در ارزیابی عملکرد اقتصاد مقاومتی، نمیتوان به طور قاطع اظهار نظر کرد که آیا موفقیتآمیز بوده است یا خیر. اساساً اقتصاد مقاومتی به معنای تابآوری در برابر تکانههای خارجی است، به گونهای که در صورت بروز بحرانهای اقتصادی، سریعاً به مسیر عادی بازگردیم. به عبارت دیگر، در مواجهه با شوکهای نفتی، تحریمها یا اختلال در صادرات، باید توانایی مدیریت بحران و جایگزینی سریع را داشته باشیم.
با توجه به وضعیت کنونی، اگر اقتصاد مقاومتی به طور کامل محقق شده بود، قطعاً شاهد ثبات نسبی در نرخ ارز و کنترل تورم بودیم. همچنین، افت شدید صادرات را تجربه نمیکردیم. این نکته بسیار حائز اهمیت است که کشوری که تحت تحریم قرار دارد، نیازمند برنامهریزی دقیق و همهجانبه در بسیاری از زمینههاست. در سالهای ابتدایی پس از طرح اقتصاد مقاومتی، اقداماتی نظیر برگزاری سمینارها و همایشها صورت گرفت، اما این تلاشها به مرور زمان کمرنگ و فراموش شدند. حتی به نظر میرسد ارزیابیهای دورهای و سنجش شاخصها نیز به درستی انجام نشده است تا بتوان میزان موفقیت را اندازهگیری کرد. اگرچه ممکن است دولتها مدعی موفقیت باشند، اما واقعیت این است که سفره مردم کوچکتر شده و قدرت خرید آنان کاهش یافته است.
به نظر میرسد که دولتها تصور میکنند سیاستهایی نظیر اقتصاد مقاومتی، پروژههایی یکساله هستند که با پایان یافتن سال، به فراموشی سپرده میشوند. در حالی که مفاهیمی همچون جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی، نیازمند تداوم و پیوستگی بوده و باید به عنوان بخشی از برنامههای بلندمدت توسعه اقتصادی کشور در نظر گرفته شوند. بنابراین، معتقدم که در دستیابی به اهداف اقتصاد مقاومتی، موفقیت لازم حاصل نشده است، زیرا اگر این سیاستها به درستی اجرا میشد، نتایج ملموس آن در زندگی مردم و شاخصهای اقتصادی قابل مشاهده بود. نکته قابل توجه دیگر، تغییر دو دولت در طول این دوره است. با این وجود، هیچکس پاسخگوی عملکرد گذشته نیست و با تغییر دولت و سال، به نظر میرسد که برنامهها و تعهدات قبلی و شعار پیشین نیز منتفی میشوند و دولت جدید نیز از پاسخگویی در قبال آنها شانه خالی میکند. این ناپیوستگی و پاسخگو نبودن، مانع از پیشرفت و تحقق اهداف بلندمدت اقتصاد مقاومتی میشود.
-
آلبرت بغزیان - اقتصاددان
-
شماره ۵۸۰ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما