره و آمونیاک تا زمانبرطرف شدن قیمتگذاری دستوری و تسویه کامل بدهیهای دولت بابت اوره کشاورزی)، فلزات اساسی مانند فولاد و فلزات رنگی صرف کرد.
با توجه به شرایط پیشرو و تجربه سال ۱۳۹۹، بهترین گزینه در راستای متنوعسازی پرتفوی، با توجه به بلوغ بهتر بازار سرمایه در خصوص ابزارهای سرمایهگذاری غیرمستقیم، صندوقهای سرمایهگذاری سهامی (به ترتیب ریسک از بیشترین به کمترین)، شامل صندوقهای اهرمی، صندوقهای بخشی و صندوقهای سهامی عادی پیشنهاد میشود؛ به این نحو رویدادن هر دو حالت ممکن، باعث میشود نسبت به ریسک متحملشده بهترین بازدهی عاید شود.
سودآوری صنایع صادراتمحور تحتتاثیر تحریمها
علی جبلعاملی
فعال بازارسرمایه
با آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ از بهمنماه ۱۴۰۳، بازارهای جهانی و بهتبع آن بازارسرمایه ایران، تحتتاثیر تغییرات سیاستهای بینالمللی و اقتصادی قرار خواهند گرفت. ترامپ که به سیاستهای تجاری تهاجمی و اولویتدهی به منافع داخلی آمریکا شناخته میشود، میتواند فضای جدیدی از فرصتها و تهدیدها را برای اقتصاد جهانی و ایران ایجاد کند. در کوتاهمدت ممکن است بازار سرمایه ایران تحتتاثیر نوسانات جهانی و فشارهای سیاسی خارجی قرار گیرد.
احتمال تشدید سیاستهای فشار حداکثری آمریکا، اعمال تحریمهای جدید یا محدودیتهای اقتصادی علیه ایران از جمله ریسکهایی است که میتواند بر سودآوری شرکتهای بورسی صادراتمحور فشار وارد کند. با این حال، در میانمدت و بلندمدت، امکان بازگشت ثبات به بازار با توجه به سازگاری سیاستهای داخلی و توسعه تعاملات منطقهای وجود دارد.در صورت مدیریت موثر این ریسکها و اجرای اصلاحات اقتصادی داخلی، بازارسرمایه میتواند مسیر صعودی محتاطانهای را طی کند؛ در غیراین صورت، احتمال تعادل یا حتی رکود موقتی نیز دور از ذهن نیست.
-
انتظارات سهامداران در این شرایط
سهامداران در چنین فضایی، انتظار دارند سیاستگذاران داخلی برنامههای دقیقی برای مقابله با فشارهای خارجی طراحی کنند. همچنین تقویت شفافیت در سیاستهای ارزی، توسعه ابزارهای مالی جدید برای مدیریت ریسک و حمایت از صنایع راهبردی میتواند نقش کلیدی در کاهش اثرات ریسکهای سیاسی داشته باشد. همچنین، اطمینانبخشی به فعالان بازار از طریق اصلاح مقررات و کاهش بیثباتیهای اقتصادی، از دیگر خواستههای سهامداران است.
-
ریسکهای سیاسی و تاثیرات آن
تحریمها و فشارهای جدید: افزایش محدودیتهای اقتصادی و بانکی میتواند دسترسی شرکتهای صادراتی به بازارهای جهانی را دشوار کند.
نوسانات ارز: فشار بر نرخ ارز ناشی از کاهش دسترسی به منابع ارزی میتواند بر هزینههای تولید و واردات اثر منفی بگذارد.
بیثباتی منطقهای: افزایش تنشهای ژئوپلیتیک در منطقه میتواند اعتماد سرمایهگذاران خارجی را کاهش دهد و مانع ورود سرمایههای جدید به بازار شود.
-
توصیههایی برای سرمایهگذاران
نظر شما